«تمساح» جواد عزتی را مضمون زخم کاری خونی کرد
خوشساخت بدمضمون
گروه فرهنگی
بهترین فیلم جشنواره از نگاه داوران هنوز معلوم نشده است. از نگاه مردم هم، چندسالی است که فیلمها ارزیابی نمیشوند. ما هم اینجا قصد نداریم بهترین فیلم جشنواره را تعیین کنیم، اما احتمالا بتوان گفت تمساح خونی جواد عزتی، قصهگوترین، شادابترین، سرگرمکنندهترین و خندهدارترین فیلم جشنواره امسال بود.
تمساح خونی، ردی از آثاری که عزتی قبلا در آنها به عنوان بازیگر حضور داشته دارد. سوژه فیلم، از زخم کاری میآید. کل فیلم بر مبنای وسوسههایی است که نمیگذارد عزتی بی خیال دردسر شود؛ چون نمیخواهد پولی بزرگ را از دست بدهد یا به اندکی از آن قناعت کند. این پول را او مثل زخم کاری از راه خلاف به دست آورده، اما خودش به دست آورده. او در مراحل مختلفی از فیلم میتواند بی خیال پول شود و به اندکی از آن رضا بدهد، اما این کار را نمیکند و خودش را به دست چرخ گوشت مشکلات میسپارد، تا له و لورده از آنها بیرون بیاید، در حالی که پولش را دارد.
ماجرا این است که دو کارمند یک شرکت، با پولی که از حساب شرکت و از طریق حسابدار برداشتهاند، میخواهند در یک بازی پوکر شرکت کنند و در قمار پیروز شوند. فیلم مدتی طولانی را به نمایش این بازی اختصاص میدهد، اگر مثل نگارنده این متن چیزی از بازی سر در نیاورید، مجبورید در سینما الکی بخندید و واکنش نشان دهید تا ضایع نشوید و یکوقت زشت نشود. یکی از قماربازها شخصیت قدرتمندی است و یک بَدمَن کلاسیک و نمادین برای فیلم عزتی به شمار میرود. فرید زورگویی است که از قضا همکار عزتی و رفیق اوست، او میخواهد عزتی او را در بازی پیروز کند. این اولین جایی است که عزتی وسوسه میشود و بازی را به نفع خودش تمام میکند و نه فرید. سپس فرید از او میخواهد پولش را به او به دهد و درصدی بردارد. اما او و دوستش فرار میکنند.
نکته اینجاست که عزتی هرچند در برابر خواستههای فرید مقاومت میکند، اما این مقاومت از سر قوت نیست بلکه از ضعف است. او مقاومت میکند نه چون میتواند از پس دردسرهای بعدش بربیاید بلکه چون نمیتواند از پس وسوسه بر بیاید. او تسلیم نمیشود، چون نمیتواند در برابر خواسته و میل خودش تسلیم شود. عزتی به دامان بدبختی و فضاحت میافتد اما نه از سر شجاعت، بلکه از ناتوانی در برابر وسوسه. او دردسرها را انتخاب نمیکند، بلکه قربانی طمع میشود. درست مثل زخم کاری.
عزتی برای چه میجنگد؟ فیلم به شما میگوید برای بقا. کسی که از پول شرکتش که آن را در یک قمار افزایش داده نمیتواند بگذرد، کجا برای بقا میجنگد؟ مثل این است که قاتلی از دست پلیس بگریزد و بگوید من برای بقا میجنگم. ظالمان ابتدا بیشترین حد از منافع را برای خود متصور میشوند و سپس نام آن را بقا میگذارند. تمساح عزتی را زخم کاری مهدویان خونی کرد.
با این همه تمساح خونی فیلمی جذاب و قصهگوست که مخاطب با دیدن آن از سر تعارف نمیخندد، از ته دل میخندد. فیلمی خوشساخت، اما با مضمونی انتقادبرانگیز.
بهترین فیلم جشنواره از نگاه داوران هنوز معلوم نشده است. از نگاه مردم هم، چندسالی است که فیلمها ارزیابی نمیشوند. ما هم اینجا قصد نداریم بهترین فیلم جشنواره را تعیین کنیم، اما احتمالا بتوان گفت تمساح خونی جواد عزتی، قصهگوترین، شادابترین، سرگرمکنندهترین و خندهدارترین فیلم جشنواره امسال بود.
تمساح خونی، ردی از آثاری که عزتی قبلا در آنها به عنوان بازیگر حضور داشته دارد. سوژه فیلم، از زخم کاری میآید. کل فیلم بر مبنای وسوسههایی است که نمیگذارد عزتی بی خیال دردسر شود؛ چون نمیخواهد پولی بزرگ را از دست بدهد یا به اندکی از آن قناعت کند. این پول را او مثل زخم کاری از راه خلاف به دست آورده، اما خودش به دست آورده. او در مراحل مختلفی از فیلم میتواند بی خیال پول شود و به اندکی از آن رضا بدهد، اما این کار را نمیکند و خودش را به دست چرخ گوشت مشکلات میسپارد، تا له و لورده از آنها بیرون بیاید، در حالی که پولش را دارد.
ماجرا این است که دو کارمند یک شرکت، با پولی که از حساب شرکت و از طریق حسابدار برداشتهاند، میخواهند در یک بازی پوکر شرکت کنند و در قمار پیروز شوند. فیلم مدتی طولانی را به نمایش این بازی اختصاص میدهد، اگر مثل نگارنده این متن چیزی از بازی سر در نیاورید، مجبورید در سینما الکی بخندید و واکنش نشان دهید تا ضایع نشوید و یکوقت زشت نشود. یکی از قماربازها شخصیت قدرتمندی است و یک بَدمَن کلاسیک و نمادین برای فیلم عزتی به شمار میرود. فرید زورگویی است که از قضا همکار عزتی و رفیق اوست، او میخواهد عزتی او را در بازی پیروز کند. این اولین جایی است که عزتی وسوسه میشود و بازی را به نفع خودش تمام میکند و نه فرید. سپس فرید از او میخواهد پولش را به او به دهد و درصدی بردارد. اما او و دوستش فرار میکنند.
نکته اینجاست که عزتی هرچند در برابر خواستههای فرید مقاومت میکند، اما این مقاومت از سر قوت نیست بلکه از ضعف است. او مقاومت میکند نه چون میتواند از پس دردسرهای بعدش بربیاید بلکه چون نمیتواند از پس وسوسه بر بیاید. او تسلیم نمیشود، چون نمیتواند در برابر خواسته و میل خودش تسلیم شود. عزتی به دامان بدبختی و فضاحت میافتد اما نه از سر شجاعت، بلکه از ناتوانی در برابر وسوسه. او دردسرها را انتخاب نمیکند، بلکه قربانی طمع میشود. درست مثل زخم کاری.
عزتی برای چه میجنگد؟ فیلم به شما میگوید برای بقا. کسی که از پول شرکتش که آن را در یک قمار افزایش داده نمیتواند بگذرد، کجا برای بقا میجنگد؟ مثل این است که قاتلی از دست پلیس بگریزد و بگوید من برای بقا میجنگم. ظالمان ابتدا بیشترین حد از منافع را برای خود متصور میشوند و سپس نام آن را بقا میگذارند. تمساح عزتی را زخم کاری مهدویان خونی کرد.
با این همه تمساح خونی فیلمی جذاب و قصهگوست که مخاطب با دیدن آن از سر تعارف نمیخندد، از ته دل میخندد. فیلمی خوشساخت، اما با مضمونی انتقادبرانگیز.
تیتر خبرها
تیترهای روزنامه