پزشکانی که به طور حرفه‌ای بلاگر می‌شوند صلاحیت طبابت را ازدست می‌دهند

جان بیماران بازیچه بلاگرها!

گروه اجتماعی 
فضای مجازی به بخشی بسیار مهمی از زندگی ما بدل شده، به طوری که اغلب افراد در هر شغل و صنفی، روزانه بخش مهمی از دقایق‌شان را به این حوزه اختصاص داده و تصاویر و ویدئو‌هایی با هدف آگاهی‌بخشی به اشتراک می‌گذارند. طی سالیان اخیر «پزشک بلاگرها» نیز هم پای سلبریتی‌ها و شاخ‌های اینستاگرامی به این عرصه وارد شده و با جلب اعتماد مخاطبانشان به کسب درآمد‌های میلیونی می‌پردازند. اگرچه تشخیص پزشکان واقعی از افراد منفعت طلب برای مخاطبان دشوار است اما واضح است که خیلی‌ها در پوشش پزشک با شماره نظام صوری، برای سودجویی خود با جان آدم‌ها بازی می‌کنند و آنطور که دکتر علی انجو، در قامت متخصص اخلاق پزشکی در گفت‌و‌گو با «رسالت» مطرح می‌کند، پزشکانی هم که به طور حرفه‌ای بلاگر می‌شوند، صلاحیت طبابت را ازدست می‌دهند. بلاگر در بهترین حالت یک عنصر آموزش عمومی است. ممکن است بتواند اطلاعات بسیارخوبی فراهم و آموزش دهد اما طبابت که یک رابطه دوطرفه حضوری است اتفاق نمی‌افتد.
این متخصص اخلاق پزشکی تأکید می‌کند که برای آموزش‌های عمومی شاید بتوان از این فضا‌ها استفاده کرد اما طبابت در شبکه‌های مجازی یک کار اشتباه، ناقص و خطرناک است. یکی از چالش‌های بسیار مهم اعتماد به فضای مجازی برای دریافت توصیه‌های درمانی و مراقبتی، حضور شیادان بی‌سواد در لباس پزشک و پرستار و سایر عناوین تخصصی پزشکی و پیراپزشکی است. مردم ما باید بد‌انند که حتی اگر مطمئن باشند که یک صفحه متعلق به پزشکی است که اورا می‌شناسند؛ وقتی آن فرد در مطب نیست و امکان معاینه ندارد و در حال گذراندن اوقات استراحت خویش است، ممکن است در تشخیص و درمان اشتباه کند. 
مشروح این گفت‌و‌گو را در ادامه می‌خوانید. 
 شبکه‌های اجتماعی، شیوه طبابت را تغییر داده است و امروزه برخی در فضای مجازی خود را پزشک معرفی کرده و برای بهبود بیماران نسخه می پیچند، اساسا تعریف پزشکی مجازی چیست؟ 
اجازه بدهید از همین عبارت پزشکی مجازی آغاز کنیم، اگر مقصود از پزشکی مجازی، پزشکی از راه دور است که می‌تواند ترجمه‌ای از عبارت تله مدیسین باشد رد و قبول و ملاحظات اخلاقی ویژه خودش را دارد اما اگر منظور از پزشکی مجازی طبابت در شبکه‌های اجتماعی و فضای مجازی  یا به صورت گسترده‌تر حضور پزشکان و پیراپزشکان در شبکه‌های اجتماعی باشد، رد و قبول و ملاحظات اخلاقی آن نیز خاص و مختص خودش است و اگر مجاز را به معنای لغوی در نظر بگیریم و در مقابل واقعیت باشد، همه استفاده‌های بالینی چه درمانی چه تشخیصی و چه اقدامات مراقبتی آموزشی و پژوهشی با کمک هوش مصنوعی نیزمی‌تواند درعبارت پزشکی مجازی تعبیر گردد. در هر کدام از این موارد؛ ملاحظات اخلاقی، بایدها و نبایدها و ارزش و ضد ارزش وجود دارد.
 سایر کشورهای جهان چگونه با این جریان مواجه شده و آن را ساماندهی و مدیریت می‌کنند؟ 
در خصوص رویکرد جهانی باید بگویم هر یک از نهادهای مرتبط با موضوع، وظیفه‌  خود را انجام می‌دهد. مثلا سازمان‌های معادل سازمان نظام پزشکی کشور که پروانه کار یا رجیستریشن نامبر صادر می‌کنند، قواعد و پایش‌های خودشان را دارند و انجمن های علمی و تخصصی هم کدهای اخلاق حیطه خود را با ایجاد اجماع در بین حرفه‌مندان انجمن خود تدوین و برای اجرایی شدن وعملیاتی کردن آن مساعی خود را به کار می‌گیرند. درصورت بروز تخلف‌هایی که مربوط به قوانین حضور شهروندان در فضای سایبر می‌شود نیز نهادهای قضائی و قانونی ساختار برخورد خودشان را دارند. در واقع دو اهرم اخلاق حرفه‌ای و قانون در این خصوص فعال هستند، اگرچه بخش اخلاقی هم به آموزش و فرهنگ سازی می‌پردازد و هم از طریق تدوین کد اخلاق و ایجاد ساختارهای انضباطی و کمیته‌های اخلاق حرفه‌ای پایش مناسب را انجام می‌دهند.  
 پرسش دیگری که در اینجا حائز اهمیت است، این است که اساسا پزشکان بلاگر چه پیامدهای مثبت و منفی‌ای می‌توانند داشته باشند؟
درباره عبارت پزشک بلاگر بدنیست تأملی انجام دهیم، اگربلاگری یک حرفه تمام وقت باشد ازآنجاکه طبابت نیز یک حرفه تمام وقت است چه بسا بتوان این عبارت را پارادوکس درنظرگرفت، یعنی نمی‌شود کسی به معنای حرفه‌ای پزشک باشد و همزمان به معنای حرفه‌ای بلاگر باشد. 
پزشک حرفه‌ای کسی است که با مهربانی و شفقت و همدلی رابطه مناسب درمانی با بیمار خود برقرار می‌کند. این رابطه دو طرفه بوده ومهارت‌های ارتباطی پزشک درآن اهمیت زیادی دارد، پزشک باید مریض را ببیند، راه رفتنش را نگاه کند، با او صحبت کند و او را به صحبت کردن تشویق کند و در اثر گفتن و شنیدن به ویژه گوش کردن فعال، ارتباط پزشک و بیمار شکل می‌گیرد. 
زبان بدن درشکل‌گیری این رابطه نقش دارد لذا معاینه به صورت غیرحضوری امکان‌پذیر نیست. درنتیجه بلاگرها اگرسابقا پزشک هم بوده‌اند، ازوقتی که به طور حرفه‌ای بلاگر می‌شوند صلاحیت طبابت را ازدست می‌دهند. بلاگر دربهترین حالت یک عنصر آموزش عمومی است. ممکن است بتواند اطلاعات بسیارخوبی فراهم کند و آموزش دهد اما طبابت که یک رابطه دوطرفه حضوری است اتفاق نمی‌افتد. 
البته این به مفهوم ردکردن هرگونه حضور پزشکان درفضای مجازی نیست، اگرحضور درفضای مجازی نه به صورت بلاگری و اینفلوئنسری بلکه به صورت کمک به آموزش‌های فراتر از زمان ویزیت و مطب باشد کمک کننده است، در غیرآن صورت می‌تواند حرفه طبابت را باچالش مواجه کند.
 به اعتقاد شما پزشکی که همانند اینفلوئنسرها در حال تولید محتوای مجازی است، چقدر می‌تواند به لحاظ علمی پیشرفت کند و پزشک خوبی باشد؟ 
واقعیت آن است که برای اینفلوئنسر موفق وحرفه ای شدن اقتضائاتی لازم است که یکی از آن اقتضائات توجه تمام وقت آن اینفلوئنسر به صفحه مجازی‌ش یا کانالش است، کسانی که تعداد دنبال کننده بالایی دارند از تبعات فضای مجازی فارغ نیستند آنهاممکن است مورد حمله اوباش فضای مجازی قرار گیرند یا ناگزیر شوند رفتارهایی انجام دهند تا دنبال کننده بیشتری داشته باشند. 
البته افراد استثنا همیشه ممکن است وجود داشته باشند به بیان دیگر کسانی ممکن است با فدا کردن زمانی که برای خانواده باید بگذارند یا زیر پا گذاشتن برخی موارد از قبیل ساعات استراحت شخصی کارخارق‌العاده‌ای انجام دهند اما به طور معمول به نظر می‌رسد این دو با هم جمع شدنی نباشند.
 یکی از موضوعاتی که به شدت انتقاد برانگیز شده این است که پزشکان بلاگر اطلاعات پزشکی یا چهره بیمار را در صفحات مجازی منتشر می کنند، آیا این ناقض اصل رازداری نیست؟ یا به حریم خصوصی افراد خدشه وارد نمی‌کند؟ 
بله همین طور است. اساس ارتباط پزشک و بیمار اعتماد است. اگر پزشک به بیمار خود اعتماد نداشته باشد، درمان او را جدی نمی‌گیرد. ممکن است در دام شیادان گرفتار شود، به علاوه بیماری که احتمال دهد پزشکش قابل اعتماد نیست ممکن است همه اطلاعات خود را در هنگام دادن شرح حال بیان نکند و فرآیند تشخیص به بیراهه برود. اگر ما امروز می‌دانیم که ایدز از چه راه‌هایی انتقال پیدا می‌کند به خاطر اعتمادی است که بیماران به پزشکان داشته‌اند.متأسفانه افشای اسرار بیماران، عدم مراعات حریم خصوصی آنان، بارگذاری چهره و تصویر برخی از مناطق بدن بیمار در شبکه‌های اجتماعی به عنوان عکس قبل و بعد به منظور تبلیغات، خلاف قواعد و سوگندنامه‌های اخلاقی پزشکان است.  حتی گاهی اگر بیمار رضایت هم بدهد ممکن است رضایت با اکراه بوده باشد. برخی از بیماران برای ما گلایه می‌آورند که من چون می‌خواستم حتما فلان دکتر بینی مرا عمل کند رضایت دادم که تصویرم را درصفحه‌اش بگذارد اما مجبور شدم و اگر این اجبار نبود هرگز حاضر نبودم چنین رضایتی بدهم. در مبحث رضایت آگاهانه ما بحثی داریم تحت عنوان رضایت با اکراه و اجبار که در آن بحث گفته می‌شود اگر ما شرایطی را بچینیم که بیمار ناگزیر شود به خاطر آن شرایط رضایت دهد، آن رضایت داوطلبانه و اخلاقی نیست. بسیاری از این موارد که ارزش آموزشی هم ندارند و فقط تبلیغات برای پزشک هستند، حتی اگر رضایت اخذ شده باشد از این جنس رضایت‌ها هستند. 
از آن گذشته برخی از تبلیغات را که انسان می‌بیند شرم می کند که چگونه این تصاویر خلاف عفت عمومی و بدون شرم و حیای یک انسان معتدل منتشر شده اند. متأسفانه به ویژه بعد از تعطیل شدن کلاس‌های حضوری مدارس در ایام کووید۱۹  تقریبا تمام کودکان و نوجوانان دبستانی و دبیرستانی به طور چشمگیری با فضای مجازی مرتبط شدند و بسیار بیشتر از گذشته این مخاطبان در فضای مجازی حضور دارند، وقتی یک جراح پلاستیک عکس قبل و بعد عمل جراحی زیبایی برخی از مناطق بدن را به صورت مکشوف بارگذاری می‌کند، چه این کار بدون رضایت صاحب عکس باشد چه با رضایت همراه با اکراه و اجبار باشد و چه با رضایت بدون اجبار و اکراه؛ برای کودک و نوجوان دبستانی و دبیرستانی آسیب دارد.
از این همکاران محترم می پرسم که آیا دوست دارید فرزندتان چنین تصاویری را ببیند؟ بعید می‌دانم که پاسخ مثبت به این سؤال بدهند. 
برخی از اساتید رشته جراحی را می‌شناسم که متدین و اهل نماز و عبادت هستند اما در صفحات مجازیشان تصاویر این چنینی بارگذاری می‌کنند این کارها قبلا در مطب و بیمارستان انجام می‌شد و بسیار محدود بود و مخاطب خاص خودش را داشت اما امروزه به این شکل رها و  بی‌ قانون منتشر می‌شود.
 معضل دیگری که در این بخش خودنمایی می کند، این است که بعضا فرد پزشک نیست اما ادعا دارد که پزشک است و با دادن اطلاعات غلط، مخاطبان را گمراه می کند واین ها به فعالیت آن دسته از پزشکان بلاگری که واقعا پزشک هستند، آسیب زده و اعتماد جامعه را خدشه دارمی کنند، آیا امکانی برای نظارت و ساماندهی هست؟
یکی از چالش‌های بسیار مهم اعتماد کردن به فضای مجازی برای دریافت توصیه‌های پزشکی درمانی و مراقبتی، حضور شیادان بی‌سواد در لباس پزشک، پرستار و سایر عناوین تخصصی پزشکی و پیراپزشکی است.
مردم ما خوب است بدانند که حتی اگر مطمئن باشند که یک صفحه متعلق به پزشکی است که اورا می‌شناسند؛ وقتی آن فرد در مطب نیست و امکان معاینه ندارد و در حال گذراندن اوقات استراحت خویش است ممکن است در تشخیص و درمان اشتباه کند.
ارسال پیامک، نوشتن پرسش در شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌های عمومی به هیچ وجه مسیر خوبی برای پیگیری بیماری نیست. برای آموزش های عمومی شاید بتوان از این فضاها استفاده کرد اما اگر بیمار هستید حتما زحمت بکشید و به پزشک مراجعه کنید. طبابت در راهرو و آسانسور و بدتر از آن در شبکه‌های مجازی یک کار اشتباه و ناقص و خطرناک است، وقتی پزشک کشیکش تمام شده و  دارد به منزل می‌رود سر راه او سبز شدن و از او سؤال کردن اشتباه محض است چرا که آن پزشک در چنان شرایطی با حداکثر تمرکز نمی‌تواند شرح حال بگیرد و معاینه کند در چنین مواردی در نهایت این بیمار است که آسیب می‌بیند و این آسیب ممکن است جبران ناپذیر باشد.
 وقتی برای ویزیت در راهرو چنین احتمال‌هایی وجود دارد، به مراتب شرح حال‌ها و معاینه‌های از راه دور و در فضای مجازی احتمال خطر بیشتری به همراه دارد. وقتی من از پزشکم در فضای مجازی سؤالی می‌پرسم، نمی‌دانم که او در چه شرایطی این سؤال را می‌بیند، آیا نیمه شب وقتی که برای رفع عطش از خواب برخاسته پیام مرا می‌خواند یا در حالت هوشیاری کامل به سؤال من پاسخ می‌دهد؟
 به همین دلیل به عنوان کارشناس اخلاق پزشکی توصیه اکید می‌کنم به همکاران پزشک که چنین ویزیت‌هایی نداشته باشند و از بیماران می‌خواهم که برای حفظ سلامتی خودشان و عزیزانشان چنین تقاضاهایی از پزشک نکنند و او را تحت فشار نگذارند.
توصیه دیگری که دارم، این است که مردم اجازه ندهند هر فرد کم‌هوش و بی‌سوادی بتواند آنان را فریب بدهد. فکر نقاد داشته باشید، کسی که کارش خوب است آنقدر برنامه‌اش شلوغ است که فرصت نمی کند وقتش را در فضای مجازی بگذراند.
به علاوه هر کس ادعا کرد پزشک است به راحتی می‌توانید با عبارت «جستجوی پزشک» سایت سازمان نظام پزشکی را پیدا و نام آن فرد را بیابید. عکس آن فرد، رشته و تخصص داشتن یا نداشتن او، پروانه مطب او  همه این‌ها در سایت سازمان نظام پزشکی قابل جستجو  است. 
لطفا هر کس ادعایی کرد و شما دیدید که در سایت سازمان نیست یا طور دیگری اطلاعات در آنجا هست حرفش را باور نکنید و او را بلاک و ریپورت کنید.  
کسی که ادعا کرده پزشک است و اطلاعاتش در سازمان نظام پزشکی نیست یک شیاد و دروغگوی بزرگ است. کسی که ادعا کرده متخصص است اما نامش در نظام پزشکی به عنوان متخصص درج نشده، متخصص نیست و درباره تخصصش به شما دروغ گفته است.  
 اگر پزشکی با استفاده از عنوان «دکتر» در اینستاگرام عضویت داشته باشد، می‌تواند بدون داشتن مجوز کارهای تبلیغاتی در زمینه‌های بهداشتی، درمانی، آموزشی و پزشکی انجام دهد؟ در صورت برخورد، چه برخوردی با این افراد صورت می‌گیرد؟
در پاسخ به این سؤال باید بگویم که متأسفانه هر کسی می‌تواند ادعا کند که دکتر است و اینستاگرام برای این ادعا مجوزی از کسی نمی‌خواهد و از آن تأسف بار‌تر آن است که در کشور ما وقتی فردی چه در فضای مجازی و چه در شرایط غیرمجازی ادعای طبابت می‌کند و با جان مردم بازی می‌کند، جریمه او بسیار ناچیز است، حتی اگر خسارتی به مردم وارد کند و از او شکایت بشود. 
فضای مجازی به انسان‌هایی که در عالم واقع صدایی ندارند یا صدایشان شنیده نمی‌شود تریبون می‌دهد. این از منظر اصل عدالت عالی است اما از طرفی باعث شده دانشجوی ترم یک دانشکده پزشکی که هنوز آناتومی را هم نخوانده به‌عنوان دکتر به مردم یکسری اطلاعاتی بدهد و چند ده هزار نفر دنبال کننده داشته باشد و در همان شبکه اجتماعی، فول پروفسور همان دانشکده پزشکی که استاد استادان آن دانشجوست، پنجاه نفر دنبال کننده دارد چون برای جذابیت‌های بصری و تبلیغی صفحه اش زمان نمی‌گذارد و اساسا فرصت این کار‌ها را ندارد. 
 جان بیماران بازیچه بلاگرها!