همزمان با فرا رسیدن اربعین حسینی دل‌های زنده و عاشق بار دیگر به طواف حرم سید شهیدان و سالار آزادگان رفتند

بزم ستاره‌ها و خورشید

جواد شاملو
یک شب رؤیایی را تصور می‌کنم. شبی که در آن خورشید هم در آسمان باشد و در کنارش ماه هم بدرخشد. ماه کامل، یک ابرماه، مثل آنچه چند شب پیش در آسمان دیدیم. اما وجود خورشید و ماه باعث نشود ستارگان پیدا نباشند؛ ستارگان درست مثل یک شب کویری، با تراکم و ازدحامی سرسام‌آور بدرخشند. در تصورم اما ستارگان این آسمان پراکنده نیستند؛ بلکه همه با نظم و انسجام دور خورشید و ماه می‌چرخند. آرام و باشکوه، پرتعداد و هماهنگ، چشمگیر و غرورآفرین. در تصورم، پس‌زمینه این آسمان، مثل آسمان شب‌های دیگر کاملا سیاه نیست؛ بلکه اندکی سرخ است. نه مثل سرخی غروب و طلوع، سرخِ سرخ، درست به رنگ خون. این آسمان، نامش کربلاست. راستی؛ آقای شهید آوینی! تو خرمشهر را گفتی شهری در آسمان؛ قبول داری در مورد کربلا این جمله را نمی‌توان گفت؟ بگو آسمان شهری است در کربلا؛ که آن هم زائر حسین‌بن‌علی می‌شود. در چنین شبی، بیچاره آنان که فقط تماشاگر می‌شوند. بیچاره آنان که در بزم ستارگان و خورشید، ریگ و سنگ‌ریزه‌ای بیش نیستند؛ دورافتاده در زمین، در اعماق تاریکی. 
تشنه آینده‌ام. آینده‌ای که زیارت اربعین تنها جلوه‌ای از آن است. آینده‌ای که در آن کل دنیا دم از حسین می‌زنند. آینده‌ای که در آن باباطاهر اگر زنده بود، در هر گوشه و کنار جهان نشان از قامت رعنای مولای عشق می‌دید. از کجا اینقدر مطمئنم به آینده؟ 
از آنجا که اباعبدالله الحسین علیه‌الصلوات و السلام جلوه نام جباریت خداست. خدا برای بنده‌اش جبران می‌کند. بنده حتی اگر بیمار شود و آن بیماری در راه خدا حدث نشده باشد هم برای او جبران می‌کند. حالا خدا بنده‌ای دارد که در راه او، هرچه داشته داده، با اخلاصی اعلا، با توحیدی بی‌مانند. خدا برای امام حسین جبران می‌کند. دشمن خواست قتل امام حسین پایان راه رسول‌الله باشد؛ خدا این شهادت را تبدیل به آغازی بر پایان راه شیطان و جنود انسی و جنی او گرداند. این خداست که امام حسین را پس از 1400 سال هنوز مهم‌ترین شهید جهان نگاه داشته است. دل اطفال و اهل بیت فرزند رسول خدا با دیدن خیل عظیم سپاه دشمن لرزید، این خداست که هر سال چند میلیون بر خیل لشکر اباعبدالله می‌افزاید. مولا و یارانش گرسنه و تشنه جان سپردند؛ این خداست که نمی‌گذارد این چندین میلیون زائر، گرسنه و تشنه در بیابان‌های منتهی به شهر عاشقان نمانند. اباعبدالله به سمت دعوت کوفیان رفت و بی‌وفایی دید؛ حالا نوبت آن است که خدا مردم جهان را به سمت دعوت حسین بفرستد تا بگویند: «لبیک داعی الله». آن خدایی که ما می‌شناسیم، برای این حسینی که ما می‌شناسیم؛ حالا حالاها بنای جبران دارد. 
در اربعین، خانه عاشقان حسین همان موکب‌هایی می‌شود که اکثرشان را تا حالا اصلا ندیده‌ایم. دیار غربت در این ایام، همین شهر و خانه ماست. برای جامانده از زیارت، شب اربعین مثل شب شام غریبان است. خدا به جاماندگان صبر دهد و مسافران را اجر. روزی می‌رسد که خیل میلیونی زوار، برای یک زائر راه باز می‌کنند؛ آن‌ها کنار می‌روند تا منجی جهان ضریح جدش را در آغوش بگیرد.
 بزم ستاره‌ها  و خورشید