توحید در وحدت تجلی می‌یابد

پیامبر وحدت

فقط به داد دخترانی که زنده به گور می‌شدند نرسیدی؛ آمدی تا آدم‌ها روحشان را زنده به گور نکنند. فقط بت‌های سنگی را نشکستی، آمدی تا آدم‌ها از خودشان بت نسازند. تو یک مصلح اجتماعی نبودی؛ تو مصلح تمام جهان بودی؛ هر انسان برایت چنان بود که انگار تنها انسان روی کره زمین است. افراد را اصلاح کردی تا جوامع اصلاح شوند؛ جوامع را سامان دادی تا افراد سامان یابند. مستضعفان را از استبداد و استکبار بیرونی رهانیدی و انسان‌ها را از فراعنه درونی. وقتی به دنیا آمدی؛ کاخ‌های جبابره لرزید. ولادت تجلی «لا اله» بود و بعثتت آغاز «إلا الله». تو از نسل اسماعیل بودی. همان پیامبری که قرار بود قربانی شود اما خدا او را به پدرش بخشید. چون تو قرار بود اسماعیلی در دنیا رو کنی که والاترین تفسیر «ذبح عظیم» باشد. خدا اسماعیل را به حسین تو بخشید؛ پس اسماعیل زنده ماند و تو از نسلش قدم به چشم وجود گذاشتی. تو همان منجی بودی که یهود و نصری انتظارش را می‌کشیدند اما وقتی ظهور کردی، دیدند دین جدیدی آورده‌ای و نتوانستند تو تاب بیاورند. أصلا یهود بنی‌نظیر و بنی‌قریظه و بنی‌قینقاع، ده‌ها سال پیش از ولادتت به اطراف مکه آمده بودند تا به محض ولادت منجی موعود به دور او بروند. آن‌ها اصالتا اهل این دیار نبودند؛ پیش‌بینی ظهور تو آنان را بیابان‌نشینان دور مکه و مدینه گردانیده بود. اما نسل‌ها گذشت و هدف اولیه به فراموشی سپرده شد، تک تک‌شان علیه تو شوریدند. این ماجرا به نوع و شکل دیگری برای فرزندت اباعبدالله نیز تکرار شد. فلسفه بعثتت توحید بود و اولین شعارت تهلیل، تو أساسا وحدت‌بخشی. تو ای پیامبر خدا، عقل کاملی و عقل وحدت‌آفرین است. آنکه درگیر تشتت بود، یهود بنی‌نظیر بود. «لَا يُقَاتِلُونَكُمْ جَمِيعًا إِلَّا فِي قُرًى مُحَصَّنَةٍ أَوْ مِنْ وَرَاءِ جُدُرٍ بَأْسُهُمْ بَيْنَهُمْ شَدِيدٌ  تَحْسَبُهُمْ جَمِيعًا وَقُلُوبُهُمْ شَتَّىٰ ذَٰلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَا يَعْقِلُونَ». «آن‌ها هرگز با شما بصورت گروهی نمی‌جنگند جز در دژهای محکم یا از پشت دیوارها! پیکارشان در میان خودشان شدید است، (امّا در برابر شما ضعیف!) آن‌ها را متّحد می‌پنداری، در حالی که دلهایشان پراکنده است؛ این به خاطر آن است که آن‌ها قومی هستند که تعقّل نمی‌کنند!». تو آشتی دادی میان قبایل قریش را. تو توانستی بین مردم مکه و مدینه، پیوندی به نام مهاجرین و انصار ایجاد کنی. پیوندی که در اثر آن انصار به فقرای مهاجرین، می‌دادند آنچه را که خود به آن نیاز شدید داشتند.
 وحدت فلسفه بعثت تو بود. آدم‌ها را با خودشان آشتی دادی و یادآوری کردی شیطان با آن‌ها در وحدت نیست؛ بلکه خودش را متحد نشان می‌دهد. خدا در قرآن فرمود آدمی که خدا را فراموش کند، با خودش هم در وحدت نیست و خودش را هم فراموش می‌کند. شیطان هم که در روز واپسین پشت پیروانش را خالی می‌کند. تو اما امتی پدید آوردی که خصیصه‌اش وحدت بود. دوازده وصی تو نیز هر کدام وحدت‌بخش روزگار خویش بودند. تشتت یهود بنی‌نظیر امروز در قلب تل‌آویو، قلعه آخرالزمانی آن‌ها نیز جریان دارد.
 در حالی که رژیم اشغالگر به جنایت می‌پردازد که صدها هزار نفر از ساکنان تل‌آویو نفرت و خشم خود نسبت به سرانشان را ابراز می‌کنند. این تشتت آن‌ها به ما درس وحدت می‌دهد.
 راه نبی و وصی، راه احمد و حیدر، امروز جز از طریق وحدت امت قابل پی‌جویی نیست. این آموزه‌ای قرآنی است، در سوره باعظمت حشر. سوره‌ای که داستان غزوه بنی‌نظیر را می‌گوید. غزوه‌ای که با رشادت حیدر کرار به نفع مسلمین تمام شد. حشر به ما می‌آموزد توحید در وحدت تجلی می‌یابد.  
پیامبر وحدت