دو عنصری که باعث عقب‌نشینی دشمن شد

روز گذشته، رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار خانواده شهدای جنگ تحمیلی دوازده‌روزه رژیم صهیونیستی علیه ملت ایران، از «دست پر ملت ایران» در این نبرد یاد کردند.
رهبر انقلاب در این مراسم، بنای جمهوری اسلامی را بر دو پایه «دین» و «دانش» خواندند و گفتند: «مردم و جوانان ایران با تکیه بر این دو پایه دشمن را در میدان‌های مختلف به عقب‌نشینی وادار کردند و از این پس نیز همین‌گونه عمل خواهند کرد.»
ایشان علت اصلی مخالفت استکبار جهانی و در رأس آن آمریکای جنایتکار با جمهوری اسلامی را دین و دانش و اتحاد ایرانیان زیر سایه قرآن و اسلام دانستند و گفتند: «آنچه آنها به عنوان هسته‌ای، غنی‌سازی و حقوق بشر مطرح می‌کنند بهانه است و علت اصلی ناراحتی و مخالفت آنها به میدان آمدن سخن نو و توانایی‌های جمهوری اسلامی در عرصه‌های گوناگون علمی و دانش‌های انسانی، فنی و دینی است.»این سخن تکیه بر تجربه‌ای تاریخی و تحلیلی عمیق است که رهبر انقلاب طی سه دهه گذشته، بارها درباره‌اش سخن گفته‌اند. بازخوانی این بیانات نشان می‌دهد که چرا علم و ایمان در منطق انقلاب اسلامی، دوشادوش هم پیش می‌روند و چگونه می‌توانند تمدنی نوین بسازند.
 «العلم سلطان»؛ علم، اقتدار حقیقی ملت‌ها
هیچ ملتی بدون دانش به اقتدار واقعی نمی‌رسد؛ حتی اگر ثروت و جمعیت و منابع طبیعی داشته باشد. راز پایداری قدرت، در دانشی است که وابسته نباشد و بتواند خود را تکثیر کند. رهبر معظم انقلاب در مهرماه ۱۳۸۹ با نگاه راهبردی به این حقیقت پرداختند و یادآور شدند که تأکید نظام اسلامی بر علم، شعاری موسمی یا احساساتی نیست؛ بلکه برآمده از محاسبه‌ای دقیق است: «ما تأكید می‌كنیم روی علم. این تأکید، جدی است؛ تعارف نیست؛ از روی یك احساس كاذبِ تشریفاتیِ موسمی نیست؛ بلكه از یك تشخیص عمیق و محاسبه‌شده برمی‌خیزد. زورگویی در دنیا زیاد است. زورگویان متكی به قدرتشان هستند. آن قدرت و آن ثروت و آن امكانات، برخاسته‌ی از دانش آنهاست. بدون دانش نمی شود مقابله كرد، نمی شود مواجهه كرد.»
ایشان سپس با استناد به حدیث «العلم سلطان»، دانش را اقتدار واقعی ملت‌ها دانستند: ««من یك وقتی این حدیث را خوانده‌ام: «العلم سلطان»؛ علم عبارت است از اقتدار. علم، خودش یك اقتدار است. هر كس این اقتدار را داشت، می‌تواند حركت كند؛ هر كسی، هر ملتی، هر جامعه‌ای كه نداشت، مجبور است از اقتدار دیگران پیروی كند.» (14/۰۷/۱۳۸۹)
اما در همین‌جا یک مرزبندی کلیدی هم ترسیم کردند: علمی که از اخلاق جدا باشد، نه تنها سودمند نیست، بلکه ویرانگر است: «علم یك ابزار است، یك سلاح است؛ این سلاح اگر در دست یك انسان بدطینت، بددل، خبیث و آدمكش قرار بگیرد، جز فاجعه چیز دیگری نمی‌آفریند؛ اما همین سلاح می‌تواند در دست انسان صالح، وسیله‌ی دفاع از انسان‌ها، دفاع از حقوق مردم، دفاع از خانواده باشد. این علم را بایستی آن وقتی در دست گرفت كه با تزكیه همراه باشد.» (14/۰۷/۱۳۸۹).»
در نگاه رهبر انقلاب، علم ابزار قدرت است؛ اما فقط ایمان و اخلاق است که مسیر استفاده از این قدرت را انسانی می‌سازد.
 علم غرب، فرهنگ غرب؛ دو مسیر جدا
در نگاه بعضی از افراد، هنوز این تصور وجود دارد که چون غرب در علم پیشتاز شده، پس فرهنگ و سبک زندگی‌اش هم شایسته تقلید است. اما آیا علم مدرن و فرهنگ مصرف‌زده و فردگرای غرب، دو روی یک سکه‌اند؟
رهبر انقلاب در مهرماه ۱۳۸۱ به این مغالطه پاسخ دادند؛ «گرفتن علم از دیگران، با گرفتن فرهنگِ دیگران اشتباه نشود. این مغالطه‌ بزرگی است كه كسی بگوید علم غربی‌ها خوب است، پس فرهنگ و سیستم زندگی و اخلاقشان هم خوب است؛ نه، اینها با هم ملازمه‌ای ندارد.»
ایشان بر این نکته تأکید کردند که علم، مولّدها و زمینه‌های خاص خود را دارد؛ و فرهنگ‌های مبتنی بر مادیت، بی‌بندوباری و بی‌دینی، حتی می‌توانند به علم آسیب بزنند: «علمشان خوب است؛ اما این علم، پروریده و ساخته‌ این فرهنگ نیست؛ حتّی این فرهنگ به این علم ضرر هم می‌زند. فرهنگ بی‌بندوباری، بی‌دینی، خودپرستی، گرایش به پول و مادّه و اصیل دانستن مادّیگری و ارزش‌های مادّی، فرهنگ‌های غلطی است كه امروز غرب دچار اینهاست.» (03/۰۷/۱۳۸۱)
 از خوارزمی تا ابن سینا
برای روشن شدن این تمایز، رهبر انقلاب از تاریخ اسلام شاهد آوردند: بزرگانی چون ابن‌سینا، رازی و خوارزمی در فرهنگی متعهد و اخلاق‌محور پرورش یافتند؛ نه در فضایی شبیه به فرهنگ غرب امروز:«اینها در فرهنگی مثل فرهنگ غرب رشد نكردند؛ همچنان كه دانشمندان بزرگ غرب و كسانی كه دانش غرب را پایه‌گذاری كردند، هرگز در چنین فرهنگی رشد نكردند. بنابراین پیشروی و برتری علمی غرب را به‌هیچ‌وجه به معنای برتری فرهنگ غرب ندانید.» (03/۰۷/1381)
 دین؛ ریشه اصلی پیشرفت علمی مسلمانان
گاهی در فضاهای گوناگون، این شبهه تکرار می‌شود که دین و دانش دو مسیر متضادند؛ گویی هرچه دینداری مردم بیشتر شود، از علم دور می‌شوند. اما تاریخ و تجربه، تصویر دیگری نشان می‌دهد.
ایشان در بیاناتی در تاریخ 15/۱۱/1370 این نگاه غلط را چنین نقد کردند:«بعضی به غلط خیال می‌کنند که «علم‌گرایی» با «دین‌گرایی» نمی‌سازد... برای القاء این معنا می‌کوشند که دین‌گرایی مردم - که امروز در جامعه‌ی ما رواج دارد - با علم‌گرایی منافات دارد... اینها کور خوانده‌اند و اشتباه می‌کنند؛ این دو با هم هیچ منافاتی ندارند.»
ایشان سپس از تجربه تمدن اسلامی در سده‌های میانی یاد کردند؛ زمانی که مسلمانان، مشعل علم را در جهان به‌دست گرفتند: «علت این‌که مسلمانان توانستند برای مدت چند قرن مشعل علم را در دنیا به دست بگیرند، همین توجه اسلام به علم و دانش بود. از فارابی تا خواجه نصیر، حدود سه قرن این مشعل‌داری ادامه داشته است؛ آن هم در سطح بالا، نه در سطح پایین.» (15/۱۱/۱۳۷۰)
همچنین تأکید کردند که حتی در آغاز رنسانس اروپا، پیشگامان تحولات علمی از دل دین‌باوران برخاستند؛ نه کسانی که دین‌ستیز بودند: «اولین جلوه‌های علم که به رنسانس اروپا منتهی شد... از طرف مذهبی‌ها بود؛ منتها مذهبی‌های روشن، نه مذهبی‌های تاریک‌ذهن. «ابن‌سینا»ی ما هم همین‌طور بود؛ او به یک معنا اصلاً یک عارف است. «بیرونی» هم یک عالم دینی است.» (15/۱۱/۱۳۷۰)
در این نگاه راهبردی، دین نه تنها مانع علم نیست؛ بلکه انگیزه، افق و جهتِ پیشرفت علمی را می‌سازد. بدون ایمان، علم یا متوقف می‌شود، یا به ابزاری برای سلطه و ستم تبدیل خواهد شد.
چرا مشکل دارند؟
وقتی رهبر انقلاب از «دست برتر ملت ایران» سخن می‌گویند، مرادشان تنها یک پیروزی نظامی یا تاکتیکی نیست؛ بلکه اشاره به سرمایه‌ای عمیق‌تر دارند: ترکیب ایمان و دانش. این پیوند، راز ماندگاری تمدن‌هاست و همان چیزی است که نظام سلطه از آن هراس دارد.
علم، ملتی را قوی می‌کند؛ و ایمان، این قدرت را در خدمت حق و عدالت قرار می‌دهد. ایران اسلامی، اگر امروز مقتدر ایستاده، به‌خاطر پیوند همین دو رکن است: دین و دانش.
دو عنصری که باعث عقب‌نشینی دشمن شد