بیانیه گروه هفت در حمایت از تمدید آتش‌بس در جنگ غزه

غربی‌ها چگونه رنگ عوض می‌کنند؟!

فخرالدین اسدی
وزرای خارجه گروه هفت کشور صنعتی طی بیانیه‌ای از تمدید وقفه در جنگ میان رژیم اشغالگر قدس  و حماس به‌منظور آزادی تعداد بیش‌تری از گروگان‌ها حمایت کردند. آن‌ها مدعی شده‌اند ، چنین تمدیدی امکان کمک‌رسانی به مردم غزه را پدید می‌آورد.بدون شک مواضع گروه هفت، مصداق عینی فریبکاری و دوگانگی در قبال جنگ غزه محسوب می‌شود.مقامات کشورهای عضو گروه هفت یعنی آمریکا، انگلیس، فرانسه، آلمان، کانادا، ایتالیا و ژاپن جملگی از ابتدای جنگ غزه تاکنون تبدیل به اصلی‌ترین حامیان کشتار و نسل‌کشی در غزه شده و حتی در مواضع رسمی و علنی خود، جنون و توحش صهیونیست‌ها و به شهادت رساندن هزاران کودک و زن بی‌گناه در غزه را مصداق دفاع مشروع قلمداد کرده بودند! بااین‌حال تشدید خشم ونفرت عمومی از رژیم صهیونیستی و حامیان غربی آن، منجر به تغییر لحن و مواضع ظاهری سران گروه هفت شده است. در این میان، باید نیت و پشت پرده واقعی تغییر چنین مواضعی را دریافت! 
نقشه راه شکست‌خورده گروه هفت 
گروه هفت از ابتدای جنگ غزه، نقشه راهی را با مدیریت و عاملیت آمریکا طراحی و تنظیم کرده بود و دیگر اعضای این گروه نیز خود را نسبت به اجرایی ساختن آن متعهد ساخته بودند. بر این اساس، گروه هفت تصورمی کرد حمایت‌های کامل و همه‌جانبه آن از تل‌آویو، نابودی حماس در نوار غزه را ممکن ساخته و از سوی دیگر، منجر به همراهی بیشتر افکار عمومی دنیا با این گروه خواهد شد. اما تجمیع توان اقتصادی، امنیتی و رسانه‌ای کشورهای عضو گروه هفت‌ در طول 47 روز نبرد،نتیجه‌ای معکوس ( به ضرر آن‌ها ) به همراه داشت و منجر به نفرت عمومی ، داخلی و بین‌المللی از افرادی مانند بایدن، شولتس، سوناک،ماکرون و ترودو شد. آنتونی بلینکن، وزیر خارجه آمریکا چندی پیش خطاب به اعضای گروه هفت ، به نکات قابل‌تأملی اشاره کرده که به‌نوعی، دغدغه‌های فرامتنی نبرد غزه در واشنگتن و تل‌آویو را آشکار می‌سازد. وی در این خصوص مدعی شده : «فعلا نباید از آتش‌بس در غزه سخن گفت و در مقابل، طرفدار ایجاد وقفه‌ای بشردوستانه در جنگ با هدف آزادی اسرا (اسرای صهیونیست) هستیم، ضمن آنکه تشکیلات خودگردان فلسطین بهترین گزینه برای اداره نوار غزه محسوب می‌شود».
رمزگشایی از مواضع بلینکن نشان می‌دهد اصرار بر عدم آتش‌بس در نوار غزه، محصول فرماندهی و مدیریت نبرد توسط آمریکاست. برخلاف ادعا و ظاهرسازی رسانه‌های وابسته به حزب دموکرات آمریکا که قصد داشتند  رویکرد بایدن در جنگ غزه را متفاوت از رویکرد نتانیاهو و بن گویر نشان دهند، اکنون محرز است واشنگتن در حال فرماندهی تاکتیک‌ها و اضلاع جنگ علیه فلسطینیان بوده‌اند.در چنین شرایطی مقامات آمریکایی و دیگر اعضای گروه هفت  نیز مانند صهیونیست‌ها نگران پایان نبرد بدون نابودی حماس هستند. اکثر استراتژیست‌های غربی  متفق‌القول هستند که سران کشورهای غربی و رژیم صهیونیستی  باید چنین گزینه‌ای را برای همیشه فراموش کنند. شکست صهیونیست‌ها در چند جبهه جنگ زمینی در نوار غزه و عدم تکمیل داده‌ها و اطلاعات نهادهای امنیتی و نظامی آمریکا و رژیم صهیونیستی درباره تونل‌های غزه، وسعت، عمق و نقاط اتصال آن‌ها به یکدیگر و شهرک‌های صهیونیست‌نشین منجر به استیصال محاسباتی و میدانی دشمنان در غزه شده است. نقطه اوج این استیصال، اصرار پشت پرده آمریکا و رژیم اشغالگر قدس بر آتش‌بس در جنگ غزه بوده است. این رویکرد، در تعارض مطلق با مواضع روزها و هفته‌های ابتدایی جنگ غزه بوده است. تغییر لحن بیانیه‌های صادر شده از سوی گروه هفت نیز ریشه در استیصال راهبردی و تاکتیکی آن‌ها در منطقه و نظام بین‌الملل دارد.گروه هفت در دو جنگ اوکراین و غزه، تبدیل به بازیگر مشتعل کننده آتش جنگ بود اما در هردوی این موارد، با نمادها و مصادیق عینی شکست و ناکارآمدی خود مواجه شد. 
استفاده از کلیدواژه وقفه بشردوستانه
سران گروه هفت ، ترجیح می‌دهند به‌جای استفاده از کلیدواژه آتش‌بس،  صرفا بر وقفه بشردوستانه تأکید کنند زیرا به‌کارگیری کلمه آتش‌بس، به معنای شکست آن‌ها دررسیدن به اهداف تعیین‌شده می‌باشد.  بدیهی است اساسا میان بشردوستی و شخصیت ماهوی مقامات غربی و سران گروه هفت  هیچ‌گونه تناسبی وجود ندارد. در چنین شرایطی باید به دنبال انگیزه‌های پنهان و آشکار غرب از ایجاد وقفه در جنگ غزه گشت. در این میان، دو انگیزه (یکی آشکار و دیگری پنهان) بیشتر از دیگر موارد احتمالی در میان مقامات آمریکایی و صهیونیست پررنگ است. یکی اینکه وجود اسرای صهیونیست در نوار غزه، به پاشنه آشیل عملیات میدانی نتانیاهو و کابینه جنگ رژیم اشغالگر قدس و متعاقبا حامیان غربی آن‌ها  تبدیل‌شده است. شکل‌گیری و تثبیت تظاهرات‌های شبانه در تل‌آویو و حیفا در اعتراض به عملکرد ارتش و کابینه نتانیاهو در آزادسازی اسرای صهیونیست، به این روند دامن ‌زده است. یکی دیگر از این موارد، مربوط به نوع نگاه خاص گروه هفت در قبال تشکیلات خودگردان فلسطین بازمی‌گردد. 
 فریب ابومازن توسط گروه هفت 
همان‌گونه که از مواضع سران گروه هفت  نیز پیداست، ابومازن و دیگر اعضای ارشد تشکیلات خودگردان در ازای سکوت وقیحانه خود در برابر کشتار همه‌جانبه مردم مظلوم فلسطین در نوار غزه، وعده سلطه بر این منطقه را در قالب همان طرح خیالی و انتزاعی (طرح ۲ دولتی) از دموکرات‌های کاخ سفید دریافت کرده‌اند. این موضوع، مصداق خیانت و حماقت توأم  ابومازن نسبت به وقایع جاری در نوار غزه است. وی از یک‌سو خائن است زیرا در ازای سلطه بر غزه حاضرشده از حق مسلم سرزمینی فلسطینیان و حتی حق حیات کودکان ساکن غزه صرف‌نظر کند. قطعا وی سزای این معامله‌گری کثیف را مشاهده خواهد کرد اما از سوی دیگر، وی در همین صحنه نیز از اعضا گروه هفت  فریب‌خورده است! ابومازن سال‌هاست برای نوار غزه کیسه دوخته و در سودای حذف گفتمان مقاومت و متعلقات آن از این منطقه است اما هر بار، با دستانی خالی‌تر از گذشته ناچار به تسلیم در برابر واقعیات فلسطین و منطقه شده است. این بار بهترین فرصت برای ابومازن بود تا در سال‌های پایانی عمر خود، از توهمات و مشی سازشکارانه و خیانتکارانه خود در قبال سرزمین فلسطین و نوار غزه توبه کند و به‌سوی مردم فلسطین بازگردد اما او ترجیح داد برای چندمین بار به مهره بازی  واشنگتن و تل‌آویو تبدیل شود. در چنین شرایطی قطعا تشکیلات خودگردان نیز شریک شکست مطلق صهیونیست‌ها و کاخ سفید در نوار غزه خواهد بود؛ شکستی که این بار دیگر هزینه‌های آن برای تشکیلات خودگردان تحمل‌ناپذیر خواهد بود.
 غربی‌ها چگونه  رنگ عوض می‌کنند؟!