امام جواد علیهالسلام مهمترین تهدید عصر خود را به بهترین فرصت تبدیل فرمودند
کوثر امام رئوف
گروه فرهنگی
شروع امامت امام رضا علیهالسلام با بدگمانیها و بدعهدیهای برخی از شیعیانی همراه شد که امامت حضرت را با منافع خود همسان نمیدانستند. یکی از دلایل مخالف آنها پولهای کلانی بود که به واسطه وکالت امام کاظم علیهالسلام در اختیار آنان بود و آنان نمیخواستند چنین موقعیتی را از دست بدهند. از این رو حقیقت ولایت امام هشتم علیهالسلام را کتمان کردند. این بدگمانی بددلانه و عداوت گروهی از شیعیان در طول حیات مبارک حضرت رضا نیز ادامه یافت. یکی از مسائلی که به کوردلان اجازه بدگویی میداد و باعث میشود بتوانند شک در امامت حضرت در قلوب شیعیان وارد سازند، این بود که حضرت رضا صاحب فرزند پسری نمیشد که بتواند امامت را به او انتقال دهد. شبیه این ماجرا را در مورد پیامبر اکرم صلواتالله علیه میبینیم. رسول خدا نیز فرزند پسری نداشت و این باعث شماتت شدن ایشان از سوی دشمنان و مشرکان میشد. خداوند نیز یک دختر را واسطه امتداد نبوت و ولایت ایشان قرار داد و او را کوثر خواند. یعنی خیر کثیر؛ مصدر تمام خیرها. خدا به امام رضا نیز پسری داد که حضرت او را مبارک خواند و از میلاد او شدیدا مشعوف شد. با ولادت جواد الائمه دهان بدگویان و شبههافکنان بسته شد و امامت علی بن موسیالرضا دیگرباره به اثبات رسید. ولادت امام جواد اثبات ولایت امام رضا بود؛ او کوثر امام رضا بود که با آمدنش خدا به آن حضرت «إن شانئک هو الأبتر» گفت. نه فقط در لحظه ولادت، بلکه امام جواد در تمام طول حیات کوتاه خود از امامت و ولایت دفاع کرد. اساسا نقش ائمه بعد از امام رضا در تبیین جایگاه امامت بسیار پررنگ است. نکته قابل توجه در امامت حضرت جواد آنجاست که ایشان مهمترین تهدید را به بهترین فرصت تبدیل کردند. مهمترین تهدید قدرت علمی دستگاه عباسی و خصوصا خود مأمون بود. علم آوردگاه خطرناکی است. کافی است در یک مناظره قدری ضعیف ظاهر شوی، در این حد که پاسخ سؤالی را دیر بدهی یا به هر شکل باعث شوی حریف از خودت عالمتر جلوه کند. این باعث میشود هیمنه و چهره کسی برای همیشه کم یا زیاد مخدوش شود. از سوی دیگر با پیروزی در میدان علم، پیروزی در همه میدانها حاصل شود. مأمون با کاریترین سلاح ممکن به جنگ با امام جواد برخاست و حضرت با وجود سن کم، دستگاه عباسی را شکست داد و تردیدها در مورد امامت خویش را خنثی فرمود. دشمنان اهل بیت همواره از احمقها هستند، اما بعضی از بعضی دیگر احمقتر و بعضی باهوشترند. مثلا معاویه بااینکه سیاستمدار قهاری بود اما علم و دانشی نداشت. یا خلفای قدرتمندی همچون هارونالرشید با وجود استبداد، سیطره علمی نداشتند. مأمون اما کاملا یک چهره علمی بود. مجاهدان راه حق از تهدیدها نمیترسند بلکه از همان تهدیدها برای پیشبرد راه حق استفاده میکنند. تردیدهایی که در مورد امامت حضرت در قالب سؤال از ایشان بیان میشد باعث شد حضرت بعضی از فضائل امیر مؤمنان را بر زبان بیاورند. در مناظرات، امام جواد زیربنای فکری منکران اسلام ناب را هدف قرار میداد. از این رو جهاد علمی را در سیره امام جواد پررنگتر از دیگر ائمه میبینیم چراکه از علم در برابر ایشان به عنوان یک سلاح به کار گرفته شد.
شروع امامت امام رضا علیهالسلام با بدگمانیها و بدعهدیهای برخی از شیعیانی همراه شد که امامت حضرت را با منافع خود همسان نمیدانستند. یکی از دلایل مخالف آنها پولهای کلانی بود که به واسطه وکالت امام کاظم علیهالسلام در اختیار آنان بود و آنان نمیخواستند چنین موقعیتی را از دست بدهند. از این رو حقیقت ولایت امام هشتم علیهالسلام را کتمان کردند. این بدگمانی بددلانه و عداوت گروهی از شیعیان در طول حیات مبارک حضرت رضا نیز ادامه یافت. یکی از مسائلی که به کوردلان اجازه بدگویی میداد و باعث میشود بتوانند شک در امامت حضرت در قلوب شیعیان وارد سازند، این بود که حضرت رضا صاحب فرزند پسری نمیشد که بتواند امامت را به او انتقال دهد. شبیه این ماجرا را در مورد پیامبر اکرم صلواتالله علیه میبینیم. رسول خدا نیز فرزند پسری نداشت و این باعث شماتت شدن ایشان از سوی دشمنان و مشرکان میشد. خداوند نیز یک دختر را واسطه امتداد نبوت و ولایت ایشان قرار داد و او را کوثر خواند. یعنی خیر کثیر؛ مصدر تمام خیرها. خدا به امام رضا نیز پسری داد که حضرت او را مبارک خواند و از میلاد او شدیدا مشعوف شد. با ولادت جواد الائمه دهان بدگویان و شبههافکنان بسته شد و امامت علی بن موسیالرضا دیگرباره به اثبات رسید. ولادت امام جواد اثبات ولایت امام رضا بود؛ او کوثر امام رضا بود که با آمدنش خدا به آن حضرت «إن شانئک هو الأبتر» گفت. نه فقط در لحظه ولادت، بلکه امام جواد در تمام طول حیات کوتاه خود از امامت و ولایت دفاع کرد. اساسا نقش ائمه بعد از امام رضا در تبیین جایگاه امامت بسیار پررنگ است. نکته قابل توجه در امامت حضرت جواد آنجاست که ایشان مهمترین تهدید را به بهترین فرصت تبدیل کردند. مهمترین تهدید قدرت علمی دستگاه عباسی و خصوصا خود مأمون بود. علم آوردگاه خطرناکی است. کافی است در یک مناظره قدری ضعیف ظاهر شوی، در این حد که پاسخ سؤالی را دیر بدهی یا به هر شکل باعث شوی حریف از خودت عالمتر جلوه کند. این باعث میشود هیمنه و چهره کسی برای همیشه کم یا زیاد مخدوش شود. از سوی دیگر با پیروزی در میدان علم، پیروزی در همه میدانها حاصل شود. مأمون با کاریترین سلاح ممکن به جنگ با امام جواد برخاست و حضرت با وجود سن کم، دستگاه عباسی را شکست داد و تردیدها در مورد امامت خویش را خنثی فرمود. دشمنان اهل بیت همواره از احمقها هستند، اما بعضی از بعضی دیگر احمقتر و بعضی باهوشترند. مثلا معاویه بااینکه سیاستمدار قهاری بود اما علم و دانشی نداشت. یا خلفای قدرتمندی همچون هارونالرشید با وجود استبداد، سیطره علمی نداشتند. مأمون اما کاملا یک چهره علمی بود. مجاهدان راه حق از تهدیدها نمیترسند بلکه از همان تهدیدها برای پیشبرد راه حق استفاده میکنند. تردیدهایی که در مورد امامت حضرت در قالب سؤال از ایشان بیان میشد باعث شد حضرت بعضی از فضائل امیر مؤمنان را بر زبان بیاورند. در مناظرات، امام جواد زیربنای فکری منکران اسلام ناب را هدف قرار میداد. از این رو جهاد علمی را در سیره امام جواد پررنگتر از دیگر ائمه میبینیم چراکه از علم در برابر ایشان به عنوان یک سلاح به کار گرفته شد.
تیتر خبرها
تیترهای روزنامه