نگاهی انتقادی به رویکرد رسانه ملی به بهانه آغاز دوباره برنامه محبوب «کتاب‌باز» در شبکه نمایش خانگی

کتاب، دوباره باز

جواد شاملو
صداوسیما سال‌ها به‌عنوان یک رسانه رسمی، جایگاهی اعتباربخش داشت. چراکه این سازمان متولی تلویزیون رسمی و ملی ایران بود. در چنین شرایطی تلویزیون تنها رسانه جمعی پرمخاطب و فراگیر در کشور به شمار می‌رفت. به این معنا یک چهره رسانه‌ای یا در تلویزیون بود و یا هیچ‌جای دیگر هم نبود. این شرایط خواه‌ناخواه به‌نوعی دیکتاتوری تلویزیون منجر می‌شد؛ تلویزیون می‌توانست هرکه را اراده کند، از پیش چشم مردم حذف کند. کسی که حذف می‌شد حتی اگر چهره معتبری بود نزد مردم بی‌اعتبار می‌شد؛ چون او جای دیگری برای بروز اعتبار خود نداشت. تنها عده‌ای هنرفهم می‌فهمیدند که مثلا تلویزیون با حذف فلان هنرمند، اشتباه کرد و برای او جایگزین دیگری نمی‌تواند پیدا کند و لاجرم از جذابیت برنامه‌های تلویزیونی کاسته می‌شود. تلویزیون در سال‌های گذشته در ساختار یک جامعه جمع‌گرا قرار داشت. به این معنا که نهاد اجتماعی رسمی نزد مردم جایگاه مهم‌تری از افراد به‌تنهایی داشتند. 
اما با مدرن شدن جامعه و ظهور رسانه‌های قدرتمندی که خیلی زود جایگزین تلویزیون شده‌اند، دیگر تلویزیون چه بخواهد و چه نخواهد جایگاه اعتباربخشی خود را ازدست‌داده است. حالا جامعه قدری فردگراتر شده و این افراد هستند که به سازمان‌ها و نهادها و ساختارها و بسترها اعتبار می‌بخشند. اعتبار تلویزیون امروز به این نیست که تلویزیون رسمی ایران است، بلکه به چهره‌هایی است که در آن حاضر می‌شوند. 
آنچه امروز سازمان صداوسیما از درک آن سرباز می‌زند همین تغییر ماهوی است. این سازمان باید بپذیرد که دیگر اینکه یک ساختار و نهاد و رسانه رسمی است کمکی به افزایش مخاطب او نمی‌کند، بلکه در عصر حاضر انسان‌ها خود تبدیل به رسانه شده‌اند. حالا اگر شخصیتی آن‌قدر جذابیت و ظرفیت داشته باشد که بتواند آدم‌ها را حول هنرش یا سخنانش یا اجرایش یا توانایی‌اش جمع کند، از طریق اینترنت و سکوهای کاربرمحور می‌تواند رسانه خودش را راه‌اندازی کند. دیگر مثل گذشته این رسانه‌ها نیستند که برند افراد را می‌سازند بلکه افراد به ساخت برند رسانه‌ها کمک می‌کنند. 
تلویزیون اگر محل رفت‌وآمد شخصیت‌هایی جذاب و صاحب برند و دارای فردیت نباشد، هیچ‌چیز نیست. این فردگرایی شاخصه این دوره و زمانه است اما اخلاق صداوسیما هنوز کاملا جمع‌گراست. مدیران این سازمان باید دیر یا زود به این تن بدهند که هویت صداوسیما به‌صورت کمرنگ و زمینه‌ای در پس‌زمینه آن احساس شود و در ظاهر ما با یک رسانه متکثر، چندصدا و چندرنگی مواجه باشیم. در چنین رسانه‌ای همه به منافع ملی، آرمان‌های انقلابی و ارزش‌های دینی پایبندند اما همه برنامه‌ها در مورد این منافع یا آرمان‌ها یا ارزش‌ها نیست!
بله، برنامه‌ای که در مورد کتاب است، در مورد کتاب است! در مورد دیکنز و پروست و تالستوی، در مورد پل الوار و دیکنسون، در مورد مجد همگر و مهستی گنجوی و عطار و در مورد فروید و وبر و مارکس. صحبت کردن از این‌ها به معنای روشنفکری نیست، یا بی‌دینی، یا لبیرال‌مسلک بودن یا سکولاریسم! صحبت کردن از این‌ها به معنای تخصص است و بررسی تخصصی ادبیات و جهان فکر و اندیشه و هنر و زیبایی. اگر بخواهیم این مباحث را بی‌تعهد عنوان کنیم، پس صداوسیما دیگر راز بقا هم نباید پخش کند. مثلا کجای زندگی گرگ‌ها و یا گله‌های گوزن وحشی در شرق گرین‌لند ما را به یاد اهداف متعالی صداوسیما می‌اندازد؟
عدم درک فردگرایی و همچنین نپذیرفتن تنوع و تکثر برنامه‌ها تا حدی که طبیعت آن‌ها اقتضا می‌کند برآمده از دو نوع غرور است. هم غرور ناشی از تولی رسانه رسمی و هم غرور ایدئولوژیک که حاصل ایده یک‌دست‌سازی قدرت است. این دو نوع غرور باعث می‌شود تلویزیون نفهمد که مردم تلویزیون نمی‌بینند، سروش صحت می‌بینند. سروش صحت را فقط چون از کتاب سخن می‌گوید نمی‌بینند، چون سروش صحت است می‌بینند. نه مضمون آدم‌ها را جذب می‌کند نه رسانه، این شخصیت است که آن‌ها را جذب می‌کند. 
برنامه «کتاب‌باز» سروش صحت که در فضای تبلیغ کتابخوانی مطلقا بی‌نظیر بود، بدون هیچ دلیل موجهی که مردم آن را بشنوند از رسانه ملی حذف شد. آنچه مردم را ناامید می‌کند، پاسخ‌های بد به سؤالات آن‌ها نیست؛ بلکه همین پاسخ ندادن است. اگر ما هم چیزهایی شنیده‌ایم از محافل غیرعمومی بوده است. کتاب‌باز از تلویزیون حذف شد اما سروش صحت هیچ‌گاه حذف نشد. سال گذشته صحت رفت کانادا تا اجرایی باحال و هوای کتاب‌باز داشته باشد. عصر ایران می‌نویسد: « این برنامه سروش صحت در شهر ونکوور کانادا برگزارشده و با استقبال ایرانیان هم مواجه شده است، یکی از حاضران در جلسه توییت زده بود: «سروش صحت امروز در سالن اورگرین کوکیتلام، دو ساعت حرف زد و کتاب خواند و هیچ‌کس خسته نشد.»  برنامه کتاب‌باز در این‌سوی کره زمین هم تأثیر عجیبی روی مخاطبانش گذاشته و  آن‌ها را یک‌دل و مهربان کرده بود. این برنامه روز 10 نوامبر (19 آبان) برگزارشده بود و نکته جالب‌توجه این است که در تبلیغ آن نوشته‌شده بود : نشست صمیمی با سروش صحت به سبک برنامه کتاب‌باز و باز جالب است که سالن این اجرا به‌اصطلاح غربی‌ها سولد اوت (sold out) شده بود، یعنی تمام بلیت‌های آن فروخته‌شده است.» 
سپس اتفاقی که به‌شدت پیش‌بینی می‌شد رخ داد و تیم ‌کتاب‌باز به سراغ شبکه نمایش خانگی رفت. برنامه‌ای که می‌توان موفقیت آن را پیشاپیش تضمین‌شده دانست. در دوره ما، شخصیت‌ها جز با یک استبداد همه‌جانبه قابل‌حذف نیستند. 
 کتاب‌باز به روایت فیلیمو
به گزارش فیلیموشات، کتاب‌باز با اجرای سروش صحت جزءبرنامه‌های پرمخاطب چند سال اخیر تلویزیون بود که به‌زودی با تغییر نام از فیلیمو پخش خواهد شد. چه خبر خوبی برای کتاب‌خوان‌ها، کتاب‌بازها و آن‌هایی که اهل کتاب و مطالعه و آگاهی و اندیشه‌اند و چه تمهید مدبرانه و فضیلت مدارانه‌ای که یک پلتفرم جایی برای یک برنامه فرهنگی اثرگذار باز کند و در کنار تولید سرگرمی به بازتولید آگاهی هم‌دست بزند. این برنامه قرار است با شمائل فرمتی تازه و جدید آماده پخش از فیلیمو شود. کتاب‌باز که از نیمه دهه نود پخش خود را در تلویزیون آغاز کرد، تا پایان این دهه طی ۶ فصل اصلی و دوسری ویژه‌برنامه ماه رمضان، روی آنتن شبکه نسیم رفت، اما بعدازآن پخش این برنامه به‌صورت ناگهانی متوقف شد و دیگر خبری از عنوان کتاب‌باز در صداوسیما نبود. به نظر می‌رسد فصل جدید برنامه کتاب‌باز در فضایی بازتر و بدون ملاحظات و خط قرمزهای تلویزیون پخش شود و این می‌تواند طیف بیشتر و متنوع‌تری از مخاطبان و علاقه‌مندان حوزه کتاب را با خود همراه کند و این فرصت طلایی برای اهل فکر و فرهنگ است تا دوباره و چه‌بسا این بار پربارتر پای یک برنامه اثرگذار و جریان ساز بنشیند و از تماشای آن‌هم لذت ببرند و هم معرفت کسب کنند.
این چهارمین حضور چهره‌های مؤثر برنامه‌ساز تلویزیون در فیلیمو است؛ بعد از مهران مدیری، علی درستکار و داریوش فرضیایی که با «اسکار»، «گل‌یاپوچ»، «لالایی» و «سپنج» در شبکه نمایش خانگی فعال شدند حالا نوبت به سروش صحت رسیده تا در فیلیمو برنامه‌سازی کند. شاید تفاوت او در این است که همان برنامه قبلی‌اش را با فرمت تازه جلوی دوربین می‌برد تا نوستالژی کتاب‌بازها را به یک فرصتی نو بدل سازد. برنامه‌ای که باهدف و رویکرد انگیزشی و اطلاع‌رسانی درباره کتاب و مطالعه تولیدشده که البته صرفا برای مخاطب خاص نیست و رویکرد نخبه‌گرایانه ندارد اما ظرفیت و ظرافت‌های آن برای جذب مخاطب نخبه و قشر فرهیخته‌تر جامعه هم به‌قدری است که می‌توانند از تماشای این برنامه لذت ببرند.
کتاب‌باز ابزار و رسانه‌ای است برای فرهنگ‌سازی و ارتقاء فرهنگ عمومی که درنهایت یادگیری و تغییر را به‌مثابه هدف غایی خود دنبال می‌کند نه صرفا معرفی کتاب و برانگیختن به مطالعه. حتی می‌توان ردپای فرهنگ‌شناسی را در آن جست‌وجو کرد. واقعیت این است که ساختار کتاب‌باز یک ساختار باز و منعطف است که قابلیت تطبیق، پذیرش و پردازش سوژه در آن متناسب با رخدادها و
واقعیت‌های متنوع اجتماعی را داشته و با آن مماس می‌شود. به‌عبارت‌دیگر ظرفی است که مظروف‌هایی گوناگون را می‌تواند در خود جای‌داده و به قالب خود درآورد. این یعنی هویت‌مندی یک برنامه که دچار ملال تکرار نمی‌شود و با بازنگری و بازسازی فرم و محتوی خود، پیام و معنای خود را بازآفرینی کرده و قابلیت تأثیرگذاری آن را حفظ می‌کند. شاید مهمان‌هایی که به این برنامه دعوت می‌شوند در برنامه‌های دیگر هم حضورداشته باشند اما چون این برنامه موضوع محور است نه شخصیت محور، گفت‌وگوها و مصاحبت‌های آن‌ها با مجری، شمایل و شاخصه‌های دیگری پیدا می‌کند که هم به دل می‌نشیند هم ذهن را می‌گشاید. گرچه باید منتظر بود و دید که ساختار جدید برنامه چه تغییراتی می‌کند و چه آیتم‌هایی در آن کم‌وزیاد می‌شود اما قطعا شاکله اصلی آن تغییر اساسی نمی‌کند و بازهم می‌توان پای نویسندگان و مترجمان و ناشران و شاعران و هنرمندان و اهالی فرهنگ و هنر و اندیشه نشست و از کتاب و کتابخوانی شنید. گفت‌وگوهای کتاب‌باز نه برای سرگرمی که برای آگاهی است و این ویژگی آن را شبیه به مصاحبه‌های حرفه‌ای ژورنالیستی می‌کند.
نمی‌توان از مؤلفه‌ها و عناصر این برنامه گفت اما به نقش بی‌بدیل سروش صحت که همچون نخ تسبیح همه این اجزا  را به هم وصل کرده و هویت یگانه می‌بخشد لحاظ نکرد. کتاب‌باز گرچه جذابیت و اعتبارش    به محتوا و ساختار و فرم و پیامش وابسته است اما همه این‌ها را مدیون حضور و اجرای خوب سروش صحت در مدیریت و هدایت این برنامه است. حالا او با کوله باری از تجربه در اجراهای پیشین این برنامه، فصل جدیدی از کتاب‌باز را می‌گشاید تا چشم مخاطب به‌سوی آگاهی گشوده باشد.
کتاب، دوباره باز