حمایت فرانسه از کشور فلسطین واقعیت یا بازی سیاسی
ماکرون در خرابههای غزه به دنبال چیست؟
علی تتماج-تحلیلگر حوزه
روابط بینالملل
فرانسه بار دیگر نام خود را بر سر زبانها انداخت آنهم نه با جنگافروزی در اوکراین و یا همراهی با آمریکا بلکه با رویکردی که امروز محور مطالبات جهانی و هر کشوری که در آن عرصه قرار گیرد دارای محبوبیت و جایگاه جهانی میشود. رویکردی که خود نشانگر دگرگونی در معادلات جهانی است که میتوان آن را برگرفته از دستاوردها و کارکردهای مقاومت و دیپلماسی ادعایی غرب در صحنه بینالملل دانست. امانوئل ماکرون، رئیسجمهور فرانسه گفته است پیش از برگزاری اجلاس آینده مجمع عمومی سازمان ملل متحد در ماه سپتامبر 2025، شناسایی دولت مستقل فلسطینی را بهصورت رسمی اعلام خواهم کرد. وی در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: با پایبندی به تعهد تاریخی خود برای تحقق صلحی عادلانه و پایدار در خاورمیانه، تصمیم گرفتهام که فرانسه دولت فلسطین را به رسمیت بشناسد. این اعلام رسمی را در ماه سپتامبر آینده، در مجمع عمومی سازمان ملل متحد اعلام خواهم کرد.
آیا فرانسه واقعا تغییر استراتژی داده است؟!
این رویکرد از سوی فرانسه که از بازیگران اصلی اروپا بوده و در سازمان ملل نیز از حق وتو برخوردار است در حالی روی داده که از یکسو برخی با نگاه مثبت به آن مینگرند و تأکید دارند که این اقدام نشانهای بر چرخش جهانی به مسئله فلسطین است که البته نه حاصل مذاکره و سازشکاری بلکه نشئتگرفته از مقاومت مردم غزه و پایداری مقاومت فلسطین میدانند که موجب شده تا فرانسه درنهایت تحتفشار افکار عمومی به این امر تن دهد. این رویکرد میتواند مؤلفهای باشد برای آنکه سایر کشورهای اروپایی که تمایل به پذیرش کشور فلسطین دارند بدون ترس از مجازات شدن در اتحادیه اروپا این امر را اجرایی سازند. در همین حال این رسمیت یافتن، فضا را برای تظاهرات مردمی در کشورهای اروپایی بازتر خواهد کرد و سرکوب آنها توسط نیروهای امنیتی، کشورهای غربی را با چالش مواجه خواهد ساخت. دستاورد عینی این رویکرد را در تشدید فشارها بر استارمر نخستوزیر انگلیس مبنی بر لزوم به رسمیت شناختن فلسطین میتوان مشاهده کرد. همچنین اقدام فرانسه در سازمان ملل و نهادهای بینالمللی نیز میتواند دستاوردهایی را برای فلسطین به همراه داشته باشد. اهمیت این اقدام را برخی در مواضع رژیم صهیونی و آمریکا میبینند که رسما اقدام فرانسه را محکوم و تهدید به اقدام
تلافی جویانه کردهاند.
تلاش برای دیده شدن!
در نقطه مقابل عدهای نیز این رفتار فرانسه را نوعی خروج از انفعال موقت در شرایط حساس منطقهای میدانند که احتمال اجرایی شدن آن در زمان وعده داده شده را دور از ذهن میسازد، بهویژه آنکه غربیها چند دهه است که ادعای راهکار دو دولتی را مطرح میسازند، اما صرفا در قالب خواستههای رژیم صهیونی اقدام کرده و هرگز حاضر به محکومسازی و بازپسگیری اراضی اشغالی از رژیم صهیونی بهعنوان اجرای راهکار دو دولتی نکردهاند. فرانسه در طول چند دهه گذشته همواره حامی رژیم صهیونی بوده و حتی گفته میشود که پاریس تسلیح کننده این رژیم به بمب هستهای بوده است.
بر اساس این دیدگاه گفته میشود که توحش صهیونی و مقاومت ملت غزه موجب فشار گسترده جهانی به دولتها شده، بهگونهای که حتی سران غربی حامی رژیم نیز دیگر توان حمایت آشکار را ندارند و اجبارا باید رویکردی به فلسطین نیز داشته باشند تا از خشم مردمی کاسته شود در عین آنکه بتوانند روابط خود را با کشورهای اسلامی و عربی حفظ کنند. بهعبارتیدیگر فرانسه نه بر اساس حمایت از فلسطین، بلکه در چارچوب منافع بلندمدت خود در منطقه چنین ادعایی را مطرح کرده است و احتمال اجرایی شدن آن با ابهامات بسیاری همراه است. چنانکه در اوج جنایات صهیونیستها در دهههای گذشته انگلیس با انتشار کتاب سفید به دنبال تطهیر خود از کشتار فلسطینیها در میان کشورهای عربی و اسلامی بود.
وابستگی پاریس به لابیهای صهیونیستی و آمریکا
فرانسه بهشدت وابسته به آمریکا و رژیم صهیونیستی است بهگونهای که حتی به سرکوب تظاهرات حامیان فلسطین میپردازد، میزبان نشست جولانی سرکرده تحریرالشام سوریه با رژیم صهیونیستی است و در لبنان برای خلع سلاح حزب الله اقدام میکند و از تجاوز رژیم صهیونیستی و آمریکا به ایران نیز حمایت کرده است.نکته دیگر آنکه امروز غزه نیازمند کمکهای غذایی و دارویی و شکستن محاصره و مجازات رژیم صهیونی به جرم نسلکشی است. حال آنکه فرانسه بهجای این اقدامات وعده درمانی به آینده داده است. موکول کردن به رسمیت شناختن فلسطین به دو ماه دیگر، خود ابهام در صداقت رفتاری فرانسه را تشدید میکند که ارسال تسلیحات فرانسوی به تلآویو امروز در حال انجام است. ولی به رسمیت شناختن فلسطین به آینده موکول شده است، حال آنکه از یکسو دامنه جغرافیایی این پذیرش مشخص نیست و از سوی دیگر با این جنایت و کشتار مشخص نیست که تا 2 ماه دیگر چه میزان نفر در غزه ساکن باشند.
همچنین فرانسه بهشدت وابسته به آمریکا و رژیم صهیونی است بهگونهای که حتی به سرکوب تظاهرات حامیان فلسطین میپردازد، میزبان نشست جولانی سرکرده تحریرالشام سوریه با رژیم صهیونی است و در لبنان برای خلع سلاح حزبالله اقدام میکند و از تجاوز رژیم صهیونی و آمریکا به ایران نیز حمایت کرده است. در عین آنکه غرب بهشدت تغییر ماهیت غرب آسیا و تجزیه کشورهای منطقه از کوچک و بزرگ را دنبال میکند.
رویکرد فرانسه واقعی نیست
چنین فرانسهای دور از ذهن است که پذیرنده کشور فلسطین باشد، در عین آنکه پاریس اعلام نکرده است، منظور از فلسطین چه میزان از این سرزمین است و آیا تا مرزهای 1967 و یا 1948 را در بر میگیرد؟ در همین حال این سؤال مطرح است که چرا در شرایطی که جهان معطوف به غزه است ماکرون چنین طرحی را ارائه میکند که نتیجه آن موج توجهات به این طرح و غفلت از غزه میشود؟ آیا ماکرون در کنار صهیونیستهاست و یا آنکه واقعا تغییر رفتار داده است؟ در مقطع کنونی نه دیپلماسی و وعده دادن به آینده، بلکه اقدام عملی برای پاسخگو ساختن رژیم صهیونی و شکستن محاصره غزه باید صورت گیرد درحالیکه کشورهای غربی اقدامی در این زمینه صورت نداده و یا به ابراز نگرانی میپردازند و یا اینکه وعده به آینده میدهند در حالی که همچنان تأکید دارند از شروط رفتاری آنها حذف مقاومت ازجمله حماس در غزه است و این یعنی بیدفاع سازی بیشتر غزه در برابر تجاوزگری رژیم صهیونیستی.
روابط بینالملل
فرانسه بار دیگر نام خود را بر سر زبانها انداخت آنهم نه با جنگافروزی در اوکراین و یا همراهی با آمریکا بلکه با رویکردی که امروز محور مطالبات جهانی و هر کشوری که در آن عرصه قرار گیرد دارای محبوبیت و جایگاه جهانی میشود. رویکردی که خود نشانگر دگرگونی در معادلات جهانی است که میتوان آن را برگرفته از دستاوردها و کارکردهای مقاومت و دیپلماسی ادعایی غرب در صحنه بینالملل دانست. امانوئل ماکرون، رئیسجمهور فرانسه گفته است پیش از برگزاری اجلاس آینده مجمع عمومی سازمان ملل متحد در ماه سپتامبر 2025، شناسایی دولت مستقل فلسطینی را بهصورت رسمی اعلام خواهم کرد. وی در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: با پایبندی به تعهد تاریخی خود برای تحقق صلحی عادلانه و پایدار در خاورمیانه، تصمیم گرفتهام که فرانسه دولت فلسطین را به رسمیت بشناسد. این اعلام رسمی را در ماه سپتامبر آینده، در مجمع عمومی سازمان ملل متحد اعلام خواهم کرد.
آیا فرانسه واقعا تغییر استراتژی داده است؟!
این رویکرد از سوی فرانسه که از بازیگران اصلی اروپا بوده و در سازمان ملل نیز از حق وتو برخوردار است در حالی روی داده که از یکسو برخی با نگاه مثبت به آن مینگرند و تأکید دارند که این اقدام نشانهای بر چرخش جهانی به مسئله فلسطین است که البته نه حاصل مذاکره و سازشکاری بلکه نشئتگرفته از مقاومت مردم غزه و پایداری مقاومت فلسطین میدانند که موجب شده تا فرانسه درنهایت تحتفشار افکار عمومی به این امر تن دهد. این رویکرد میتواند مؤلفهای باشد برای آنکه سایر کشورهای اروپایی که تمایل به پذیرش کشور فلسطین دارند بدون ترس از مجازات شدن در اتحادیه اروپا این امر را اجرایی سازند. در همین حال این رسمیت یافتن، فضا را برای تظاهرات مردمی در کشورهای اروپایی بازتر خواهد کرد و سرکوب آنها توسط نیروهای امنیتی، کشورهای غربی را با چالش مواجه خواهد ساخت. دستاورد عینی این رویکرد را در تشدید فشارها بر استارمر نخستوزیر انگلیس مبنی بر لزوم به رسمیت شناختن فلسطین میتوان مشاهده کرد. همچنین اقدام فرانسه در سازمان ملل و نهادهای بینالمللی نیز میتواند دستاوردهایی را برای فلسطین به همراه داشته باشد. اهمیت این اقدام را برخی در مواضع رژیم صهیونی و آمریکا میبینند که رسما اقدام فرانسه را محکوم و تهدید به اقدام
تلافی جویانه کردهاند.
تلاش برای دیده شدن!
در نقطه مقابل عدهای نیز این رفتار فرانسه را نوعی خروج از انفعال موقت در شرایط حساس منطقهای میدانند که احتمال اجرایی شدن آن در زمان وعده داده شده را دور از ذهن میسازد، بهویژه آنکه غربیها چند دهه است که ادعای راهکار دو دولتی را مطرح میسازند، اما صرفا در قالب خواستههای رژیم صهیونی اقدام کرده و هرگز حاضر به محکومسازی و بازپسگیری اراضی اشغالی از رژیم صهیونی بهعنوان اجرای راهکار دو دولتی نکردهاند. فرانسه در طول چند دهه گذشته همواره حامی رژیم صهیونی بوده و حتی گفته میشود که پاریس تسلیح کننده این رژیم به بمب هستهای بوده است.
بر اساس این دیدگاه گفته میشود که توحش صهیونی و مقاومت ملت غزه موجب فشار گسترده جهانی به دولتها شده، بهگونهای که حتی سران غربی حامی رژیم نیز دیگر توان حمایت آشکار را ندارند و اجبارا باید رویکردی به فلسطین نیز داشته باشند تا از خشم مردمی کاسته شود در عین آنکه بتوانند روابط خود را با کشورهای اسلامی و عربی حفظ کنند. بهعبارتیدیگر فرانسه نه بر اساس حمایت از فلسطین، بلکه در چارچوب منافع بلندمدت خود در منطقه چنین ادعایی را مطرح کرده است و احتمال اجرایی شدن آن با ابهامات بسیاری همراه است. چنانکه در اوج جنایات صهیونیستها در دهههای گذشته انگلیس با انتشار کتاب سفید به دنبال تطهیر خود از کشتار فلسطینیها در میان کشورهای عربی و اسلامی بود.
وابستگی پاریس به لابیهای صهیونیستی و آمریکا
فرانسه بهشدت وابسته به آمریکا و رژیم صهیونیستی است بهگونهای که حتی به سرکوب تظاهرات حامیان فلسطین میپردازد، میزبان نشست جولانی سرکرده تحریرالشام سوریه با رژیم صهیونیستی است و در لبنان برای خلع سلاح حزب الله اقدام میکند و از تجاوز رژیم صهیونیستی و آمریکا به ایران نیز حمایت کرده است.نکته دیگر آنکه امروز غزه نیازمند کمکهای غذایی و دارویی و شکستن محاصره و مجازات رژیم صهیونی به جرم نسلکشی است. حال آنکه فرانسه بهجای این اقدامات وعده درمانی به آینده داده است. موکول کردن به رسمیت شناختن فلسطین به دو ماه دیگر، خود ابهام در صداقت رفتاری فرانسه را تشدید میکند که ارسال تسلیحات فرانسوی به تلآویو امروز در حال انجام است. ولی به رسمیت شناختن فلسطین به آینده موکول شده است، حال آنکه از یکسو دامنه جغرافیایی این پذیرش مشخص نیست و از سوی دیگر با این جنایت و کشتار مشخص نیست که تا 2 ماه دیگر چه میزان نفر در غزه ساکن باشند.
همچنین فرانسه بهشدت وابسته به آمریکا و رژیم صهیونی است بهگونهای که حتی به سرکوب تظاهرات حامیان فلسطین میپردازد، میزبان نشست جولانی سرکرده تحریرالشام سوریه با رژیم صهیونی است و در لبنان برای خلع سلاح حزبالله اقدام میکند و از تجاوز رژیم صهیونی و آمریکا به ایران نیز حمایت کرده است. در عین آنکه غرب بهشدت تغییر ماهیت غرب آسیا و تجزیه کشورهای منطقه از کوچک و بزرگ را دنبال میکند.
رویکرد فرانسه واقعی نیست
چنین فرانسهای دور از ذهن است که پذیرنده کشور فلسطین باشد، در عین آنکه پاریس اعلام نکرده است، منظور از فلسطین چه میزان از این سرزمین است و آیا تا مرزهای 1967 و یا 1948 را در بر میگیرد؟ در همین حال این سؤال مطرح است که چرا در شرایطی که جهان معطوف به غزه است ماکرون چنین طرحی را ارائه میکند که نتیجه آن موج توجهات به این طرح و غفلت از غزه میشود؟ آیا ماکرون در کنار صهیونیستهاست و یا آنکه واقعا تغییر رفتار داده است؟ در مقطع کنونی نه دیپلماسی و وعده دادن به آینده، بلکه اقدام عملی برای پاسخگو ساختن رژیم صهیونی و شکستن محاصره غزه باید صورت گیرد درحالیکه کشورهای غربی اقدامی در این زمینه صورت نداده و یا به ابراز نگرانی میپردازند و یا اینکه وعده به آینده میدهند در حالی که همچنان تأکید دارند از شروط رفتاری آنها حذف مقاومت ازجمله حماس در غزه است و این یعنی بیدفاع سازی بیشتر غزه در برابر تجاوزگری رژیم صهیونیستی.

تیتر خبرها
تیترهای روزنامه
-
مبانی قدرت ملی
-
استفاده از سامانههای نوین آبیاری در دستور کار قرار گیرد
-
نـوآوری ضامن پایداری کشاورزی
-
غــزه موزه جنایت بشریت
-
دولت اولویت تخصیص اعتبار به کشاورزی را جدی بگیرد
-
انقلابیگری و جمع شور و صبر
-
استمرار سردرگمی اقتصادی در اتحادیه اروپا
-
حقایقی درباره افسردگی
-
بازار سرمایه در دوراهی اعتماد
-
ماکرون در خرابههای غزه به دنبال چیست؟
-
روابط ایران و ونزوئلا گستردهتر خواهد شد