رمزگشایی از نگرانی مشترک غرب و تل‌آویو

حنیف غفاری
طی روزهای اخیر، سؤالات هدفمندی ناظر بر آتش‌بس غزه در اتاق‌های فکر و رسانه‌های غربی و صهیونیستی طرح می‌شود. فارغ از دغدغه‌هایی که در تل‌آویو در خصوص آثار داخلی و منطقه‌ای توافق آتش‌بس غزه و تبعات آن برای رژیم اشغالگر قدس موردتوجه قرارگرفته، یک سؤال کلیدی و راهبردی، ذهن استراتژیست های مخالف مقاومت را مشغول ساخته است:مقاومت فلسطین  چگونه و بر اساس چه مکانیسمی خود را در طول مدت آتش‌بس موقت( با فرض آنکه مراحل دیگر آتش‌بس اجرایی نشود) بازتعریف خواهد کرد وانعکاس این روند، بر توان میدانی، سیاسی، راهبردی و تاکتیکی حماس و جهاد اسلامی  چه خواهد بود؟
قدر متیقن و وجه اشتراک اکثر تحلیل‌های ارائه‌شده در فضای تحلیلی غرب و اراضی اشغالی، اعتراف نسبت به توان حماس در بازیابی سریع توان خود در روند آتش‌بس است. بخشی از این توان میدانی، در طول جنگ بازیابی شد و خود را در تحولات روزهای منتهی به انعقاد پیمان آتش‌بس در غزه نشان داد:جایی که شاهد افزایش تصاعدی آمار کشته‌ها و زخمی‌های صهیونیست در عملیات‌های کمین رزمندگان حماس ( به‌واسطه تغییر تاکتیک رزمندگان مقاومت و تقسیم آن‌ها به گردان‌های کوچک‌تر) بودیم.اکنون، حماس قدرت تمرکز بر سطوح ساختاری و سیاسی خود را  پیداکرده و در این حوزه‌ها نیز تصمیماتی مهم ، مبتنی بر آینده‌نگاری تحولات فلسطین و منطقه اتخاذ خواهد کرد. یکی از اهداف اصلی  رژیم اشغالگر قدس از جنگ غزه  از بین بردن توان رزم و موجودیت ( و نه ساختار) حماس بوده است، اما اکنون حماس توانسته است میان موجودیت، هویت و استراتژی‌های میدانی و نظامی خود رابطه‌ای  هدفمند ایجاد کند. 
این رابطه هدفمند، خود را در میزان و ضریب تاب‌آوری مقاومت فلسطین در جنگ غزه و حتی مذاکرات دوحه و قاهره نمایان ساخت:جایی که حماس نه‌تنها برخی خطوط قرمز ترسیم‌شده از سوی صهیونیست‌ها را به چالش کشید، بلکه در مرحله‌بندی روند آزادی اسرای صهیونیست نیز بسیاری از خواسته‌های خود را به تل‌آویو دیکته کرد. 
اکنون معمای حماس در ذهن سیاستمداران و استراتژیست های غربی و صهیونیستی پررنگ‌تر شده است:جایی که حماس در شرایط پساجنگ غزه قدرت تشکیلاتی و ساختاری بیشتری پیدا خواهد کرد. بااین‌حال، شرایط میدانی و فرا متنی جنگ غزه چاره‌ای جز پذیرش توافق آتش‌بس پیش روی نتانیاهو و حامیان غربی آن باقی نگذاشت. بنابراین، آنچه امروز تحت عنوان آتش‌بس غزه شاهد تحقق آن هستیم، معلول اختیار راهبردی واشنگتن و تل‌آویو  تسلط این دو بر ابعاد گوناگون جنگ نبوده و منبعث از استیصال راهبردی و عملیاتی آن‌ها دررسیدن به اهداف تعیین‌شده در این کارزار بوده است. در چنین شرایطی، حماس و جبهه مقاومت، فرصت استثنایی و مناسبی را جهت تقویت قدرت خود پیداکرده‌اند. گزاره‌ای که نه‌تنها مطلوب دشمنان مقاومت نیست، بلکه هراس آن‌ها درروند آینده‌نگاری تحولات منطقه را دوچندان خواهد کرد.

رمزگشایی از نگرانی مشترک غرب و تل‌آویو