اجرای سند تحول، اولویت اول وزارت آموزش و پرورش
گروه اجتماعی
«وظیفه اصلی وزیر آموزشوپرورش، ایجاد تحول و پیشرفت است، بنابراین وزیر و دیگر اعضای این وزارتخانه هیچ مأموریت و وظیفه دیگری غیر از اجرای سند تحول ندارند. بر این اساس انجام هر فعالیت و برنامهای خارج از برنامههای سند تحول، انحراف از وظایف و مأموریتهای اصلی وزارتخانه است و بیان هر دیدگاهی مغایر و متفاوت با دیدگاههای تصریح شده در سیاستهای کلی ایجاد تحول (ابلاغی سال ١٣٩٢) و سند تحول و مبانی نظری توسط وزیر و مدیران زیرمجموعه خط بطلانی بر اجرای سند تحول است.» این عبارت خلاصهای از اظهارات حجتالله بنیادی، پژوهشگر حوزه آموزش است که روز گذشته، قسمت اول گفتوگوی «رسالت» با او منتشر و اکنون قسمت پایانی این مصاحبه را ازنظر میگذرانید.
***
آقای بنیادی، پیشتر یکی از وزرا ی اسبق آموزشوپرورش عنوان کرده بود، باید زیرنظر مستقیم وزیر، کمیتهای تشکیل دهیم تا آن کمیته کارهای انجام شده و نشده را در حوزه سند تحول بررسی کند. بعد ببینیم خلأها کجاست و کجاها اجرا نشده و بعد برای آن بخش اجرا نشده سند، یک نقشه راه جدید بنویسیم و وزیر موظف باشد که آن را دنبال کند. اگر وزیری هم عوض شد، نفر بعدی کار او را ادامه دهد، دیدگاه شما دراینباره چیست؟
با بخش اول موافقم. یعنی این که تنها وظیفه وزیر اجرای سند تحول است و این حرف کاملا درست است، اما این کار نیاز به تشکیل کمیته ندارد. کل وزارت آموزشوپرورش باید کمیته اجرای سند تحول باشد و مأموریت اصلی رئیس و اعضای کمیته، تنظیم و اجرای تمام برنامهها بر مبنای سند تحول است. اما اینکه بخواهد کمیتهای زیر نظر وزیر تشکیل و فعالیت این کمیته بهعنوان بخشی از مأموریت وزیر و اعضای کمیته لحاظ شود، بازهم تفکر نادرستی خواهد بود و ادامه روشهای نادرست قبلی است. مأموریت و وظیفه اصلی وزیر ایجاد تحول و پیشرفت در وزارت آموزشوپرورش است، لذا وزیر و دیگر اعضای وزارتخانه هیچ مأموریت و وظیفه دیگری غیر از اجرای سند تحول ندارند. بر این اساس انجام هر فعالیت و برنامهای خارج از برنامههای سند تحول انحراف از وظایف و مأموریتهای اصلی وزارتخانه است و بیان هر دیدگاهی مغایر و متفاوت با دیدگاههای تصریحشده در سیاستهای کلی ایجاد تحول (ابلاغی سال ١٣٩٢) و سند تحول و مبانی نظری توسط وزیر و مدیران زیرمجموعه خط بطلانی بر اجرای سند تحول است.
در دنیای کنونی که پرورش گوسفند و شغل چوپانی هم متحول شده است، متناظر کردن شأن معلم با چوپانی چند قرن پیش، نشانگر غفلت از شأن و منزلت اجتماعی معلم بر مبنای سند تحول و مبانی نظری است. وزیری که تحصیل در مدارس غیرانتفاعی را با خرید ماشین مدلبالا متناظر میکند و بیان میکند «اگر بخواهید ماشین مدلبالا هم بخرید باید پول بیشتری بدهید!» عدالت آموزشی و تأمین شرایط تحصیل مناسب برای همه دانشآموزان در سند تحول را نادیده میگیرد و سعی در توجیه وضعیت موجود دارد. بدیهی است تا زمانی که تفکر و رویه وزرای آموزشوپرورش در مواجهه با مسائل و چالشهای آموزشوپرورش در مغایرت با سند تحول باشد، تحولی رخ نخواهد داد و تلاشها بیشتر از هر چیزی به توجیه عملکردها و ایدههای نادرست وزیر و تیم او معطوف میشود.
برخی نیز معتقدند، سند تحول فقط در صورتی به اجرا درخواهد آمد که در قالب پروژه در کشور تعریف شود، یعنی بدانیم در کدام بازه زمانی چه اقدامات و فعالیتهایی و با چه دستاوردها و منابعی و توسط کدام مراجع و نهادها و سازمانها باید انجام شود، نگاه شما به این مسئله چگونه است؟
پروژه محدودیت زمانی دارد ولی تحول و پیشرفت امری مستمر و بیپایان است، لذا سند تحول پروژه نیست. این سند برنامهای مستمر برای تحول و پیشرفت آموزشوپرورش است که باید بهصورت پیوسته خود را بهروزآوری و ارتقا دهد. قوت و حسن مبانی نظری سند تحول این است که چارچوبهای کلان را طراحی و مقرر کرده آموزشوپرورش بر اساس این مبانی همواره در حال تحول و پیشرفت باشد. همچنین سند تحول، شامل تمام برنامههای آموزشوپرورش است. لذا همه فعالیتها و برنامهها اعم از ساختوساز مدرسه، تولید محتوا و تربیتمعلم باید بر اساس سند انجام شود. لذا تفکر پروژهای چون بر این مبنا است که اجرای سند تحول باید همانند یک پروژه بهموازات سایر فعالیتها انجام پذیرد نادرست است و همانند تشکیل قرارگاه و ستاد و دبیرخانه قادر به اجراییسازی سند تحول نیست.
اگر احیانا اصرار بر بهکارگیری واژه پروژه باشد، باید گفت، سند تحول پروژهای است که مسئول مستقیم آن شخص وزیر است، وسعت کارگاه آن کل وزارت آموزشوپرورش است، منابع و اعتبارات آن کل منابع و اعتبارات این وزارتخانه را شامل میشود و وزیر آموزشوپرورش باید هیچ فعالیتی بهجز اجرا و نظارت بر این پروژه انجام ندهد و نهایتا زمان شروع آن اولین روز کاری وزیر است و تا آخرین روز کاری هر وزیر باید ادامه یابد.
این سند به دنبال تربیت نسلی صاحبهویت، آگاه و پرسشگر است که در ساحتهای6گانه تربیتی یعنی حوزههای دینی، اقتصادی، علمی، اجتماعی، تربیتبدنی و هنری بهصورت ویژه تربیت شود. اما کارشناسان معتقدند اینها همه بایدهای آرمانی است که برای تبدیل شدن به نقشه راه نیاز به برنامه عملیاتی دارد. برای نمونه موضوع تحول در محتواهای آموزشی یکی از اصلیترین موضوعاتی است که در سند درج شده درحالیکه برای جبران عقبماندگی محتواهای آموزشی کشورمان از نظامهای پیشگام دنیا حتی مطالعه تطبیقی و بررسی میدانی انجام نشده تا بفهمیم چطور میتوانیم محتواهای آموزشی را به سمت تحقق حیات طیبه و داشتن مدرسه و دانشآموز تراز انقلاب حرکت دهیم، شما هم با این موضوع موافقید؟
هدف اصلی نظام آموزشوپرورش تربیت دانشآموزان شایسته بر مبنای سند تحول است، اما تاکنون دانشآموز شایسته بر مبنای سند و الگوی شایستگی به تفکیک دوره و پایه تحصیلی، جنسیت و دیگر اقتضائات مدنظر سند تحول تعریف نشده است. آنچه هم تاکنون در مورد شایستگیهای دانشآموزان ذکر شده است عبارتهای مبهم و کلی است که در لابهلای بخشهای سند ذکر شده است.
ساحتهای 6 گانه تربیت فقط در حد یک عنوان تعریف شدهاند و در محتوا و برنامههای آموزشی مدارس و نظام سنجش و ارزیابی خبری از بیشتر آنها نیست. اهداف دورههای تحصیلی که اولین گام برای اجرای سند تحول بود و با تأخیر چندساله به تصویب رسید، چیزی بهجز عبارتهای تکراری و مبهم ندارد. این اهداف نتوانستند بهدرستی معین کند که هر دانشآموز در هر پایه چه شایستگیهایی را بر مبنای ساحتهای 6گانه باید کسب کند و شاخص لازم برای اطمینان از تحقق شایستگی موردنظر کدام است. شورای عالی آموزشوپرورش و ستادها و قرارگاههای اجرای سند تحول از سال ١٣٩٠ تاکنون سندهای زیادی تولید کردهاند که اجرای هر یک از آنها منوط به تدوین و تصویب دستورالعملها و اسناد بعدی شده است و اینیک چرخه نادرست تولید سند است که هیچ از آنها مسئول و مجری معین ندارند و درنتیجه قابلاجرا و پیگیری هم نیستند.
بر این اساس میتوان گفت وزارت آموزشوپرورش، شورای عالی آموزشوپرورش و شورای عالی انقلاب فرهنگی بعد از گذشت ١٣ سال از تصویب سند تحول قادر به ارائه یک تعریف دقیق و شفاف از شایستگیهایی که دانشآموزان در هر پایه تحصیلی باید کسب کنند، نبودهاند. عدم ارائه تعریف دقیق از شایستگیهای دانشآموزان در هر پایه تحصیلی به این معناست که آموزشوپرورش سردرگم و بدون اهداف شفاف و معین محتوای آموزشی و کتاب درسی تدوین و تولید میکند و بدون داشتن الگوی شایستگی دانشآموزان، بهدنبال تربیتمعلمانی شایسته و تراز است. مسلم است در شرایطی که هدف اصلی و کلان نامعین است، هر اقدام و برنامهای بر مبنای سلیقه، دانش و تجربه زیسته مدیران شکل میگیرد.
مجریان سند تحول از روزهای آغازین اجرای سند اهداف اصلی و اساسیترین بخشهای آن را نقض کردهاند و متأسفانه بیشتر وزرای بعدی هم جرئت و جسارت بیان و اصلاح این انحراف را نداشتهاند. مطابق سند تحول بنا بود دورههای آموزشی به چهار دوره سهساله تقسیم شوند (٣-٣-٣-٣) و در طراحی فضاهای آموزشی، برنامههای آموزشی، گزینش و تربیتمعلمان، اقتضائات سنی ودوره تحصیلی دانشآموزان با تأکید بر دو دوره ابتدایی موردتوجه قرار گیرد. بنا بود مدارس ابتدایی که تا قبل از سال ١٣٩٠ بهصورت پنج پایه اداره میشدند به دو دوره سه پایهای تقسیم شوند و دانشآموزان پایههای اول تا سوم در یک ساختمان مجزا و دانشآموزان پایههای چهارم تا ششم در ساختمان مجزای دیگر تحصیل کنند. اما اکنون بعد از گذشته ١٣ سال، مدارس ابتدایی عموما ٦ پایه هستند. بدتر اینکه با تصویب نادرست اساسنامه سازمان ملی تعلیم و تربیت کودک بسیاری از مدارس دولتی و غیردولتی علاوه بر دانشآموزان 6 پایه (٣-٣) دوپایه نیز پیشدبستانی دارند. مسلما در شرایطی که اصلیترین و صریحترین بخشهای سند تحول به این صراحت نقض و نادیده گرفته میشود و نهادهای ناظر آن سکوت اختیار میکنند، حرف از تحول و سند تحول و مدرسه تراز فقط و فقط شعار است.
خطاها،نقصها، ضعفها و تناقضات «الگوی مدرسه تراز سند تحول بنیادین» و «نقشه راه اجرای سند تحول» آنقدر زیاد است که نهتنها قابلاجرا و کاربست نیستند، بلکه بحث در مورد آنها نیز حوصله مخاطب را سر میبرد.
مدرسه تراز، ساختمان تراز میخواهد، معلم شایسته و باانگیزه میخواهد، محتوای متناسب و بهروز میخواهد. در شرایطی که هیچیک از این موارد مهیا نیست و حتی برنامهای نیز برای تأمین آنها تدوین نشده، مدرسه تراز فقط یک شعار است. زمانی که شایستگیهای دانشآموزان در هر پایه و دوره معین نیست، مشخصات و ویژگیهای ساختمان مدرسه معین نیست و شایستگیهای معلمان به تفکیک پایه و درس و دوره معین نیست، تلاش برای پیادهسازی الگوی مدرسه تراز
آب در هاون کوبیدن و یک کار بیسرانجام دیگر است که مانند زیر نظامها و اهداف دورههای تحصیلی و بسیاری از شبه برنامههای دیگر با تغییر مدیران کنار خواهد رفت. تحول بیشتر از هر چیز نیازمند یک نگاه دقیق و منطبق با واقعیتها است.
به نظرم اینکه بعد از ١٢ سال برای سند تحول نقشه راه تدوین شده است، نشان میدهد تدوینکنندگان نقشه راه نهتنها راه اجرای سند را نیافتهاند، بلکه تمام تلاشهای گذشته را نادیده گرفته و بیتشر در تلاشاند که مسیر نادرست آنها تثبیت و در آینده دنبال شود.
به اعتقاد شما اصلاحات و ترمیمها در سند باید شامل چه مواردی باشد؟ برای اینکه تحول در آموزشوپرورش از حدود کلمات خارج شود باید دست به چهکارهایی زد؟
به نظرم برای پیشرفت و تحول در آموزشوپرورش ابتدا باید پاسخ این دو سؤال را یافت و بر اساس آنها معین کرد که اهمیت، ضرورت و چگونگی اصلاح و ترمیم سند تحول چگونه باید باشد.
1- چه تعداد از قوانین اصلی آموزشوپرورش کهنه و قدیمی هستند و بعد از تصویب سند تحول بازنگری نشدهاند؟
در پاسخ به این سؤال باید گفت، متأسفانه بسیاری از قوانین پایه و کلیدی آموزشوپرورش باگذشت حدود ٤٠تا ۵٠ سال از تصویب آنها هنوز بازنگری و اصلاح نشدهاند. قانون تشکیل سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی در سال ١٣۵۵، لایحه قانونی راجع به تشکیل شورای عالی آموزشوپرورش در سال ١٣۵٨، قانون تأسیس سازمان نوسازی و توسعه و تجهیز مدارس کشور در سال ١٣۵٤، قانون اهداف و وظایف وزارت آموزشوپرورش در سال ١٣٦٦ و قانون متعهدین خدمت به وزارت آموزشوپرورش در سال ١٣٦٩ به تصویب رسیده است. در میان این قوانین فقط قانون تشکیل شورای عالی آموزشوپرورش در سال ١٣٨١ بهصورت جزئی اصلاح شده است و سایر قوانین تقریبا بدون تغییر ماندهاند. این قوانین، چگونگی اداره و راهبری اصلیترین بخشهای آموزشوپرورش را تعیین میکنند. ساختوساز مدارس در قانون تأسیس سازمان نوسازی مدارس، تولید محتوای کتب درسی در قانون تشکیل سازمان پژوهش، تربیت و تأمین معلم در قانون متعهدین خدمت و نهایتا مدیریت، اداره و مشارکت در قانون تشکیل شورای عالی آموزشوپرورش تعیین شدهاند. بدیهی است تا زمانی که بخشهای اصلی و کلیدی آموزشوپرورش براساس قوانین کهنه و ناکارآمد ٤٠ تا ۵٠ سال قبل اداره شوند، حرف از تحول در نظام آموزشوپرورش کشور یک شعار و یک ادعای بیاساس است که ریشه در جهل بهجایگاه قانون و دانش مدیریت دارد.
2- کدامیک از راهکارهای سند به اصلاح یا تدوین قانون تأکید دارند و آیا قوانین مربوطه تدوین و اصلاح شدهاند؟
در سند تحول تأکید شده است که قوانین لازم تدوین و به تصویب برسند، اما تاکنون بهجز قانون رتبهبندی که آنهم مغایر با تأکیدات سند و تکالیف قانون برنامه ششم است، قانون مهم و کلیدی دیگری در راستای اجرای سند تصویب نشده است. در راهکار ۳/۱۲« ایجاد سازوکارهای قانونی برای افزایش انگیزه معلمان و مربیان با ساماندهی مناسب خدمات و امکانات رفاهی و رفع مشکلات مادی و معیشتی آنان»، « راهکار ۱/۱۹ـ ایجاد سازوکارهای قانونی و ساختار مناسب برای سنجش و ارزشیابی عملکرد نظام تعلیم و تربیت رسمی عمومی»، راهکار ۳/۱۰« اصلاح قوانین و مقررات موجود استخدامی، مالی واداری متناسب با حرفههای تخصصی، با مشارکت دستگاههای ذیربط» تأکید شده است، اما تاکنون قوانین و سازوکارهای مقرر شده در این راهکارها تدوین و تصویب نشدهاند. بنابراین حالا که هشت سال از مهلت بازنگری سند سپریشده و سند تحول عملا از سال ١٣٩٦ یک سند کهنه و فاقد اعتبار بوده، بهتر است قبل از پرداخت مجدد به آن و سپری کردن سالها وقت برای تدوین متممها و مکملهای آن، قوانین کلیدی و اساسی آموزشوپرورش بازنگری شوند. به نظرم اگر در تدوین و تصویب این قوانین کلیدی از متخصصان شایسته و مرتبط استفاده شود، کلیات سند در قوانین قابلیت بهروزآوری و تحقق خواهد داشت و بخشهای مهم سند از طریق تصویب قانون اجرایی خواهند شد.
در پایان میتوان گفت سند تحول حتی برای خود وزارت آموزشوپرورش الزامآور نبوده و نیست و طی این ١٣ سال نیز هیچ شاخص و پژوهش دقیقی تأثیر مثبت سند تحول را در بهبود آموزشوپرورش اثبات نمیکند. لذا میتوان گفت سند تحول سبب شده آموزشوپرورش نهتنها راه رفتن کبک را یاد نگیرد بلکه راه رفتن خود را نیز فراموش کند. آموزشوپرورش در شرایط امروز بیش از هرزمانی نیازمند اصلاح و بهروزآوری قوانین کلیدی خود ازجمله، قانون اهداف و وظایف، قانون تشکیل شوراهای آموزشوپرورش استان و شهرستان و شورای عالی، قانون متعهدین خدمت و اساسنامههای تشکیل سازمانهای متعدد است. بدون اصلاح قوانین و اساسنامهها و ساختار سازمانی، نسخه ترمیم یافته سند نیز سرنوشتی همانند سند خواهد داشت.
«وظیفه اصلی وزیر آموزشوپرورش، ایجاد تحول و پیشرفت است، بنابراین وزیر و دیگر اعضای این وزارتخانه هیچ مأموریت و وظیفه دیگری غیر از اجرای سند تحول ندارند. بر این اساس انجام هر فعالیت و برنامهای خارج از برنامههای سند تحول، انحراف از وظایف و مأموریتهای اصلی وزارتخانه است و بیان هر دیدگاهی مغایر و متفاوت با دیدگاههای تصریح شده در سیاستهای کلی ایجاد تحول (ابلاغی سال ١٣٩٢) و سند تحول و مبانی نظری توسط وزیر و مدیران زیرمجموعه خط بطلانی بر اجرای سند تحول است.» این عبارت خلاصهای از اظهارات حجتالله بنیادی، پژوهشگر حوزه آموزش است که روز گذشته، قسمت اول گفتوگوی «رسالت» با او منتشر و اکنون قسمت پایانی این مصاحبه را ازنظر میگذرانید.
***
آقای بنیادی، پیشتر یکی از وزرا ی اسبق آموزشوپرورش عنوان کرده بود، باید زیرنظر مستقیم وزیر، کمیتهای تشکیل دهیم تا آن کمیته کارهای انجام شده و نشده را در حوزه سند تحول بررسی کند. بعد ببینیم خلأها کجاست و کجاها اجرا نشده و بعد برای آن بخش اجرا نشده سند، یک نقشه راه جدید بنویسیم و وزیر موظف باشد که آن را دنبال کند. اگر وزیری هم عوض شد، نفر بعدی کار او را ادامه دهد، دیدگاه شما دراینباره چیست؟
با بخش اول موافقم. یعنی این که تنها وظیفه وزیر اجرای سند تحول است و این حرف کاملا درست است، اما این کار نیاز به تشکیل کمیته ندارد. کل وزارت آموزشوپرورش باید کمیته اجرای سند تحول باشد و مأموریت اصلی رئیس و اعضای کمیته، تنظیم و اجرای تمام برنامهها بر مبنای سند تحول است. اما اینکه بخواهد کمیتهای زیر نظر وزیر تشکیل و فعالیت این کمیته بهعنوان بخشی از مأموریت وزیر و اعضای کمیته لحاظ شود، بازهم تفکر نادرستی خواهد بود و ادامه روشهای نادرست قبلی است. مأموریت و وظیفه اصلی وزیر ایجاد تحول و پیشرفت در وزارت آموزشوپرورش است، لذا وزیر و دیگر اعضای وزارتخانه هیچ مأموریت و وظیفه دیگری غیر از اجرای سند تحول ندارند. بر این اساس انجام هر فعالیت و برنامهای خارج از برنامههای سند تحول انحراف از وظایف و مأموریتهای اصلی وزارتخانه است و بیان هر دیدگاهی مغایر و متفاوت با دیدگاههای تصریحشده در سیاستهای کلی ایجاد تحول (ابلاغی سال ١٣٩٢) و سند تحول و مبانی نظری توسط وزیر و مدیران زیرمجموعه خط بطلانی بر اجرای سند تحول است.
در دنیای کنونی که پرورش گوسفند و شغل چوپانی هم متحول شده است، متناظر کردن شأن معلم با چوپانی چند قرن پیش، نشانگر غفلت از شأن و منزلت اجتماعی معلم بر مبنای سند تحول و مبانی نظری است. وزیری که تحصیل در مدارس غیرانتفاعی را با خرید ماشین مدلبالا متناظر میکند و بیان میکند «اگر بخواهید ماشین مدلبالا هم بخرید باید پول بیشتری بدهید!» عدالت آموزشی و تأمین شرایط تحصیل مناسب برای همه دانشآموزان در سند تحول را نادیده میگیرد و سعی در توجیه وضعیت موجود دارد. بدیهی است تا زمانی که تفکر و رویه وزرای آموزشوپرورش در مواجهه با مسائل و چالشهای آموزشوپرورش در مغایرت با سند تحول باشد، تحولی رخ نخواهد داد و تلاشها بیشتر از هر چیزی به توجیه عملکردها و ایدههای نادرست وزیر و تیم او معطوف میشود.
برخی نیز معتقدند، سند تحول فقط در صورتی به اجرا درخواهد آمد که در قالب پروژه در کشور تعریف شود، یعنی بدانیم در کدام بازه زمانی چه اقدامات و فعالیتهایی و با چه دستاوردها و منابعی و توسط کدام مراجع و نهادها و سازمانها باید انجام شود، نگاه شما به این مسئله چگونه است؟
پروژه محدودیت زمانی دارد ولی تحول و پیشرفت امری مستمر و بیپایان است، لذا سند تحول پروژه نیست. این سند برنامهای مستمر برای تحول و پیشرفت آموزشوپرورش است که باید بهصورت پیوسته خود را بهروزآوری و ارتقا دهد. قوت و حسن مبانی نظری سند تحول این است که چارچوبهای کلان را طراحی و مقرر کرده آموزشوپرورش بر اساس این مبانی همواره در حال تحول و پیشرفت باشد. همچنین سند تحول، شامل تمام برنامههای آموزشوپرورش است. لذا همه فعالیتها و برنامهها اعم از ساختوساز مدرسه، تولید محتوا و تربیتمعلم باید بر اساس سند انجام شود. لذا تفکر پروژهای چون بر این مبنا است که اجرای سند تحول باید همانند یک پروژه بهموازات سایر فعالیتها انجام پذیرد نادرست است و همانند تشکیل قرارگاه و ستاد و دبیرخانه قادر به اجراییسازی سند تحول نیست.
اگر احیانا اصرار بر بهکارگیری واژه پروژه باشد، باید گفت، سند تحول پروژهای است که مسئول مستقیم آن شخص وزیر است، وسعت کارگاه آن کل وزارت آموزشوپرورش است، منابع و اعتبارات آن کل منابع و اعتبارات این وزارتخانه را شامل میشود و وزیر آموزشوپرورش باید هیچ فعالیتی بهجز اجرا و نظارت بر این پروژه انجام ندهد و نهایتا زمان شروع آن اولین روز کاری وزیر است و تا آخرین روز کاری هر وزیر باید ادامه یابد.
این سند به دنبال تربیت نسلی صاحبهویت، آگاه و پرسشگر است که در ساحتهای6گانه تربیتی یعنی حوزههای دینی، اقتصادی، علمی، اجتماعی، تربیتبدنی و هنری بهصورت ویژه تربیت شود. اما کارشناسان معتقدند اینها همه بایدهای آرمانی است که برای تبدیل شدن به نقشه راه نیاز به برنامه عملیاتی دارد. برای نمونه موضوع تحول در محتواهای آموزشی یکی از اصلیترین موضوعاتی است که در سند درج شده درحالیکه برای جبران عقبماندگی محتواهای آموزشی کشورمان از نظامهای پیشگام دنیا حتی مطالعه تطبیقی و بررسی میدانی انجام نشده تا بفهمیم چطور میتوانیم محتواهای آموزشی را به سمت تحقق حیات طیبه و داشتن مدرسه و دانشآموز تراز انقلاب حرکت دهیم، شما هم با این موضوع موافقید؟
هدف اصلی نظام آموزشوپرورش تربیت دانشآموزان شایسته بر مبنای سند تحول است، اما تاکنون دانشآموز شایسته بر مبنای سند و الگوی شایستگی به تفکیک دوره و پایه تحصیلی، جنسیت و دیگر اقتضائات مدنظر سند تحول تعریف نشده است. آنچه هم تاکنون در مورد شایستگیهای دانشآموزان ذکر شده است عبارتهای مبهم و کلی است که در لابهلای بخشهای سند ذکر شده است.
ساحتهای 6 گانه تربیت فقط در حد یک عنوان تعریف شدهاند و در محتوا و برنامههای آموزشی مدارس و نظام سنجش و ارزیابی خبری از بیشتر آنها نیست. اهداف دورههای تحصیلی که اولین گام برای اجرای سند تحول بود و با تأخیر چندساله به تصویب رسید، چیزی بهجز عبارتهای تکراری و مبهم ندارد. این اهداف نتوانستند بهدرستی معین کند که هر دانشآموز در هر پایه چه شایستگیهایی را بر مبنای ساحتهای 6گانه باید کسب کند و شاخص لازم برای اطمینان از تحقق شایستگی موردنظر کدام است. شورای عالی آموزشوپرورش و ستادها و قرارگاههای اجرای سند تحول از سال ١٣٩٠ تاکنون سندهای زیادی تولید کردهاند که اجرای هر یک از آنها منوط به تدوین و تصویب دستورالعملها و اسناد بعدی شده است و اینیک چرخه نادرست تولید سند است که هیچ از آنها مسئول و مجری معین ندارند و درنتیجه قابلاجرا و پیگیری هم نیستند.
بر این اساس میتوان گفت وزارت آموزشوپرورش، شورای عالی آموزشوپرورش و شورای عالی انقلاب فرهنگی بعد از گذشت ١٣ سال از تصویب سند تحول قادر به ارائه یک تعریف دقیق و شفاف از شایستگیهایی که دانشآموزان در هر پایه تحصیلی باید کسب کنند، نبودهاند. عدم ارائه تعریف دقیق از شایستگیهای دانشآموزان در هر پایه تحصیلی به این معناست که آموزشوپرورش سردرگم و بدون اهداف شفاف و معین محتوای آموزشی و کتاب درسی تدوین و تولید میکند و بدون داشتن الگوی شایستگی دانشآموزان، بهدنبال تربیتمعلمانی شایسته و تراز است. مسلم است در شرایطی که هدف اصلی و کلان نامعین است، هر اقدام و برنامهای بر مبنای سلیقه، دانش و تجربه زیسته مدیران شکل میگیرد.
مجریان سند تحول از روزهای آغازین اجرای سند اهداف اصلی و اساسیترین بخشهای آن را نقض کردهاند و متأسفانه بیشتر وزرای بعدی هم جرئت و جسارت بیان و اصلاح این انحراف را نداشتهاند. مطابق سند تحول بنا بود دورههای آموزشی به چهار دوره سهساله تقسیم شوند (٣-٣-٣-٣) و در طراحی فضاهای آموزشی، برنامههای آموزشی، گزینش و تربیتمعلمان، اقتضائات سنی ودوره تحصیلی دانشآموزان با تأکید بر دو دوره ابتدایی موردتوجه قرار گیرد. بنا بود مدارس ابتدایی که تا قبل از سال ١٣٩٠ بهصورت پنج پایه اداره میشدند به دو دوره سه پایهای تقسیم شوند و دانشآموزان پایههای اول تا سوم در یک ساختمان مجزا و دانشآموزان پایههای چهارم تا ششم در ساختمان مجزای دیگر تحصیل کنند. اما اکنون بعد از گذشته ١٣ سال، مدارس ابتدایی عموما ٦ پایه هستند. بدتر اینکه با تصویب نادرست اساسنامه سازمان ملی تعلیم و تربیت کودک بسیاری از مدارس دولتی و غیردولتی علاوه بر دانشآموزان 6 پایه (٣-٣) دوپایه نیز پیشدبستانی دارند. مسلما در شرایطی که اصلیترین و صریحترین بخشهای سند تحول به این صراحت نقض و نادیده گرفته میشود و نهادهای ناظر آن سکوت اختیار میکنند، حرف از تحول و سند تحول و مدرسه تراز فقط و فقط شعار است.
خطاها،نقصها، ضعفها و تناقضات «الگوی مدرسه تراز سند تحول بنیادین» و «نقشه راه اجرای سند تحول» آنقدر زیاد است که نهتنها قابلاجرا و کاربست نیستند، بلکه بحث در مورد آنها نیز حوصله مخاطب را سر میبرد.
مدرسه تراز، ساختمان تراز میخواهد، معلم شایسته و باانگیزه میخواهد، محتوای متناسب و بهروز میخواهد. در شرایطی که هیچیک از این موارد مهیا نیست و حتی برنامهای نیز برای تأمین آنها تدوین نشده، مدرسه تراز فقط یک شعار است. زمانی که شایستگیهای دانشآموزان در هر پایه و دوره معین نیست، مشخصات و ویژگیهای ساختمان مدرسه معین نیست و شایستگیهای معلمان به تفکیک پایه و درس و دوره معین نیست، تلاش برای پیادهسازی الگوی مدرسه تراز
آب در هاون کوبیدن و یک کار بیسرانجام دیگر است که مانند زیر نظامها و اهداف دورههای تحصیلی و بسیاری از شبه برنامههای دیگر با تغییر مدیران کنار خواهد رفت. تحول بیشتر از هر چیز نیازمند یک نگاه دقیق و منطبق با واقعیتها است.
به نظرم اینکه بعد از ١٢ سال برای سند تحول نقشه راه تدوین شده است، نشان میدهد تدوینکنندگان نقشه راه نهتنها راه اجرای سند را نیافتهاند، بلکه تمام تلاشهای گذشته را نادیده گرفته و بیتشر در تلاشاند که مسیر نادرست آنها تثبیت و در آینده دنبال شود.
به اعتقاد شما اصلاحات و ترمیمها در سند باید شامل چه مواردی باشد؟ برای اینکه تحول در آموزشوپرورش از حدود کلمات خارج شود باید دست به چهکارهایی زد؟
به نظرم برای پیشرفت و تحول در آموزشوپرورش ابتدا باید پاسخ این دو سؤال را یافت و بر اساس آنها معین کرد که اهمیت، ضرورت و چگونگی اصلاح و ترمیم سند تحول چگونه باید باشد.
1- چه تعداد از قوانین اصلی آموزشوپرورش کهنه و قدیمی هستند و بعد از تصویب سند تحول بازنگری نشدهاند؟
در پاسخ به این سؤال باید گفت، متأسفانه بسیاری از قوانین پایه و کلیدی آموزشوپرورش باگذشت حدود ٤٠تا ۵٠ سال از تصویب آنها هنوز بازنگری و اصلاح نشدهاند. قانون تشکیل سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی در سال ١٣۵۵، لایحه قانونی راجع به تشکیل شورای عالی آموزشوپرورش در سال ١٣۵٨، قانون تأسیس سازمان نوسازی و توسعه و تجهیز مدارس کشور در سال ١٣۵٤، قانون اهداف و وظایف وزارت آموزشوپرورش در سال ١٣٦٦ و قانون متعهدین خدمت به وزارت آموزشوپرورش در سال ١٣٦٩ به تصویب رسیده است. در میان این قوانین فقط قانون تشکیل شورای عالی آموزشوپرورش در سال ١٣٨١ بهصورت جزئی اصلاح شده است و سایر قوانین تقریبا بدون تغییر ماندهاند. این قوانین، چگونگی اداره و راهبری اصلیترین بخشهای آموزشوپرورش را تعیین میکنند. ساختوساز مدارس در قانون تأسیس سازمان نوسازی مدارس، تولید محتوای کتب درسی در قانون تشکیل سازمان پژوهش، تربیت و تأمین معلم در قانون متعهدین خدمت و نهایتا مدیریت، اداره و مشارکت در قانون تشکیل شورای عالی آموزشوپرورش تعیین شدهاند. بدیهی است تا زمانی که بخشهای اصلی و کلیدی آموزشوپرورش براساس قوانین کهنه و ناکارآمد ٤٠ تا ۵٠ سال قبل اداره شوند، حرف از تحول در نظام آموزشوپرورش کشور یک شعار و یک ادعای بیاساس است که ریشه در جهل بهجایگاه قانون و دانش مدیریت دارد.
2- کدامیک از راهکارهای سند به اصلاح یا تدوین قانون تأکید دارند و آیا قوانین مربوطه تدوین و اصلاح شدهاند؟
در سند تحول تأکید شده است که قوانین لازم تدوین و به تصویب برسند، اما تاکنون بهجز قانون رتبهبندی که آنهم مغایر با تأکیدات سند و تکالیف قانون برنامه ششم است، قانون مهم و کلیدی دیگری در راستای اجرای سند تصویب نشده است. در راهکار ۳/۱۲« ایجاد سازوکارهای قانونی برای افزایش انگیزه معلمان و مربیان با ساماندهی مناسب خدمات و امکانات رفاهی و رفع مشکلات مادی و معیشتی آنان»، « راهکار ۱/۱۹ـ ایجاد سازوکارهای قانونی و ساختار مناسب برای سنجش و ارزشیابی عملکرد نظام تعلیم و تربیت رسمی عمومی»، راهکار ۳/۱۰« اصلاح قوانین و مقررات موجود استخدامی، مالی واداری متناسب با حرفههای تخصصی، با مشارکت دستگاههای ذیربط» تأکید شده است، اما تاکنون قوانین و سازوکارهای مقرر شده در این راهکارها تدوین و تصویب نشدهاند. بنابراین حالا که هشت سال از مهلت بازنگری سند سپریشده و سند تحول عملا از سال ١٣٩٦ یک سند کهنه و فاقد اعتبار بوده، بهتر است قبل از پرداخت مجدد به آن و سپری کردن سالها وقت برای تدوین متممها و مکملهای آن، قوانین کلیدی و اساسی آموزشوپرورش بازنگری شوند. به نظرم اگر در تدوین و تصویب این قوانین کلیدی از متخصصان شایسته و مرتبط استفاده شود، کلیات سند در قوانین قابلیت بهروزآوری و تحقق خواهد داشت و بخشهای مهم سند از طریق تصویب قانون اجرایی خواهند شد.
در پایان میتوان گفت سند تحول حتی برای خود وزارت آموزشوپرورش الزامآور نبوده و نیست و طی این ١٣ سال نیز هیچ شاخص و پژوهش دقیقی تأثیر مثبت سند تحول را در بهبود آموزشوپرورش اثبات نمیکند. لذا میتوان گفت سند تحول سبب شده آموزشوپرورش نهتنها راه رفتن کبک را یاد نگیرد بلکه راه رفتن خود را نیز فراموش کند. آموزشوپرورش در شرایط امروز بیش از هرزمانی نیازمند اصلاح و بهروزآوری قوانین کلیدی خود ازجمله، قانون اهداف و وظایف، قانون تشکیل شوراهای آموزشوپرورش استان و شهرستان و شورای عالی، قانون متعهدین خدمت و اساسنامههای تشکیل سازمانهای متعدد است. بدون اصلاح قوانین و اساسنامهها و ساختار سازمانی، نسخه ترمیم یافته سند نیز سرنوشتی همانند سند خواهد داشت.

تیتر خبرها
تیترهای روزنامه
-
غدیر؛ تنها نسخه جنگ و صلح عادلانه
-
لزوم توسعه تسهیلات خرد و کلان برای تقویت اشتغال روستایی
-
توسعه ظرفیتهای اقتصاد روستامحور گامی به سوی رونق اشتغال
-
ضرورت حفظ همگرایی بین قوا
-
گامی بلند برای تولید تجهیزات پزشکی
-
اجرای سند تحول، اولویت اول وزارت آموزش و پرورش
-
آیا ترامپ رسما قانونشکنی کرد؟
-
کارنامه سیاه گروسی
-
سه عامل مؤثر بر ثبات قدم تیم مذاکرات هستهای ایران
-
بازگشت تولید به جغرافیای بومی