لزوم بازتعریف بازی
مسعود پیرهادی
نشانهها کم نیستند؛ از تحرکات آشکار در خلیج فارس و شرق مدیترانه تا رفتوآمدهای بیوقفه دیپلماتهای آمریکایی و رزمایشهای مشکوک با برخی ارتشهای منطقه. آمریکا که در سالهای اخیر بهظاهر بار خود را از غرب آسیا بست، اکنون با پرچمی تازه بازمیگردد؛ این بار نه صرفا برای نفت یا امنیت اسرائیل، که برای تغییر هندسه سیاسی منطقه.
تغییر هندسه یعنی جابهجایی مهرهها، تضعیف محورهای مقاومت، احیای پیمانهای امنیتی وابسته و بازگرداندن کشورها به میزهای مذاکرهای که نتیجهاش نه استقلال، که انقیاد است. این بازگشت، اگر بدون پاسخ فعال ما باشد، میتواند مسیر چند دهه مقاومت را به عقب برگرداند.
چه باید کرد؟
۱. تقویت پیوندهای منطقهای مستقل: روابط اقتصادی، امنیتی و فرهنگی کشورهای محور مقاومت باید فراتر از حد نمادین برود؛ از تجارت آزاد و پیمانهای پولی مشترک تا تبادل فناوری.
۲. پیشدستی در دیپلماسی: نباید منتظر ماند تا آمریکا نقشهاش را کامل کند. باید با ابتکار عمل در موضوعات کلیدی منطقه – از امنیت دریایی تا بحرانهای انسانی – ابتکار را در دست گرفت.
۳. توانافزایی بومی: پیشرفتهای دفاعی و فناورانه نباید در سطح نظامی متوقف بماند؛ باید به صنایع، کشاورزی و زیرساختهای حیاتی تسری پیدا کند.
۴. افزایش قدرت رسانهای: روایت غالب از تحولات منطقه را نباید به دست اتاقهای فکر غربی سپرد. رسانههای ما باید تصویر روشن و آیندهمحوری از همگرایی منطقهای ارائه کنند.
۵. فعالسازی دیپلماسی مردمی: روابط فرهنگی، علمی و گردشگری بین ملتها، زیرساختی میسازد که با تغییر دولتها هم از بین نمیرود.
آمریکا امروز شاید با نیرو و فناوری برتر بازگردد، اما ما میتوانیم با اراده، هوشمندی و همپیمانی، معادله را وارونه کنیم. هندسه منطقه تنها زمانی تغییر میکند که ملتها خودشان خطکش و پرگار را به دست بگیرند.
اما واقعیت این است که نشانههای تغییر پیداست: افزایش ناوهای آمریکایی در آبهای خلیج فارس، فشار واشنگتن برای فعالسازی دوباره «ناتوی عربی»، تلاش برای احیای توافقات ابراهیم و پیوند دادن آن با پرونده امنیت انرژی و حتی گسترش پایگاههای شنود و پهپادی در عراق و سوریه. این تحرکات، در کنار جنگهای نیابتی و مهندسی رسانهای افکار عمومی، نقشهای منسجم برای بازآرایی سیاسی و امنیتی منطقه را شکل داده است. برای مقابله با این روند، باید از هماکنون در چند جبهه بهصورت عملیاتی ورود کرد: راهاندازی پروژههای مشترک انرژی میان کشورهای همسو تا وابستگی به مسیرهای تحت کنترل آمریکا کاهش یابد؛ ایجاد شبکههای حملونقل و ترانزیت زمینی و دریایی بین ایران، عراق، سوریه و لبنان که معادلات تجاری منطقه را تغییر دهد؛ گسترش پیمانهای پولی و بانکی بدون دلار با محوریت ارزهای ملی؛ و توسعه پلتفرمهای رسانهای و شبکههای خبررسان چندزبانه که صدای منطقه را مستقیم به جهان مخابره کنند. این اقدامات، اگر امروز آغاز شود، فردا را از دست آمریکا میگیرد.
نشانهها کم نیستند؛ از تحرکات آشکار در خلیج فارس و شرق مدیترانه تا رفتوآمدهای بیوقفه دیپلماتهای آمریکایی و رزمایشهای مشکوک با برخی ارتشهای منطقه. آمریکا که در سالهای اخیر بهظاهر بار خود را از غرب آسیا بست، اکنون با پرچمی تازه بازمیگردد؛ این بار نه صرفا برای نفت یا امنیت اسرائیل، که برای تغییر هندسه سیاسی منطقه.
تغییر هندسه یعنی جابهجایی مهرهها، تضعیف محورهای مقاومت، احیای پیمانهای امنیتی وابسته و بازگرداندن کشورها به میزهای مذاکرهای که نتیجهاش نه استقلال، که انقیاد است. این بازگشت، اگر بدون پاسخ فعال ما باشد، میتواند مسیر چند دهه مقاومت را به عقب برگرداند.
چه باید کرد؟
۱. تقویت پیوندهای منطقهای مستقل: روابط اقتصادی، امنیتی و فرهنگی کشورهای محور مقاومت باید فراتر از حد نمادین برود؛ از تجارت آزاد و پیمانهای پولی مشترک تا تبادل فناوری.
۲. پیشدستی در دیپلماسی: نباید منتظر ماند تا آمریکا نقشهاش را کامل کند. باید با ابتکار عمل در موضوعات کلیدی منطقه – از امنیت دریایی تا بحرانهای انسانی – ابتکار را در دست گرفت.
۳. توانافزایی بومی: پیشرفتهای دفاعی و فناورانه نباید در سطح نظامی متوقف بماند؛ باید به صنایع، کشاورزی و زیرساختهای حیاتی تسری پیدا کند.
۴. افزایش قدرت رسانهای: روایت غالب از تحولات منطقه را نباید به دست اتاقهای فکر غربی سپرد. رسانههای ما باید تصویر روشن و آیندهمحوری از همگرایی منطقهای ارائه کنند.
۵. فعالسازی دیپلماسی مردمی: روابط فرهنگی، علمی و گردشگری بین ملتها، زیرساختی میسازد که با تغییر دولتها هم از بین نمیرود.
آمریکا امروز شاید با نیرو و فناوری برتر بازگردد، اما ما میتوانیم با اراده، هوشمندی و همپیمانی، معادله را وارونه کنیم. هندسه منطقه تنها زمانی تغییر میکند که ملتها خودشان خطکش و پرگار را به دست بگیرند.
اما واقعیت این است که نشانههای تغییر پیداست: افزایش ناوهای آمریکایی در آبهای خلیج فارس، فشار واشنگتن برای فعالسازی دوباره «ناتوی عربی»، تلاش برای احیای توافقات ابراهیم و پیوند دادن آن با پرونده امنیت انرژی و حتی گسترش پایگاههای شنود و پهپادی در عراق و سوریه. این تحرکات، در کنار جنگهای نیابتی و مهندسی رسانهای افکار عمومی، نقشهای منسجم برای بازآرایی سیاسی و امنیتی منطقه را شکل داده است. برای مقابله با این روند، باید از هماکنون در چند جبهه بهصورت عملیاتی ورود کرد: راهاندازی پروژههای مشترک انرژی میان کشورهای همسو تا وابستگی به مسیرهای تحت کنترل آمریکا کاهش یابد؛ ایجاد شبکههای حملونقل و ترانزیت زمینی و دریایی بین ایران، عراق، سوریه و لبنان که معادلات تجاری منطقه را تغییر دهد؛ گسترش پیمانهای پولی و بانکی بدون دلار با محوریت ارزهای ملی؛ و توسعه پلتفرمهای رسانهای و شبکههای خبررسان چندزبانه که صدای منطقه را مستقیم به جهان مخابره کنند. این اقدامات، اگر امروز آغاز شود، فردا را از دست آمریکا میگیرد.

تیتر خبرها
تیترهای روزنامه
-
لزوم بازتعریف بازی
-
سرمایه مردمی موتور محرک توسعه است
-
آغوش دولت به روی جهادگران و دانشمندان باز است
-
فناوری پیشران توسعه معدن
-
نتانیاهو در بنبست گرفتار شده است
-
تسهیل در اخذ وثایق زمینهساز توسعه فعالیتهای اقتصادی
-
بازی جدید ترامپ با اعصاب اروپائیان
-
رمزگشایی از گزافهگویی اخیر کاخ سفید
-
کاهش تابآوری اقتصادی اروپا
-
خطر پولی شدن آموزش عمومی