عادیسوزی طوفانی!
مسعود پیرهادی
دو سال از طوفان الاقصی گذشت؛ طوفانی که نه فقط دیوارهای امنیتی رژیم صهیونیستی را فروریخت، بلکه مرزهای ذهنی جهان را هم جابهجا کرد. آن روز که مقاومت، از غزه برخاست و در برابر قدرتِ مسلحِ اشغال ایستاد، بسیاری گمان کردند این نیز جنگی چندروزه است؛ اما طوفانالاقصی، جنگی بود که از خاک و خون گذشت و در قلمرو آگاهی جهانی طنین انداخت.
این طوفان، بیداری را از مرزها عبور داد. از دانشگاههای غرب تا خیابانهای پاریس و نیویورک، از جوامع مسلمان تا ملتهای لاتین، نسیم همدلی با مظلومان وزیدن گرفت. جوانانی که شاید تا دیروز فلسطین را نقطهای دور در نقشه میدیدند، امروز پرچم آن را بر دوش گرفتهاند و وجدان جهانی دوباره نام «غزه» را زمزمه میکند.
طوفانالاقصی نه تنها ماشین نظامی اسرائیل را به چالش کشید، بلکه مهمتر از آن، روایت دروغین برتری اخلاقی غرب را بر باد داد. چهرهای که دههها زیر نقابِ «حقوق بشر» و «دموکراسی» پنهان شده بود، در این طوفان عریان شد. وقتی بمبهای آمریکایی و اروپایی بر سر کودکان غزه فرود آمد، افکار عمومی دنیا فهمید که معیارهای اخلاقی غرب، فقط تا زمانی معنا دارد که منافعش آسیب نبیند.
از دل این بیداری، مفهوم تازهای زاده شد: عادیسازی، عادیسوزی شد.
پیمانهایی که با میلیاردها دلار و لبخندهای دیپلماتیک بسته شده بود، ناگهان بیاعتبار شد. مردم منطقه دیدند که پشت میز مذاکره، هیچ صلحی برای مظلوم وجود ندارد. امروز هر دولت عربی که به سوی تلآویو دست دراز کند، میداند آن دست در افکار عمومی سوخته است. طوفانالاقصی با خون شهیدانش، مهر باطلی بر روی پروژهای زد که سالها با تبلیغات و تطمیع و تهدید پیش میرفت.
اما شاید مهمترین ویژگی این طوفان آن بود که مردم، پیشرو بودند و حاکمان به دنبالشان دویدند. اینبار، سیاست از خیابانها الهام گرفت، نه برعکس. در جهان عرب، در اروپا، در آمریکا، میلیونها نفر فریاد زدند «غزه تنها نیست».
هر رهبر یا دولتی که این موج مردمی را نادیده گرفت، آبرویش را با دستان خودش شست و برد. از سکوت برخی حکام عرب تا دوگانگی مدعیان آزادی در غرب، همه در محک اخلاقی این طوفان رسوا شدند.
طوفانالاقصی نشان داد که مقاومت، صرفا یک نبرد نظامی نیست؛ یک گفتمان است، یک آیینه است که هر کس در برابرش بایستد، چهره واقعیاش را خواهد دید. این طوفان یادآور شد که قدرت واقعی، نه در زرادخانهها، بلکه در ایمان مردم و صدای وجدانهاست.
امروز، هرچند هنوز محاصره غزه پابرجاست و خاکستر جنگ بر جای مانده، اما چیزی عمیقتر زنده شده است: باور به توان مردم در تغییر معادلههای جهان. طوفانالاقصی شاید در نقشههای نظامی تمام شده باشد، اما در جان انسانها ادامه دارد. طوفانی که در اقصی نقاط دنیا بیداری آفرید، دیوارها را شکست و نشان داد که حقیقت، دیر یا زود، راه خود را از میان آوارها باز میکند.
دو سال از طوفان الاقصی گذشت؛ طوفانی که نه فقط دیوارهای امنیتی رژیم صهیونیستی را فروریخت، بلکه مرزهای ذهنی جهان را هم جابهجا کرد. آن روز که مقاومت، از غزه برخاست و در برابر قدرتِ مسلحِ اشغال ایستاد، بسیاری گمان کردند این نیز جنگی چندروزه است؛ اما طوفانالاقصی، جنگی بود که از خاک و خون گذشت و در قلمرو آگاهی جهانی طنین انداخت.
این طوفان، بیداری را از مرزها عبور داد. از دانشگاههای غرب تا خیابانهای پاریس و نیویورک، از جوامع مسلمان تا ملتهای لاتین، نسیم همدلی با مظلومان وزیدن گرفت. جوانانی که شاید تا دیروز فلسطین را نقطهای دور در نقشه میدیدند، امروز پرچم آن را بر دوش گرفتهاند و وجدان جهانی دوباره نام «غزه» را زمزمه میکند.
طوفانالاقصی نه تنها ماشین نظامی اسرائیل را به چالش کشید، بلکه مهمتر از آن، روایت دروغین برتری اخلاقی غرب را بر باد داد. چهرهای که دههها زیر نقابِ «حقوق بشر» و «دموکراسی» پنهان شده بود، در این طوفان عریان شد. وقتی بمبهای آمریکایی و اروپایی بر سر کودکان غزه فرود آمد، افکار عمومی دنیا فهمید که معیارهای اخلاقی غرب، فقط تا زمانی معنا دارد که منافعش آسیب نبیند.
از دل این بیداری، مفهوم تازهای زاده شد: عادیسازی، عادیسوزی شد.
پیمانهایی که با میلیاردها دلار و لبخندهای دیپلماتیک بسته شده بود، ناگهان بیاعتبار شد. مردم منطقه دیدند که پشت میز مذاکره، هیچ صلحی برای مظلوم وجود ندارد. امروز هر دولت عربی که به سوی تلآویو دست دراز کند، میداند آن دست در افکار عمومی سوخته است. طوفانالاقصی با خون شهیدانش، مهر باطلی بر روی پروژهای زد که سالها با تبلیغات و تطمیع و تهدید پیش میرفت.
اما شاید مهمترین ویژگی این طوفان آن بود که مردم، پیشرو بودند و حاکمان به دنبالشان دویدند. اینبار، سیاست از خیابانها الهام گرفت، نه برعکس. در جهان عرب، در اروپا، در آمریکا، میلیونها نفر فریاد زدند «غزه تنها نیست».
هر رهبر یا دولتی که این موج مردمی را نادیده گرفت، آبرویش را با دستان خودش شست و برد. از سکوت برخی حکام عرب تا دوگانگی مدعیان آزادی در غرب، همه در محک اخلاقی این طوفان رسوا شدند.
طوفانالاقصی نشان داد که مقاومت، صرفا یک نبرد نظامی نیست؛ یک گفتمان است، یک آیینه است که هر کس در برابرش بایستد، چهره واقعیاش را خواهد دید. این طوفان یادآور شد که قدرت واقعی، نه در زرادخانهها، بلکه در ایمان مردم و صدای وجدانهاست.
امروز، هرچند هنوز محاصره غزه پابرجاست و خاکستر جنگ بر جای مانده، اما چیزی عمیقتر زنده شده است: باور به توان مردم در تغییر معادلههای جهان. طوفانالاقصی شاید در نقشههای نظامی تمام شده باشد، اما در جان انسانها ادامه دارد. طوفانی که در اقصی نقاط دنیا بیداری آفرید، دیوارها را شکست و نشان داد که حقیقت، دیر یا زود، راه خود را از میان آوارها باز میکند.

تیتر خبرها
تیترهای روزنامه