کارشناسان از روند صعودی نابودی جانوران و زیستگاهها در سراسر جهان میگویند
خطر جهانی انقراض در کمین جانوران
روند انقراض گونههای جانوری، سرعت بالاتری نسبت به گذشته پیدا کرده است و به استناد اطلاعات موجود، فعالیتهای انسانی منجر به تخریب نگران کننده اکوسیستمها، حذف ژنها، گونهها و قابلیتهای زیستی شدهاند و با توسعه بیضابطه و مغایر با اصول توسعه پایدار و مدیریت سبز در مناطق شهری، فشار غیرمتعارف و غیرقابل قبولی بر این ذخایر زیستی وارد آمده است.
آنطور که رسانهها گزارش دادهاند: «تهدیدات انسانی بر روی تنوع زیستی در طول ۵۰ سال گذشته سرعت بسیار بیشتری نسبت بهتمامی تاریخ حیات بشر داشته است و بهطورقطع تبعات و پیامدهای ازبینرفتن تنوع زیستی و اختلال در عملکرد اکوسیستمها منجر به کاهش و یا حتی عدم توانایی آنها برای ارائه خدمات و تأمین نیازهای بشر خواهد بود. طبق اعلام سازمان ملل متحد، سهچهارم محیط زمین و حدود ۶۶ درصد محیط دریایی توسط فعالیتهای انسانی تغییر یافته است و آخرین گزارش ارائهشده توسط پلتفرم سیاست بینالمللی علوم بین دولتی در مورد تنوع زیستی و خدمات اکوسیستم، نشان میدهد که بیش از یکمیلیون گونه جانوری و گیاهی در معرض خطر انقراض قرار دارند.»(1)
بر این اساس، «طبق آخرین بهروزرسانی اتحادیه بینالمللی حفاظت از طبیعت، از بین ۱۵۷۱۹۰ گونه بررسی شده، ۴۴ هزار یا حدود ۲۸ درصد درخطر انقراض قرار دارند. مناطقی که بیشترین تعداد گونههای در معرض خطر انقراض را دارند شامل کشورهای جنوب صحرای آفریقا، آسیای جنوبی و جنوب شرقی و آمریکای جنوبی است.»(2)
فهرست قرمز اتحادیه بینالمللی حفاظت از طبیعت گونهها را بر اساس سطوح خطر «کمترین نگرانی»، «بهشدت در معرض خطر» و «منقرض» طبقهبندی میکند. تهدیدهای اصلی شامل از دست دادن زیستگاه، تغییرات اقلیمی، آلودگی، بهرهبرداری بیشازحد از منابع زمین و گونههای مهاجم است. علتهای اصلی درخطر بودن و انقراض حیوانات چندوجهی و اغلب مرتبط به هم هستند که معمولا توسط فعالیتهای انسانی ایجاد میشود.
اگرچه وقتی درباره گونهها و خطر انقراض آنها صحبت میکنیم، ممکن است فقط حیواناتی مانند یوزپلنگ یا شیر را تصور کنیم اما گونههایی نظیر زرافه نیز وجود دارند که دیده نمیشوند و درباره آنها صحبت نمیشود.
اتحادیه بینالمللی حفاظت از طبیعت زرافه را «آسیبپذیر در برابر انقراض» اعلام کرده و این در حالی است که مبتنی بر آمارهای موجود، نود درصد زیرگونههای کوردوفان که آفریقای مرکزی زیستگاه آنها است، در ۴۰ سال گذشته از بین رفته و فقط ۲هزار رأس ازاینگونه در محیط طبیعی وجود دارند.
زرافه نوبیان که زمانی در نواحی شمال شرق قاره آفریقا میزیست، امروزه در بخشهای وسیعی از زیستگاه تاریخی خود منقرض شده است. ۹۸ درصد از جمعیت اینگونه نابود و فقط ۴۵۵ رأس از آنها در طبیعت باقیمانده است که در مناطق حفاظتشده کنیا سکونت دارند!
سهم فعالیتهای انسانی در انقراض گونههای جانوری مؤثرتر از سایر عوامل
معمولا در طبیعت، شماری از عوامل جان زرافه و سایر جانوران را تهدید میکند. این گونهها به علت از بین رفتن و افت کیفیت زیستگاهشان درنتیجه زدودن پوشش گیاهی برای کشاورزی، افزایش روزافزون جمعیت انسانها، و اثرات پیچیده بحران تغییرات اقلیمی، در معرض خطر قرار دارند.
برخی از کارشناسان سهم فعالیتهای انسانی را در انقراض گونههای جانوری مؤثرتر از سایر عوامل میدانند، این مسئله بهویژه در ایران سهم پررنگتری را به خود اختصاص داده است. بهطوریکه «در برخی مناطق کرمانشاه، جمعیت علفخواران بزرگجثه که زمانی چندین هزار بود، ۱۰۰ درصد از بین رفته است. از برخی مناطق دوردست و از بعضی گونهها همچون گربه شنی یا گربه پالاس هم اطلاع دقیقی در دست نیست اما میتوان بهیقین گفت که وضعیت گوشتخواران از وضعیت علفخواران بهمراتب وخیمتر است. نشانهاش حضور مکرر پلنگ و خرس در مناطق مسکونی است؛ درماندگانی مستأصل که به جستوجوی غذا از سکونتگاههای انسانی سر درمیآورند و اغلب بیل و کلنگآجین میشوند. از سوی دیگر جنگلها و علفزارها بهتدریج به زمین کشاورزی، باغستان و ویلا تغییر کاربری دادهاند؛ زیستگاههای حیاتوحش کوچک و کوچکتر شدهاند و به دلیل سدسازی گسترده؛ عرصههای بیشتری نابودشده است. در کنار اینها، جادهسازیها، گسترش شهرنشینی و افزایش جمعیت دیگر مجالی برای طبیعت شکننده و حیاتوحش رنجورش باقی نگذاشته که بتواند نفسی بکشد و خود را احیا کند. در این میان، شکارچیها و صیادان غیرقانونی حتی شکارچیان و صیادان قانونی که با مجوز به شکار میروند و گاه مشارکت نکردن مردم در طرحهای حفاظتی، از دیگر عوامل نابودی حیاتوحش معرفی شده است.»
مطابق تأکیدات کارشناسان، «آلودگی پلاستیکی فراگیر در اقیانوسها، نابودی منابع آبی مثل رودخانهها و دریاچهها، بالا رفتن دمای کره زمین، و استخراج سوختهای فسیلی و سایر صنایعی که به اسم تولید و توسعه اقتصادی با سرعتی بیسابقه در حال مصرف منابع و تخریب طبیعت و استثمار حیوانات غیر انسان هستند، همه و همه بخشی از فعالیتهای انسانی است که موجب شده بسیاری از گونههای جانوری در معرض خطر جدی انقراض باشند.» این عبارت بخشی از گفتوگوی «نسیم روشنایی»، بهعنوان ژورنالیست با شکوفه دزفولی، فعال و نویسنده اکوفمینیست درباره وضعیت حیوانات در حال انقراض است.
به روایت سعید وفا، کارشناس محیطزیست نیز افزایش جمعیت انسانها که منجر به گسترش شهرها و توسعه کشاورزی شده است، از عوامل اصلی تخریب زیستگاههای حیوانات به شمار میرود. این کارشناس با تأیید بر موارد پیشگفته میگوید: «جنگلزدایی برای مصارف مختلف ازجمله تولید چوب و ایجاد زمین کشاورزی بیشتر، زیستگاههای موجود برای بسیاری از گونهها را بهشدت کاهش میدهد. این از دست دادن زیستگاه، عامل اصلی کاهش تنوع زیستی است. بین سالهای ۱۶۰۰ و ۱۹۹۲، بیش از یکسوم انقراض حیوانات ارتباط مستقیم با از بین رفتن زیستگاههای طبیعی آنها داشته است. در حال حاضر، بیش از نیم میلیون گونه، که حدود ۹ درصد از کل گونههای زمینی را تشکیل میدهند، درخطر از دست دادن زیستگاههای خود برای ادامه بقا هستند.»
تغییرات آب و هوایی باعث انقراض محلی و جهانی گونههای جانوری شده است
وفا تغییرات دما و الگوهای آب و هوایی را نیز در این جریان مؤثر دانسته و میگوید: «نتایج مطالعات نشان میدهد تغییرات آب و هوایی در حال حاضر باعث انقراض محلی و جهانی گسترده در بین گونههای گیاهی و جانوری شده است. این انقراضها بهویژه در مناطق گرمسیری، حیوانات و زیستگاههای آب شیرین رایج است. مطالعات نشان میدهد که حتی تغییرات اقلیمی متوسط تاکنون منجر به تلفات قابلتوجهی در تنوع زیستی شده است که انتظار میرود با افزایش بیشتر دمای جهانی افزایش یابد. ناتوانی بسیاری از گونهها در سازگاری یا مهاجرت سریع به شرایط آب و هوایی جدید، عامل اصلی این انقراضهای محلی است.»
او به آلایندههای ناشی از منابع صنعتی، کشاورزی و شهری نیز اشاره دارد. آلایندههایی که بهزعم این کارشناس «هوا، آبوخاک را آلوده کرده و حیاتوحش را تهدید میکنند. آلایندههای شیمیایی میتوانند باعث مرگومیر مستقیم یا اثرات زیرکشنده شوند، موفقیت باروری را کاهش دهند و حساسیت به بیماریها را افزایش دهند. فعالیتهای انسانی، بهویژه کشاورزی، بهطور قابلتوجهی ۷۵ درصد از زمین و ۶۶ درصد از مناطق اقیانوسها را تغییر داده است و تهدید بزرگی برای بقای گونههای دیگر است.»
چرا جلوگیری از انقراض گونههای دیگر مهم است؟
یکی از پرسشهای بنیادین که معمولا از سوی قاطبه افراد جامعه مطرح میشود، این است که چرا جلوگیری از انقراض گونههای جانوری مهم است؟ پاسخ پژوهشگران محیطزیست این است که «طبیعت، ماهیتی مجزا از ما ندارد. اینطور نیست که تصور کنیم ما دنیای خودمان را داریم و در آن «بیرون» باقی حیوانات مشغول زندگی خود هستند. نابودی حیوانات و گونههای طبیعی در واقع نابودی و به هم ریختن شبکه زندگی است که میلیاردها سال در حال ساخته شدن بوده، شبکهای از موجودات بههمپیوسته که انسان به اشکال مختلف به آن وابسته است.» شکوفه دزفولی در قامت فعال و نویسنده اکوفمینیست با پژوهشگران محیطزیست دراینباره همنظر است. او معتقد است: «وقتی یکی از گونهها حذف میشود، حتی اگر از گونههای اصلی که سایر گونهها در اکوسیستم به آن وابسته هستند، نباشد، کل اکوسیستم تحت تأثیر قرار میگیرد و تا زمانی که خود را با این تغییر جدید سازگار کند، بسیار شکننده و ضعیف میشود. بنابراین انقراض هر یکگونه، بقای خود گونه انسان را نیز تهدید میکند. بسیاری از دانشمندان معتقدند که زمین وارد ششمین انقراض بزرگ شده است. و همانطور که بارها مطرح شده اولین باری است که چنین رویدادی توسط یکگونه در حال رقم خوردن است.»
در همین راستا، سام خسروی نیز در قامت متخصص و تحلیلگر محیطزیست، دلایل حفاظت از حیاتوحش را در پنج بخش کلی دستهبندی کرده است: «نخست اینکه حیاتوحش بخشی از تنوع زیستی و شبکه غذایی است؛ حذف یک یا چندگونه از حیاتوحش شاید برای بسیاری اهمیت چندانی نداشته باشد، اما هر بار که عضوی از شبکه حیات از بین میرود، بخشی هرچند اندکــ از کار و عملکرد آن مختل میشود. بهعنوانمثال، با نابودی کرکسها در یک منطقه، در ظاهر اتفاق خاصی نمیافتد اما ممکن است جمعیت موشها و سگهای بدون صاحب افزایش یابد، به این دلیل که در غیاب کرکسها، احتمال دسترسی آنها به غذا (لاشه حیوانات) بیشتر میشود. این جانوران حتی میتوانند احتمال شیوع بیماریها را نیز افزایش دهند. بماند که کرکسها در برخی مناطق جهان مثل هند، نپال و آفریقای جنوبی ارزش فرهنگی نیز دارند. دوم اینکه نقش اقتصادی حیاتوحش شاید برای اهل کسبوکار جذابتر باشد. درآمدهای ناشی از گردشگری، بومگردی و نیز تولید مستقیم کار و غذا (مثل ماهیگیری) از آن جمله است. سوم، حیاتوحش در فواید بیپایان بومسازگانها نقشی انکارناپذیر دارد. بهعنوانمثال، میتوان به نقش پرندگان و خفاشها در گردهافشانی، نقش خرسها در پخش دانهها و نیز سگهای آبی و قورباغهها در سلامتی منابع آب اشاره کرد. چهارم، حیاتوحش در جوامع مختلف جایگاهی فرهنگی و تاریخی دارند. ازجمله در نمادها و نشانهها، در مذهبها و باورها، در هنر، در افسانهها و اسطورهها. پنجم، حیاتوحش از منظر علم و پژوهش مهم است و کمک میکند طبیعت، بومسازگانها و بهطورکلی جهان بهتر و بیشتر شناخته شوند.»
چه باید کرد؟
باتوجه به موارد مطرح شده، باید برای جلوگیری از انقراض گونههای جانوری اقدام کرد و بهزعم سعید وفا، فعال محیطزیست، مهمترین راهکار در این زمینه اجرای قوانین سختگیرانه علیه شکار و تجارت غیرقانونی حیوانات، مشارکت دادن جوامع محلی در تلاشهای حفاظتی و ایجاد انگیزههای اقتصادی برای حفاظت از حیاتوحش و گسترش مناطق حفاظت شده و پارکهای ملی است.
او در ادامه، اعمال قوانین سختگیرانهتر در مورد آلایندهها، بهویژه آلایندههای ناشی از منابع صنعتی، کشاورزی و شهری، بهمنظور کاهش میزان مرگومیر و افزایش موفقیت باروری حیوانات، ایجاد سیستمهای نظارتی برای شناسایی زودهنگام گونههای مهاجم و اجرای استراتژیهای واکنش سریع برای جلوگیری از گسترش آنها را ضروری دانسته و درنهایت یکی از مهمترین گامهای ضروری برای حل این بحران و بحرانهای دیگر محیط زیستی را مبارزه با تغییرات اقلیمی از طریق کاهش انتشار گازهای گلخانهای، بهویژه دیاکسیدکربن عنوان کرده است، چراکه اجرای سیاستهایی برای کاهش انتشار گازهای گلخانهای، مبارزه با جنگلزدایی، و دیگر عوامل تأثیرگذار در تغییرات اقلیمی میتواند با حفظ زیستگاهها به حفظ تنوع زیستی زمین کمک کند.
مطابق دیدگاه این فعال محیطزیست، حفاظت از گونههای در حال انقراض تنها با تلاشهای هماهنگ و مشارکت همهجانبه به موفقیت خواهد رسید. دولتها باید با تصویب و اجرای قوانین سختگیرانه علیه شکار غیرقانونی و حفاظت از زیستگاههای حیوانات، نقش مهمی در این زمینه ایفا کنند. سازمانهای غیردولتی مردمنهاد میتوانند با آگاهیرسانی و اجرای برنامههای حفاظتی، مردم را به حفظ تنوع زیستی تشویق کنند. نظامهای آموزشی باید با برنامههای درسی و فعالیتهای عملی، نسلهای آینده را نسبت به اهمیت حفاظت از محیطزیست آگاه کنند و آنها را به فعالیتهای حفاظتی تشویق کنند. همچنین، شهروندان مسئولیتپذیر نیز با کاهش مصرف محصولات مضر برای محیطزیست، حمایت از طرحهای حفاظتی و مشارکت در فعالیتهای داوطلبانه، نقش قابلتوجهی در حفاظت از گونههای درخطر ایفا کنند.
پینوشتها:
1- گزارش آماری که سال 1400 در ایسنا منتشر شده است.
2- آماری برگرفته از مقاله سعید وفا در اردیبهشت 1403
آنطور که رسانهها گزارش دادهاند: «تهدیدات انسانی بر روی تنوع زیستی در طول ۵۰ سال گذشته سرعت بسیار بیشتری نسبت بهتمامی تاریخ حیات بشر داشته است و بهطورقطع تبعات و پیامدهای ازبینرفتن تنوع زیستی و اختلال در عملکرد اکوسیستمها منجر به کاهش و یا حتی عدم توانایی آنها برای ارائه خدمات و تأمین نیازهای بشر خواهد بود. طبق اعلام سازمان ملل متحد، سهچهارم محیط زمین و حدود ۶۶ درصد محیط دریایی توسط فعالیتهای انسانی تغییر یافته است و آخرین گزارش ارائهشده توسط پلتفرم سیاست بینالمللی علوم بین دولتی در مورد تنوع زیستی و خدمات اکوسیستم، نشان میدهد که بیش از یکمیلیون گونه جانوری و گیاهی در معرض خطر انقراض قرار دارند.»(1)
بر این اساس، «طبق آخرین بهروزرسانی اتحادیه بینالمللی حفاظت از طبیعت، از بین ۱۵۷۱۹۰ گونه بررسی شده، ۴۴ هزار یا حدود ۲۸ درصد درخطر انقراض قرار دارند. مناطقی که بیشترین تعداد گونههای در معرض خطر انقراض را دارند شامل کشورهای جنوب صحرای آفریقا، آسیای جنوبی و جنوب شرقی و آمریکای جنوبی است.»(2)
فهرست قرمز اتحادیه بینالمللی حفاظت از طبیعت گونهها را بر اساس سطوح خطر «کمترین نگرانی»، «بهشدت در معرض خطر» و «منقرض» طبقهبندی میکند. تهدیدهای اصلی شامل از دست دادن زیستگاه، تغییرات اقلیمی، آلودگی، بهرهبرداری بیشازحد از منابع زمین و گونههای مهاجم است. علتهای اصلی درخطر بودن و انقراض حیوانات چندوجهی و اغلب مرتبط به هم هستند که معمولا توسط فعالیتهای انسانی ایجاد میشود.
اگرچه وقتی درباره گونهها و خطر انقراض آنها صحبت میکنیم، ممکن است فقط حیواناتی مانند یوزپلنگ یا شیر را تصور کنیم اما گونههایی نظیر زرافه نیز وجود دارند که دیده نمیشوند و درباره آنها صحبت نمیشود.
اتحادیه بینالمللی حفاظت از طبیعت زرافه را «آسیبپذیر در برابر انقراض» اعلام کرده و این در حالی است که مبتنی بر آمارهای موجود، نود درصد زیرگونههای کوردوفان که آفریقای مرکزی زیستگاه آنها است، در ۴۰ سال گذشته از بین رفته و فقط ۲هزار رأس ازاینگونه در محیط طبیعی وجود دارند.
زرافه نوبیان که زمانی در نواحی شمال شرق قاره آفریقا میزیست، امروزه در بخشهای وسیعی از زیستگاه تاریخی خود منقرض شده است. ۹۸ درصد از جمعیت اینگونه نابود و فقط ۴۵۵ رأس از آنها در طبیعت باقیمانده است که در مناطق حفاظتشده کنیا سکونت دارند!
سهم فعالیتهای انسانی در انقراض گونههای جانوری مؤثرتر از سایر عوامل
معمولا در طبیعت، شماری از عوامل جان زرافه و سایر جانوران را تهدید میکند. این گونهها به علت از بین رفتن و افت کیفیت زیستگاهشان درنتیجه زدودن پوشش گیاهی برای کشاورزی، افزایش روزافزون جمعیت انسانها، و اثرات پیچیده بحران تغییرات اقلیمی، در معرض خطر قرار دارند.
برخی از کارشناسان سهم فعالیتهای انسانی را در انقراض گونههای جانوری مؤثرتر از سایر عوامل میدانند، این مسئله بهویژه در ایران سهم پررنگتری را به خود اختصاص داده است. بهطوریکه «در برخی مناطق کرمانشاه، جمعیت علفخواران بزرگجثه که زمانی چندین هزار بود، ۱۰۰ درصد از بین رفته است. از برخی مناطق دوردست و از بعضی گونهها همچون گربه شنی یا گربه پالاس هم اطلاع دقیقی در دست نیست اما میتوان بهیقین گفت که وضعیت گوشتخواران از وضعیت علفخواران بهمراتب وخیمتر است. نشانهاش حضور مکرر پلنگ و خرس در مناطق مسکونی است؛ درماندگانی مستأصل که به جستوجوی غذا از سکونتگاههای انسانی سر درمیآورند و اغلب بیل و کلنگآجین میشوند. از سوی دیگر جنگلها و علفزارها بهتدریج به زمین کشاورزی، باغستان و ویلا تغییر کاربری دادهاند؛ زیستگاههای حیاتوحش کوچک و کوچکتر شدهاند و به دلیل سدسازی گسترده؛ عرصههای بیشتری نابودشده است. در کنار اینها، جادهسازیها، گسترش شهرنشینی و افزایش جمعیت دیگر مجالی برای طبیعت شکننده و حیاتوحش رنجورش باقی نگذاشته که بتواند نفسی بکشد و خود را احیا کند. در این میان، شکارچیها و صیادان غیرقانونی حتی شکارچیان و صیادان قانونی که با مجوز به شکار میروند و گاه مشارکت نکردن مردم در طرحهای حفاظتی، از دیگر عوامل نابودی حیاتوحش معرفی شده است.»
مطابق تأکیدات کارشناسان، «آلودگی پلاستیکی فراگیر در اقیانوسها، نابودی منابع آبی مثل رودخانهها و دریاچهها، بالا رفتن دمای کره زمین، و استخراج سوختهای فسیلی و سایر صنایعی که به اسم تولید و توسعه اقتصادی با سرعتی بیسابقه در حال مصرف منابع و تخریب طبیعت و استثمار حیوانات غیر انسان هستند، همه و همه بخشی از فعالیتهای انسانی است که موجب شده بسیاری از گونههای جانوری در معرض خطر جدی انقراض باشند.» این عبارت بخشی از گفتوگوی «نسیم روشنایی»، بهعنوان ژورنالیست با شکوفه دزفولی، فعال و نویسنده اکوفمینیست درباره وضعیت حیوانات در حال انقراض است.
به روایت سعید وفا، کارشناس محیطزیست نیز افزایش جمعیت انسانها که منجر به گسترش شهرها و توسعه کشاورزی شده است، از عوامل اصلی تخریب زیستگاههای حیوانات به شمار میرود. این کارشناس با تأیید بر موارد پیشگفته میگوید: «جنگلزدایی برای مصارف مختلف ازجمله تولید چوب و ایجاد زمین کشاورزی بیشتر، زیستگاههای موجود برای بسیاری از گونهها را بهشدت کاهش میدهد. این از دست دادن زیستگاه، عامل اصلی کاهش تنوع زیستی است. بین سالهای ۱۶۰۰ و ۱۹۹۲، بیش از یکسوم انقراض حیوانات ارتباط مستقیم با از بین رفتن زیستگاههای طبیعی آنها داشته است. در حال حاضر، بیش از نیم میلیون گونه، که حدود ۹ درصد از کل گونههای زمینی را تشکیل میدهند، درخطر از دست دادن زیستگاههای خود برای ادامه بقا هستند.»
تغییرات آب و هوایی باعث انقراض محلی و جهانی گونههای جانوری شده است
وفا تغییرات دما و الگوهای آب و هوایی را نیز در این جریان مؤثر دانسته و میگوید: «نتایج مطالعات نشان میدهد تغییرات آب و هوایی در حال حاضر باعث انقراض محلی و جهانی گسترده در بین گونههای گیاهی و جانوری شده است. این انقراضها بهویژه در مناطق گرمسیری، حیوانات و زیستگاههای آب شیرین رایج است. مطالعات نشان میدهد که حتی تغییرات اقلیمی متوسط تاکنون منجر به تلفات قابلتوجهی در تنوع زیستی شده است که انتظار میرود با افزایش بیشتر دمای جهانی افزایش یابد. ناتوانی بسیاری از گونهها در سازگاری یا مهاجرت سریع به شرایط آب و هوایی جدید، عامل اصلی این انقراضهای محلی است.»
او به آلایندههای ناشی از منابع صنعتی، کشاورزی و شهری نیز اشاره دارد. آلایندههایی که بهزعم این کارشناس «هوا، آبوخاک را آلوده کرده و حیاتوحش را تهدید میکنند. آلایندههای شیمیایی میتوانند باعث مرگومیر مستقیم یا اثرات زیرکشنده شوند، موفقیت باروری را کاهش دهند و حساسیت به بیماریها را افزایش دهند. فعالیتهای انسانی، بهویژه کشاورزی، بهطور قابلتوجهی ۷۵ درصد از زمین و ۶۶ درصد از مناطق اقیانوسها را تغییر داده است و تهدید بزرگی برای بقای گونههای دیگر است.»
چرا جلوگیری از انقراض گونههای دیگر مهم است؟
یکی از پرسشهای بنیادین که معمولا از سوی قاطبه افراد جامعه مطرح میشود، این است که چرا جلوگیری از انقراض گونههای جانوری مهم است؟ پاسخ پژوهشگران محیطزیست این است که «طبیعت، ماهیتی مجزا از ما ندارد. اینطور نیست که تصور کنیم ما دنیای خودمان را داریم و در آن «بیرون» باقی حیوانات مشغول زندگی خود هستند. نابودی حیوانات و گونههای طبیعی در واقع نابودی و به هم ریختن شبکه زندگی است که میلیاردها سال در حال ساخته شدن بوده، شبکهای از موجودات بههمپیوسته که انسان به اشکال مختلف به آن وابسته است.» شکوفه دزفولی در قامت فعال و نویسنده اکوفمینیست با پژوهشگران محیطزیست دراینباره همنظر است. او معتقد است: «وقتی یکی از گونهها حذف میشود، حتی اگر از گونههای اصلی که سایر گونهها در اکوسیستم به آن وابسته هستند، نباشد، کل اکوسیستم تحت تأثیر قرار میگیرد و تا زمانی که خود را با این تغییر جدید سازگار کند، بسیار شکننده و ضعیف میشود. بنابراین انقراض هر یکگونه، بقای خود گونه انسان را نیز تهدید میکند. بسیاری از دانشمندان معتقدند که زمین وارد ششمین انقراض بزرگ شده است. و همانطور که بارها مطرح شده اولین باری است که چنین رویدادی توسط یکگونه در حال رقم خوردن است.»
در همین راستا، سام خسروی نیز در قامت متخصص و تحلیلگر محیطزیست، دلایل حفاظت از حیاتوحش را در پنج بخش کلی دستهبندی کرده است: «نخست اینکه حیاتوحش بخشی از تنوع زیستی و شبکه غذایی است؛ حذف یک یا چندگونه از حیاتوحش شاید برای بسیاری اهمیت چندانی نداشته باشد، اما هر بار که عضوی از شبکه حیات از بین میرود، بخشی هرچند اندکــ از کار و عملکرد آن مختل میشود. بهعنوانمثال، با نابودی کرکسها در یک منطقه، در ظاهر اتفاق خاصی نمیافتد اما ممکن است جمعیت موشها و سگهای بدون صاحب افزایش یابد، به این دلیل که در غیاب کرکسها، احتمال دسترسی آنها به غذا (لاشه حیوانات) بیشتر میشود. این جانوران حتی میتوانند احتمال شیوع بیماریها را نیز افزایش دهند. بماند که کرکسها در برخی مناطق جهان مثل هند، نپال و آفریقای جنوبی ارزش فرهنگی نیز دارند. دوم اینکه نقش اقتصادی حیاتوحش شاید برای اهل کسبوکار جذابتر باشد. درآمدهای ناشی از گردشگری، بومگردی و نیز تولید مستقیم کار و غذا (مثل ماهیگیری) از آن جمله است. سوم، حیاتوحش در فواید بیپایان بومسازگانها نقشی انکارناپذیر دارد. بهعنوانمثال، میتوان به نقش پرندگان و خفاشها در گردهافشانی، نقش خرسها در پخش دانهها و نیز سگهای آبی و قورباغهها در سلامتی منابع آب اشاره کرد. چهارم، حیاتوحش در جوامع مختلف جایگاهی فرهنگی و تاریخی دارند. ازجمله در نمادها و نشانهها، در مذهبها و باورها، در هنر، در افسانهها و اسطورهها. پنجم، حیاتوحش از منظر علم و پژوهش مهم است و کمک میکند طبیعت، بومسازگانها و بهطورکلی جهان بهتر و بیشتر شناخته شوند.»
چه باید کرد؟
باتوجه به موارد مطرح شده، باید برای جلوگیری از انقراض گونههای جانوری اقدام کرد و بهزعم سعید وفا، فعال محیطزیست، مهمترین راهکار در این زمینه اجرای قوانین سختگیرانه علیه شکار و تجارت غیرقانونی حیوانات، مشارکت دادن جوامع محلی در تلاشهای حفاظتی و ایجاد انگیزههای اقتصادی برای حفاظت از حیاتوحش و گسترش مناطق حفاظت شده و پارکهای ملی است.
او در ادامه، اعمال قوانین سختگیرانهتر در مورد آلایندهها، بهویژه آلایندههای ناشی از منابع صنعتی، کشاورزی و شهری، بهمنظور کاهش میزان مرگومیر و افزایش موفقیت باروری حیوانات، ایجاد سیستمهای نظارتی برای شناسایی زودهنگام گونههای مهاجم و اجرای استراتژیهای واکنش سریع برای جلوگیری از گسترش آنها را ضروری دانسته و درنهایت یکی از مهمترین گامهای ضروری برای حل این بحران و بحرانهای دیگر محیط زیستی را مبارزه با تغییرات اقلیمی از طریق کاهش انتشار گازهای گلخانهای، بهویژه دیاکسیدکربن عنوان کرده است، چراکه اجرای سیاستهایی برای کاهش انتشار گازهای گلخانهای، مبارزه با جنگلزدایی، و دیگر عوامل تأثیرگذار در تغییرات اقلیمی میتواند با حفظ زیستگاهها به حفظ تنوع زیستی زمین کمک کند.
مطابق دیدگاه این فعال محیطزیست، حفاظت از گونههای در حال انقراض تنها با تلاشهای هماهنگ و مشارکت همهجانبه به موفقیت خواهد رسید. دولتها باید با تصویب و اجرای قوانین سختگیرانه علیه شکار غیرقانونی و حفاظت از زیستگاههای حیوانات، نقش مهمی در این زمینه ایفا کنند. سازمانهای غیردولتی مردمنهاد میتوانند با آگاهیرسانی و اجرای برنامههای حفاظتی، مردم را به حفظ تنوع زیستی تشویق کنند. نظامهای آموزشی باید با برنامههای درسی و فعالیتهای عملی، نسلهای آینده را نسبت به اهمیت حفاظت از محیطزیست آگاه کنند و آنها را به فعالیتهای حفاظتی تشویق کنند. همچنین، شهروندان مسئولیتپذیر نیز با کاهش مصرف محصولات مضر برای محیطزیست، حمایت از طرحهای حفاظتی و مشارکت در فعالیتهای داوطلبانه، نقش قابلتوجهی در حفاظت از گونههای درخطر ایفا کنند.
پینوشتها:
1- گزارش آماری که سال 1400 در ایسنا منتشر شده است.
2- آماری برگرفته از مقاله سعید وفا در اردیبهشت 1403

تیتر خبرها
تیترهای روزنامه