سدی در برابر توطئه‌های تجزیه‌طلبانه و منطقه‌ای

مقاومت هوشمند در یمن

سعید سبحانی 
تحلیلگر حوزه روابط بین‌الملل 

   یمن، در طول سال‌های اخیر، به کانون اصلی تقابل اراده‌های خیر و شر  و میدان نبرد توطئه‌های منطقه‌ای دشمنان  تبدیل شده است. در میان این آشوب و درحالی‌که ائتلاف‌های خارجی و همسایگان عربی یمن باانگیزه‌های جاه‌طلبانه به دنبال تقسیم و بهره‌برداری از منابع این کشور هستند، نیروی مقاومت ملی یمن به‌مثابه ستونی استوار، نه‌تنها در برابر تجاوز خارجی ایستاده، بلکه به‌طور فعال در حفظ تمامیت ارضی و وحدت ملت یمن نقش‌آفرینی کرده است. بررسی و تحلیل  تحولات اخیر، به‌ویژه تحرکات تجزیه‌طلبانه تحت حمایت بازیگران  عربی منطقه‌ای، و نقش حیاتی مقاومت در خنثی‌سازی این نقشه‌ها را به اثبات می‌رساند. 
۱. اشغالگری‌ها و بازی‌های ژئوپلیتیک در مناطق استراتژیک
تحولات میدانی اخیر یمن نشان‌دهنده تشدید تلاش‌ها برای اجرای پروژه‌های تجزیه این کشور است. یکی از مهم‌ترین این اقدامات، پیشروی شبه‌نظامیان جنوب، که به‌شدت تحت نفوذ و حمایت امارات متحده عربی قرار دارند، بوده است. این نیروها توانسته‌اند کنترل بخش‌هایی از استان‌های شرقی و استراتژیک یمن را به دست آورند.
استان المهره، به‌عنوان دومین استان وسیع یمن که مرزهای طولانی با کشور همسایه، عمان، دارد و دسترسی مهمی به دریای عرب فراهم می‌آورد، به‌طور خاص هدف قرار گرفته است. گزارش‌ها حاکی از آن است که بر اساس توافق‌هایی که ظاهراً با نیروهای دولت مستعفی (وابسته به عربستان سعودی) صورت پذیرفته، این استان عملاً تحت سلطه شورای انتقالی جنوب قرار گرفته است. این اقدام در راستای استراتژی کلان امارات برای تسلط بر نقاط جغرافیایی کلیدی یمن، ازجمله جزیره استراتژیک سقطری، ارزیابی می‌شود.همچنین، استان حضرموت که بالغ بر ۳۶ درصد از مساحت کلی یمن را تشکیل می‌دهد و منابع عظیم نفت و گاز کشور در آن متمرکز است (و دارای ۳۶۰ کیلومتر خط ساحلی بااهمیت بین‌المللی است)، شاهد اشغال بخش‌هایی توسط همین نیروها بوده است. این مناطق نه‌تنها ازنظر اقتصادی برای یمن حیاتی هستند، بلکه کنترل آن‌ها به معنای مدیریت بخش اعظم ثروت ملی و دسترسی به مسیرهای دریایی مهم منطقه است.
۲. تحلیل الگوی پیشروی و چشم‌انداز تداوم تنش
ماهیت عملکرد شبه‌نظامیان وابسته به شورای انتقالی جنوب، یک الگوی رفتاری مشخص را به نمایش می‌گذارد: پیشروی، تثبیت موضع و سپس گسترش دامنه کنترل. اشغال المهره به‌عنوان نقطه‌ی آغازین، بلافاصله با حرکت به سمت مناطق شرقی حضرموت دنبال شد. این امر این فرضیه را تقویت می‌کند که رضایت به اشغال فعلی در دستور کار نیست و هدف نهایی، ادامه‌دار بودن این تحرکات تا رسیدن به مناطق تحت کنترل نیروهای ملی (انصارالله) خواهد بود. این بازی دوگانه، که از سوی نیروهای موردحمایت دو بازیگر اصلی ائتلاف (عربستان و امارات) هدایت می‌شود، یمن را به‌سوی یک تقسیم ساختاری عمیق سوق می‌دهد.برخی تحلیل‌گران، به‌اشتباه  سرعت تحرکات تجزیه‌طلبانه اخیر را با مدل سقوط سریع برخی مناطق در بحران سوریه مقایسه کرده‌اند، جایی که پیشروی‌های اولیه منجر به فروپاشی سریع ساختارها شد. بااین‌حال، این مقایسه، تفاوت‌های بنیادین صحنه داخلی یمن را نادیده می‌گیرد. ساختار مقاومت یمن، برخلاف بسیاری از بازیگران منطقه‌ای، پیوندی عمیق با بافت اجتماعی و اراده ملی دارد که امکان تجزیه‌های ناگهانی و ساختاری را بسیار دشوار می‌سازد.
۳. قدرت مقاومت؛ ضامن وحدت یمنی‌ها 
برخلاف وضعیت برخی کشورهای منطقه‌ای که دچار چنددستگی ساختاری عمیق و فقدان پشتوانه مردمی قوی شدند، وضعیت داخلی نهادهای ملی یمن، به‌ویژه ساختار مقاومت، ارتش ملی و حمایت گسترده مردمی از آن‌ها، به‌مراتب مستحکم‌تر و منسجم‌تر است. این انسجام داخلی، عامل اصلی در تبدیل‌شدن مقاومت یمن به یک سد دفاعی در برابر توطئه‌های تجزیه است.
الف) خنثی‌سازی توطئه‌های خارجی:
نیروی مقاومت یمن، نه‌تنها در برابر تجاوز نظامی مستقیم عربستان و امارات ایستاده، بلکه توانسته است با هوشیاری عملیاتی و اطلاعاتی، تحرکات پنهان و عملیات‌های نیابتی را نیز با شکست مواجه کند. تمرکز امارات بر سواحل و منابع شرقی، تلاشی آشکار برای ایجاد یک دولت محلی تجزیه‌شده بود که بتواند مستقیماً تحت نفوذ ابوظبی قرار گیرد. مقاومت با حفظ خطوط تماس و اعمال فشار متوازن، این توانایی را دارد که هزینه‌های این اشغالگری‌ها را به حدی بالا ببرد که برای بازیگران خارجی دیگر مقرون‌به‌صرفه نباشد.
ب) صیانت از وحدت ملی در مقابل تفرقه:
مهم‌ترین دستاورد مقاومت، فراتر از دستاوردهای نظامی، توانایی آن در حفظ "روحیه وحدت ملی" در یمن است. پروژه‌های تجزیه‌طلبانه، مانند آنچه توسط شورای انتقالی جنوب در حال پیگیری است، ریشه در حمایت خارجی و منافع منطقه‌ای دارد و فاقد مشروعیت و پشتوانه فراگیر ملی است. مقاومت یمن با تأکید بر هویت واحد یمنی و ایستادگی در برابر هرگونه تلاش برای تقسیم کشور بر اساس محورهای جغرافیایی یا قومیتی، عملاً به حافظ اصلی یکپارچگی کشور تبدیل شده است. هرگونه پیشروی که هدفش صرفاً تصاحب منابع یا ایجاد دولت‌های دست‌نشانده باشد، با واکنش قاطع مردمی و نظامی روبه رو می‌شود که از تجربه تاریخی تلخ تقسیم‌شدگی درس گرفته‌اند.این مقاومت، با حفظ یکپارچگی نیروهای مسلح خود در جبهه‌های مختلف (از مأرب تا تعز و سواحل غربی)، نشان داده است که ساختارهای تجزیه‌طلبانه فاقد ظرفیت لازم برای اداره مناطق وسیع و حفاظت از منافع مردم خود در غیاب حمایت خارجی هستند.
مقاومت تا تحقق ثبات
درنهایت، مسیر پیش رو برای یمن، مسیری است که در آن قدرت مقاومت، به‌عنوان تنها نیروی قابل‌اتکا برای دفاع از حاکمیت ملی شناخته می‌شود. تحرکات اخیر در المهره و حضرموت، هرچند چالش‌برانگیز است، اما درعین‌حال مرزهای اصلی درگیری‌ها را برای مقاومت روشن‌تر ساخته است. ناتوانی ائتلاف متجاوز در دستیابی به اهداف سیاسی خود، آن‌ها را وادار به استفاده از ابزارهای نیابتی و ایجاد تنش‌های داخلی کرده است.قدرت مقاومت یمن، که از بطن حمایت مردمی و اراده برای استقلال نشئت‌گرفته، نشان داده است که در برابر طرح‌های پیچیده و بلندمدت دشمنان، چه در عرصه نظامی و چه در عرصه حفظ انسجام اجتماعی، ابزارهای لازم برای پایداری و مقاومت را در اختیار دارد. این قدرت، تضمین‌کننده این است که یمن، تحت هیچ فشاری، تن به تجزیه نخواهد داد و پروژه‌های منطقه‌ای برای تسلط بر منابع و موقعیت استراتژیک آن، با هوشیاری و ایستادگی ملت یمن خنثی خواهد شد. تداوم این مقاومت، نه‌تنها برای یمن، بلکه برای ثبات ژئوپلیتیک منطقه اهمیت حیاتی دارد.
مقاومت هوشمند  در یمن