پروژه نجات صهیونیستها توسط کاخ سفید
حنیف غفاری
هراندازه به ماه نوامبر، زمان برگزاری انتخابات ریاست جمهوری آمریکا نزدیکتر میشویم، جنگ غزه موضوعیت و محوریت بیشتری در میان رأیدهندگان پیدا میکند. اکثر طرفداران حزب دموکرات و رأیدهندگان مستقل، خواستار رسیدن به یک راهحل پایدار یا حتی مقطعی در قبال جنگ غزه و گذار از بنبست میدانی ( متنی) و فرامتنی ایجادشده در سیاست خارجی آمریکا هستند. فرسایشی شدن دو جنگ غزه و اوکراین، انتقادات زیادی را روانه کاخ سفید و شخص جوبایدن، رئیسجمهور این کشور ساخته است. از سوی دیگر، پس از ا انتخاب کامالا هریس بهعنوان نامزد نهایی حزب دموکرات،بسیاری از مشاوران و استراتژیست های وزارت خارجه آمریکا پایان دادن به جنگ غزه را کلید جذب آرای سرنوشتساز در ایالات خاکستری مانند پنسیلوانیا، میشیگان، ویسکانسین و نوادا دانستهاند.رأی بالقوه مسلمانان و رنگینپوستان، همان هدفی است که هریس به دنبال آن بوده و قطعا با استمرار جنگ غزه ( آنهم به سبک و سیاق کنونی) چنین هدفی حاصل نمیشود.
ملتهای دنیا و نهادهای مستقل حقوق بشری در سایه سکوت وقیحانه سازمان ملل متحد و انفعال دولتهای عربی به پاخاسته و حس صهیونیسمستیزی در جهان به نقطه اوج خود رسیده است. در این میان، برخی استراتژیست های غربی و صهیونیستی فارغ ازآنچه در میدان میگذرد،آیندهپژوهی جنگ غزه و مختصات ژئو پلیتیک و ژئو استراتژیک منطقه در دوران پساجنگ را در دستور کار قرار دادهاند. سؤال اصلی اینجاست که این آیندهپژوهی یا آیندهنگاری، تا چه اندازهای با پیشفرضها و گزارههای انتزاعی اولیه و ثوابت محاسباتی دستگاههای فکری و امنیتی دشمن انطباق داشته است؟ فرسایشی شدن نبرد غزه برخلاف آنچه نتانیاهو و بایدن تصور کرده بودند، به جای نقطه پیونددهنده صهیونیستها، به نقطه واگرایی و اختلاف آنها تبدیلشده است. این اختلافات در روزهای ابتدایی نبرد در مناسبات و لایههای پنهان قدرت در تل آویو-واشنگتن تبلور پیدا کرد و اکنون خود را به مناسبات آشکار طرفین تسری داده است.
پیشفرض ابطالشده مشترک آمریکا و رژیم اشغالگر قدس، پایان یافتن جنگ غزه در یک بستر زمانی محدود و مدیریت هزینههای جنگ بود. بااینحال، فرسایشی شدن جنگ و عدم تحقق سه هدف تعیینشده از سوی نتانیاهو ( نابودی حماس، اشغال کامل نوار غزه و آزادی اسرا بدون توافق با حماس) ، طرفین را وارد منازعات تاکتیکی کرده است. این منازعات واقعی، اما معطوف به روشها و ابزارهای مدیریت منازعه در بحران کنونی است.در تفسیر این منازعه تاکتیکی ، همین بس که نتانیاهو بقای خود را در گروی ادامه جنگ میبیند و پایان دادن به جنگ غزه بدون تحقق اهداف سهگانه را مترادف با انحلال کنست ، برگزاری انتخابات زودهنگام و حذف از صحنه قدرت میداند. در مقابل، دموکراتها قصد دارند با تغییر معادلات میدانی ( از طریق اصرار بر آتشبسی که خود طی ماههای سپریشده از جنگ مانع اصلی انعقاد آن بودهاند )، گردش آرای مخالفان جنگ غزه در انتخابات ریاست جمهوری نوامبر را تضمین کرده و سبد رأی خود را فربهتر سازند. بنابراین، اختلاف نه بر سر ماهیت جنگ است و نه بر سر استراتژی حمایت از صهیونیستها! تنها اختلاف، بر سر تاکتیکهای گذار از شرایط کنونی و حفظ ثبات سیاسی در دولت بایدن و کابینه نتانیاهو است. معادله جنگ غزه بهگونهای شکلگرفته که بازی تاکتیکی برد-برد را برای کاخ سفید و نتانیاهو غیرممکن میسازد. به عبارت بهتر، در این معادله یکی از طرفین بهصورت جبری قربانی میشود.
هراندازه به ماه نوامبر، زمان برگزاری انتخابات ریاست جمهوری آمریکا نزدیکتر میشویم، جنگ غزه موضوعیت و محوریت بیشتری در میان رأیدهندگان پیدا میکند. اکثر طرفداران حزب دموکرات و رأیدهندگان مستقل، خواستار رسیدن به یک راهحل پایدار یا حتی مقطعی در قبال جنگ غزه و گذار از بنبست میدانی ( متنی) و فرامتنی ایجادشده در سیاست خارجی آمریکا هستند. فرسایشی شدن دو جنگ غزه و اوکراین، انتقادات زیادی را روانه کاخ سفید و شخص جوبایدن، رئیسجمهور این کشور ساخته است. از سوی دیگر، پس از ا انتخاب کامالا هریس بهعنوان نامزد نهایی حزب دموکرات،بسیاری از مشاوران و استراتژیست های وزارت خارجه آمریکا پایان دادن به جنگ غزه را کلید جذب آرای سرنوشتساز در ایالات خاکستری مانند پنسیلوانیا، میشیگان، ویسکانسین و نوادا دانستهاند.رأی بالقوه مسلمانان و رنگینپوستان، همان هدفی است که هریس به دنبال آن بوده و قطعا با استمرار جنگ غزه ( آنهم به سبک و سیاق کنونی) چنین هدفی حاصل نمیشود.
ملتهای دنیا و نهادهای مستقل حقوق بشری در سایه سکوت وقیحانه سازمان ملل متحد و انفعال دولتهای عربی به پاخاسته و حس صهیونیسمستیزی در جهان به نقطه اوج خود رسیده است. در این میان، برخی استراتژیست های غربی و صهیونیستی فارغ ازآنچه در میدان میگذرد،آیندهپژوهی جنگ غزه و مختصات ژئو پلیتیک و ژئو استراتژیک منطقه در دوران پساجنگ را در دستور کار قرار دادهاند. سؤال اصلی اینجاست که این آیندهپژوهی یا آیندهنگاری، تا چه اندازهای با پیشفرضها و گزارههای انتزاعی اولیه و ثوابت محاسباتی دستگاههای فکری و امنیتی دشمن انطباق داشته است؟ فرسایشی شدن نبرد غزه برخلاف آنچه نتانیاهو و بایدن تصور کرده بودند، به جای نقطه پیونددهنده صهیونیستها، به نقطه واگرایی و اختلاف آنها تبدیلشده است. این اختلافات در روزهای ابتدایی نبرد در مناسبات و لایههای پنهان قدرت در تل آویو-واشنگتن تبلور پیدا کرد و اکنون خود را به مناسبات آشکار طرفین تسری داده است.
پیشفرض ابطالشده مشترک آمریکا و رژیم اشغالگر قدس، پایان یافتن جنگ غزه در یک بستر زمانی محدود و مدیریت هزینههای جنگ بود. بااینحال، فرسایشی شدن جنگ و عدم تحقق سه هدف تعیینشده از سوی نتانیاهو ( نابودی حماس، اشغال کامل نوار غزه و آزادی اسرا بدون توافق با حماس) ، طرفین را وارد منازعات تاکتیکی کرده است. این منازعات واقعی، اما معطوف به روشها و ابزارهای مدیریت منازعه در بحران کنونی است.در تفسیر این منازعه تاکتیکی ، همین بس که نتانیاهو بقای خود را در گروی ادامه جنگ میبیند و پایان دادن به جنگ غزه بدون تحقق اهداف سهگانه را مترادف با انحلال کنست ، برگزاری انتخابات زودهنگام و حذف از صحنه قدرت میداند. در مقابل، دموکراتها قصد دارند با تغییر معادلات میدانی ( از طریق اصرار بر آتشبسی که خود طی ماههای سپریشده از جنگ مانع اصلی انعقاد آن بودهاند )، گردش آرای مخالفان جنگ غزه در انتخابات ریاست جمهوری نوامبر را تضمین کرده و سبد رأی خود را فربهتر سازند. بنابراین، اختلاف نه بر سر ماهیت جنگ است و نه بر سر استراتژی حمایت از صهیونیستها! تنها اختلاف، بر سر تاکتیکهای گذار از شرایط کنونی و حفظ ثبات سیاسی در دولت بایدن و کابینه نتانیاهو است. معادله جنگ غزه بهگونهای شکلگرفته که بازی تاکتیکی برد-برد را برای کاخ سفید و نتانیاهو غیرممکن میسازد. به عبارت بهتر، در این معادله یکی از طرفین بهصورت جبری قربانی میشود.
تیتر خبرها
تیترهای روزنامه
-
به وحدت دیپلماسی و میدان معتقدیم
-
با وحدت کلمه میتوان مشکلات داخلی کشور را مرتفع کرد
-
عقبنشینی غیرتاکتیکی غضب الهی را به دنبال دارد
-
پروژه نجات صهیونیستها توسط کاخ سفید
-
انسجام دولت به تحقق وحدت ملی منجر میشود
-
همفکری و همافزایی راهکار عملی حل مسائل کشور
-
ضرب شست حزب الله به کاخ سفید
-
خودخواهی انسان در جراحی زیبایی و اصلاح نژاد حیوانات
-
کتاب، دوباره باز