خودخواهی انسان در جراحی زیبایی و اصلاح نژاد حیوانات
پسازاینکه انسان سالها برای ارضای حس زیباییشناختی خود دستبه عملهای زیبایی و جراحی پلاستیک زد، حالا نوبت به جراحی زیبایی حیوانات و اصلاح ژنتیکی آنها رسیده تا صاحبان حیوانات خانگی از نمایشدادن این زیور زنده، نهایت لذت را ببرند.
نویسنده در این مقاله کوشیده تا مضرات و مزایای این جراحیهای پرهزینه را بررسی کند.
میان نیزارها و ریشههای غرق در آب برنج شالیزارهای هند، ماهیهای کوچکی در آب شیرین حیات دارند که از سر تا دم آنها با راهراههای افقی سیاهوسفید پوشانده شده است. این ماهیمینو، زبرافیش یا گورخرماهی نام دارد. خوشظاهر بودن و مقاومتشان در برابر سرما و گرما، این ماهیها را به حیوانات خانگی محبوبی تبدیل کرده است.
بعد از گذشت دههها، این ماهیها از آبهای کمعمق و گلآلود شبهقاره هند به خانههای سرتاسر جهان رسیدهاند تا با راهراههای روی بدن خود، توجه دیگران را به خود جلب کنند.
اما امروز، گونهاصیل سیاهوسفیدی که در طول نسلها در میان آکواریومبازها محبوب بود، به یادگاری از گذشتههای دور تبدیلشده است. به لطف زیستتکنولوژی، رنگهای زبرافیشها اصلاحشدهاند. زیستشناسان با برداشت دیانایهایی از عروس دریایی، مرجان آبی و شقایق آبی و تزریق آنها به این ماهی کوچک گرمسیری، زبرافیش را خلق کردند که با رنگهای کهربایی قرمز، نارنجی، سبز، آبی و بنفش در آب میدرخشند. اواخر سال ۲۰۰۳ یک شرکت کوچک به نام تکنولوژیهای یورکتون در تگزاس شروع به فروختن این حیوانات کرد. این حیوانات به گلوفیش مشهور شدند و به اولین حیوانات خانگی مهندسیشده ژنتیک تبدیل شدند.
حالا گلوفیش در تمام ایالتهای آمریکا، در فروشگاههای حیوانات خانگی (بهجز کالیفرنیا) در دسترس است و هر قطعه ۵ یا ۶ دلار به فروش میرود. دو سال پیش ۶ قطعه از آنها را به همراه تنگ مخصوصی که برای نمایشدادن رنگهای درخشان آنان طراحیشده، خریدم. شیفته نگاه کردن به این ماهیها بودم؛ چونکه در آکواریوم میدرخشیدند و شنا میکردند. اما از جهت اخلاقی و فیلسوفی با چند سؤال ناراحتکننده مواجه شدم.
گلوفیشها اولین حیواناتی نیستند که به خاطر لذت زیباییشناختی خودمان روی آنها اصلاحاتی انجام دادهایم، اما این ماهیها یادآور شروع دوره جدیدی هستند. آنهم اینکه میتوانیم ژنومهای حیوان زبانبسته خانگیمان را دستخوش تغییراتی قرار دهیم تا آنها را جذابتر کنیم. حالا که زیستتکنولوژی راههای جدیدی را برای تغییر شکل دادن حیوانات در اختیارمان میگذارد، قدری درباره مسیر طولانیای که باهدف جرح و اصلاح حیوانات رفتیم فکر کنیم. تا چه اندازه میتوانیم به خودمان اجازه دهیم تا در پی زیبا کردن حیوانات باشیم؟
جدای از مقوله تاریخی، ما اغلب با حیوانات بهعنوان مواد خام رفتار کردهایم. انبوهی از مواد گلی که میتواند پیکرتراشی شود و به هر شکلی که متناسب نیاز ماست دربیاید. سگ خانگی در بسیاری از جنبهها، شاهکار ماست. از گرگ خاکستری الگو گرفتیم و با استفاده از پرورش انتخابی حیوانات جدیدی خلق کردیم. امروزه حدود ۴۰۰ نژاد سگ وجود دارد؛ مثلا سگهایی با گوشهای گرد و آویزان (باست هاند) یا گوشهای نوکتیز و ایستاده (ژرمن شپرد)، سگهایی با پوستهای صاف و ابریشمی (هاند افغانی) و پوستهای زبر و وزوزی (آیردل تریر)، سگهایی با
پاهای بلند و زیبا (تازی ایتالیایی) و پاهای کوتاه (کورگی). سگ در حال حاضر ازنظر ریختشناسی متنوعترین گونه، روی زمین است.
در ابتدا، سگها به خاطر تواناییهایی که در یک کار خاص، مثل شکار، گلهداری یا نگهبانی داشتند، تکثیر شدند. اما در اواخر قرن نوزدهم،
با ظهور سازمان «کنل کلاب» تغییراتی صورت گرفت. سازمانی که بهمنظور حمایت از سگها در موارد ارتقاء بهداشت، رفاه، حفاظت، ثبت و کنترل نژادی، آموزش صاحبان، تربیت و تغذیه آنان فعالیت دارد. سوالیس شرلی، که در سال ۱۸۷۳ اولین کنل کلاب جهان را در انگلیس تأسیس کرد، یک اشرافزاده ثروتمند بود که از سگهای شکاری نگهداری و از آنها برای شکار استفاده میکرد. اما سازمانهای او و سازمانهایی که بعدازآن تأسیس شدند، باعث تبدیل سگها به زیورآلات شدند. کنل کلابها که باهدف ایجاد استاندارد برای نژادهای موجود و بررسی اصالت سگها تأسیس شدند، به برگزاری مسابقات سگها نیز پرداختند.
برخی از این رویدادها، مانند رقابتهای میدانی، آزمایشی برای سنجیدن توانایی یک سگ در انجام یک کار خاص بود، اما «نمایشهای ریخت ظاهری» معتبرترین و محبوبترین مسابقه بود که در آن، به میزان تطابق سگها با نمونههای مطلوب نژاد خود، امتیاز داده میشد. انتقادی که وارد است، آن است که هرکدام از باشگاههای نژاد که
در ارتباط با کنل کلابها هستند، استانداردهای نژادی را بر اساس ظاهر فیزیکی حیوان میسنجند و نه توانایی آنها مثل گلهداری یا پیدا کردن پرندگان مرده.باوجود وضع چنین استانداردهایی که صرفابر ویژگیهای ظاهر تمرکز
دارد، تأکید صرفا بر ظواهر فیزیکی است و بس. سگ پودل را در نظر بگیرید، این نژاد آلمانی زمانی به دلیل توانایی در شنا کردن و یافتن شکار، موردتوجه شکارچیان بود. اما معیارهای زیبایی هیچ اشارهای به این مهارتها نمیکند. در عوض، طبق نظر باشگاه کنل کلاب آمریکا، پودل ممتاز دارای چانهای کاملابرجسته و گونههایی صاف است. او گوشهای کرکدار ضخیم و چشمهای تیره و بیضیشکل دارد. پاهای کوچک او دارای پنجههای قوسدار و ناخنهای کوتاه است. دم او صاف و کوتاه است، روی بدنش خمیده شده و خدایناکرده هرگز فر نمیخورد.
این پایان ماجرا نیست. برای صعود رتبه به صدر جدول، پودل باید با زحمت زیاد آراسته شود. موهای صورت، گلو و پاهایش تا پوست تراشیده شود و پاها، پشت و دمش با موهای پفکرده تزئین شود. او باید «آراسته» روی صحنه ظاهر شود و «با غرور» و با «تمایز و وقار خاص خودش» رفتار کند. پودل دیگر یک سگ کار نیست، او یک شیرینی برای سیر کردن چشمهاست! همین امر در مورد بسیاری دیگر از نژادهای سگ صدق میکند، لابرادور رتریور میتواند بهترین شکارچی پرنده در جهان، دوستداشتنیترین همدم و سالمترین سگ باشد. بااینحال، طبق «استانداردهای» کنل کلاب آمریکا اگر چشمان سیاهی داشته باشد نامطلوب شمرده میشود، زیرا سیمای تندی بروز میدهد.
معیارهایی که بعضی از سگها را نسبت به باقی مقدم میدارد، مندرآوردی به نظر میرسد، اما معیارهای دیگری هست که ویژگی موجودات«نئوتنیک» یا بامزه را نشان میدهند. تولههای بسیاری از گونهها با سرهای درشت، چشمهای درشت، پیشانیهای گرد و بینیهای کشیده شبیه به هم هستند. تکامل در ما میلی طبیعی به ویژگیهای [ظاهری] نوزادان به وجود آورده است. برخی از زیستشناسانی که پیرو نظریه تکامل هستند، اظهار داشتهاند که تمایل ما به حیوانات نئوتنیک، مانند تولهسگها و بچهگربهها، جایگزین کشش ذاتی ما به نوزادان شدهاند. از غرایز طبیعی والدین استفاده میکنند و ما را فریب میدهند تا از آنها مراقبت کنیم. این «واکنش بامزه» ممکن است به ایجاد نژادهای سگ اسباببازی کمک کند و توضیح دهد که چرا ما برخی از نژادها را به داشتن سر و چشم بزرگتر و پوزه کوتاهتر سوق دادهایم. علاقه ما به چیزهای نئوتنیک ممکن است عامل ایجاد گربههای پاکوتاه یا خوکهای کوچک بهاندازه فنجان چای باشد.(و شاید هم ازدیاد فیلمها و تصاویر حیوانات دوستداشتنی در اینترنت.)
جدای از ویژگیهای نئوتنیک، انگیزه پرورش حیوانات خانگی که فقط به خاطر ویژگیهای زیباییشناختی پرورش داده میشوند، متفاوت است؛ آنهم اشتهای انسان برای تازگی است. ما به موجوداتی علاقهمند میشویم که جدید، غیرمعمول و کمیاب هستند. در طول تاریخ، خانوادههای ثروتمند و قدرتمند از حیوانات خانگی عجیبوغریبی نگهداری میکردند و امروزه هم برخی از افراد مشهور. البته، همه ما نمیتوانیم شیرها، ببرها و خرسها را به خانههای خود بیاوریم، بنابراین پرورشدهندگان راههایی برای ایجاد حیوانات خانگی پیداکردهاند که ظاهری عجیب دارند، مانند گربهای خانگی به نام «تویگر»، که شبیه ببر است. از طرفی صنعت ماهیهای زینتی بهطور ویژه در تلاش است تا نمونههای غیرعادیتری را در اختیار علاقهمندان به ماهی قرار دهد. گلدفیش که حالا همهجا پیدا میشود، زندگی خود را اینگونه آغاز کرد. گلدفیش که بومی چین است، معمولادر طبیعت به رنگ خاکستری و نقرهای یافت میشود. این ماهی، بارنگهای زرد و نارنجی، یکگونه طبیعی، اما نادر است. ماهیگیران این جهشیافتههای طلایی نادر را پیدا کردند. این ماهیها در قرن سیزدهم به حیوان خانگی محبوب خانوادههای ثروتمند چینی تبدیل شدند و آنها را در حوضچههای اختصاصی و در فضای باز نگهداری میکردند.
بااینحال، طی چند قرن بعد، ظرفهای سفالی بهطور گسترده
در دسترس قرار گرفتند که به دوستداران ماهی اجازه میداد تا آنها را در داخل خانه نگهدارندو نگهداری ماهی را حتی برای کسانی که از شرایط کافی برای داشتن حوضچه برخوردار نبودند، ممکن ساخت. پرورشدهندگان با محبوبیت بیشتر گلدفیش، ابتدا در چین و آسیا و سپس فراتر، مجموعهای بیپایان از گونههای جدید خلق کردند. ابتدا رنگهای جدیدی از گلدفیش، یکی با رنگ سفید و دیگری با رنگ سیاهوسفید و طرح لاکپشتی که در پشت آن رسم شده بود، به بازار آمد. سپس پرورشدهندگان شروع به تغییر شکل دادن بدن حیوانات کردند و گلدفیشهایی با دمهای دوگانه، سهگانه یا حتی چهارگانه خلق کردند. بعضی از آنها با چشمهای بادکنکی، بیرون زده یا به سمت بالا و برخی دیگر با سرهای بزرگ یا تاجهایی روی سرشان که حاصل رشد گوشت بود، خلق شدند.
علاقهمندان به ماهی در آمریکای شمالی و اروپا شروع به واردات نمونههای عجیبوغریب و استفاده از آنها بهعنوان نقطه شروعی برای آزمایشهای بیشتر کردند و آنها را در ترکیبهای مختلف پرورش دادند تا انواع جدیدی از ماهیها را خلق کنند. بهعنوانمثال، حتی پسازاینکه تترا نئون«طبیعی» در اواسط قرن بیستم به موفقیت بزرگی در صنعت حیوانات خانگی تبدیل شد، پرورشدهندگان آن را دستکاری کردند و در میان نمونههای دیگر، یک نسخه بیرنگ و دیگری با بالههای بلند و پرمانند ساختند. امروزه، نمایشگر آکواریوم فروشگاه حیوانات خانگی شما دارای انواع ماهیهایی است که در طبیعت وجود ندارند و همه آنها در پاسخ به نیاز به داشتن حیوانات خانگی خارقالعاده خلق شدند!
در جستوجوی تازگی بودن، انفجار مشابهی در انواع دیگر حیوانات خانگی نیز ایجاد کرده است. بهعنوانمثال، در سال ۱۸۵۰، ۱۰ نژاد مختلف خرگوش وجود داشت. امروزه نزدیک به ۵۰ نوع وجود دارد که دارای طیف وسیعی از رنگها، اندازهها، شکل گوش و طول خز هستند.
پژوهشها نشان میدهند که گرایش ما به حیوانات رنگی بیشتر است. برای مثال مطالعهای در دانشگاه واشینگتن در شهر باتهل، در سال ۲۰۰۷ نشان داد که ما گونهای از پنگوئنی را که روی بدنش یک خط زرد و قرمز دارد، به پنگوئن سیاهوسفید ترجیح میدهیم. شاید به همین خاطر است که قناریها «که بهصورت طبیعی» سبز و زرد هستند و اکنون با
بیش از ۵۰ ترکیب رنگ مختلف یافت میشوند. شاید این تمایل به رنگهای گرم و اشباعشده، علتی باشد که ماهیگیران چینی گلدفیشهای جهشیافته را از رودخانه صید کردند.
اگر اصلاح نژاد بهخوبی انجام نشود، همیشه میتوانیم از معجزه شیمی مدرن کمک بگیریم. هر بهار، مرغداران جوجههای تازه متولدشده را بارنگهای صورتی، بنفش، سبز و آبی روشن برای هدایای عید پاک رنگ میکنند تا در راستای بازاریابی این حیوانات کوچک تلاشی انجامگرفته باشد. (رنگ، روی پرندگان اسپری میشود یا پیش از جوجه شدن به تخم تزریق میشود) مدتها پیش از اینکه گلوفیش به بازار بیاید، فروشگاههای حیوانات، ماهیهای رنگشده را میفروختند. بهاینترتیب سال گذشته اما واتسون، بازیگر انگلیسی، در حال قدم زدن با یک سگ «بیکون صورتی» دیده شد و اندکی بعد در چین، جنونی برای رنگ کردن سگهای خانگی شکل گرفت. این موضوع نشان میدهد ما حیوانات را بهعنوان اشیائی زیباشناختی، به محصولاتی تبدیل کردهایم که میتوان آنها را بت شمرد و تملک کرد. درواقع داشتن یک حیوان جذاب همان اشتیاق و امیالی را ارضا میکند که داشتن سایر اشیاء خوشرنگولعاب مثل جواهرات، یا لباسهای طراحان«مشهور». بونی بری جامعهشناس آمریکایی در یک گزارش علمی در سال ۲۰۰۸ میگوید که حیوانات زیبا و جذاب بهعنوان محصولات مصرفی برای ارتقای وجهه اجتماعی انسان استفاده میشوند!
بهاینترتیب حیوانات به همدم و زیور تبدیلشده و کارکرد خود را ازدستدادهاند. باگذشت زمان، چیزی که زمانی برای ثروتمندان و قدرتمندان صرفاجنبه تجمل داشت، به کالایی دموکراتیک تبدیل شد. حیوان خانگی با جنبههای زیباییشناسانه و گاه لوکس!
مشکل اینجاست که در اغلب موارد برای پرورش حیوانات جذاب، به آنان آسیبهای زیادی وارد میکنیم.
حتی پرورش انتخابی بهراحتی میتواند اثرات فاجعهباری داشته باشد. هنگامیکه نمایشهای ریخت ظاهری سگها در معرض داوری استانداردهای نژاد قرار داده شد، شروع به زیادهروی در تغییر ظاهر سگها کردیم. به این معنی که اگر داوران به یک بولداگ با سربزرگ و پوزهکوتاه رأی میدادند، مطمئنا در گام بعدی اولویت با سر بزرگتر و صورت صافتر خواهد بود. باگذشت زمان، در انتخاب ویژگیهای ایدهآل یک نژاد افراط کردیم و ازآنجاییکه نیازی به کار کشیدن از این سگها نبود، نیازی به اطمینان یافتن از سلامت فیزیکی آنها هم نبود. امروزه، تولهسگهای بولداگ دارای سرهای بسیار بزرگی هستند که نمیتوانند از مجرای زایمان عبور کنند (بیشتر آنها از طریق سزارین
به دنیا میآیند) و صورت آنها بهقدری فشرده است که نفس کشیدنشان را مشکل میکند.
پژوهشی در سال ۲۰۰۹ در وتریناری ژورنال منتشر شد و نشان داد که حداقل یک جنبه از ترکیب فیزیکی هر ۵۰ نژاد سگ محبوب پدیگری مستعد ابتلا به اختلال است. بهعنوان نمونه در آمریکا بر این باورند که از منظر زیباییشناسی دم سگ پاگ، باید کاملا به سمت پشتش فر خورده باشد. اما این دمی که با چوبپنبه فر خورده میتواند به ستون فقرات صدمه وارد کند که درد شدیدی خواهد داشت و حتی ممکن است منجر به فلج شود. کمر کشیده یک سگ داشهوند، مستعد ایجاد مشکلات ستون فقرات است، در همان حالی که چینهای روی پوست صورت سگ شارپی میتواند باکتریها را به دام بیندازد و این نژاد را مستعد ابتلا به عفونتهای جدی کند. مواردی دیگری نیز وجود دارد.
این قسم از مشکلاتی که مربوط به ساختار بدن است، محدود به سگها نیست. پرندگان خانگی با انواع تافتهای پرغیرعادی بهسختی میتوانند به پرواز دربیایند و دمای بدنشان را تنظیم کنند. در انواعی از گلدفیشها، گاپیها و آنجلفیشها، دمی بلند و آراسته باعث اختلال درحرکت آنها و سخت شدن فرآیند تولیدمثل میشود. رشد گوشت روی سر گلدفیش
(در شکلهای مختلف که توسط برخی از مجموعهداران باارزش شمردهشده است) یا چشمهای بادکنکی یا تلسکوپی میتواند ماهی را تقریبا کور کند. وسواس ما در ظاهر حیوانات میتواند کارهای افراطیای
را برانگیزاند، مثل جراحیهای دردناک زیبایی. مدتهاست که در بسیاری از نژادهای سگ، کوتاه کردن یا قطع کردن دم آنها معمول بوده است، ازجمله کوکر اسپانیلها و دوبرمنها. این روش که روی تولهسگها انجام میشود، اغلب بدون بیهوشی صورت میگیرد. برخی ادعا میکنند که کوتاه کردن دم سگها از آسیب و عفونت دم آنها جلوگیری میکند، زیرا آنها در مزارع، در میان درختچهها و علفها میدوند و یا کار میکنند، اما مدرکی برای تأيید این ادعا وجود ندارد.
انجمن دامپزشکی آمریکا، که مخالف کوتاه کردن دم است، در وبسایت خود اظهار میدارد: «به نظر میرسد تنها فایده کوتاه کردن دم سگها، تصور ظاهری دلپذیر است.» کوتاه کردن دم در انگلیس در سال ۲۰۰۷ ممنوع شد (بهاستثنای برخی از نژادهای مورداستفاده در کار)و در استرالیا، بخشهایی از کانادا و بسیاری از کشورهای اروپایی هم ممنوع است، اما این عمل در ایالاتمتحده رایج است و تاریخچهای طولانی از کوتاه کردن دماسبها و همچنین خراشیدن دم وجود دارد که در آن تاندون دماسب [بهصورت عمودی] برش دادهشده و باعث میشود اسب بتواند دم خود را بالاتر ببرد. این چیزی است که برخی آن را خوشایند میدانند. هردوی این عملها از سال ۱۹۴۹ در انگلیس و در ۱۱ ایالت آمریکا غیرقانونی بوده است.
برای تغییر ویژگیهای خاصی از حیوانات خانگی که نوعی نقص محسوب میشود، روشهای جراحی وجود دارد. اگر گوشهای سگ راور طبق الگوی نژادی خود، بهجای اینکه حالت ایستاده داشته باشد، آویزان باشد، میتوان با کمک مجموعهای از ایمپلنتهای گوش پلاستیکی و مشبک گوشهای او را اصلاح کردو در سال ۲۰۰۹ یک پناهگاه سگ در انگلیس دو سگ لابرادور شکلاتی را برای جراحی سینه [به دامپزشکی] فرستاد تا برای صاحبان جدید جذابتر جلوه کنند. این سگها به خاطر بهرهکشی نسلی پستانهای آویزانی داشتند.
امروزه بیوتکنولوژی بیش از هر زمان دیگری به ما قدرت تغییر شکل گونههای حیوانات را داده است. مهندسی ژنتیک به ما این امکان را میدهد که از بدن حیوانات بیشتر استفاده کنیم، چه خوکهایی پرورش بدهیم که اندامهای مناسبتری برای پیوند به انسان داشته باشند، چه بزهایی که در شیر خود مواد دارویی نجاتبخش تولید میکنند.
در آسیا، یک شرکت تایوانی به نام تایکونگ وجود دارد که گلوفیش و ماهیهای فلورسنتیای را که ازلحاظ ژنتیکی اصلاحشدهاند، میفروشد. این ماهیها در حال حاضر در بازار کانادا، استرالیا یا اروپا مجاز نیستند، اما بهطور غیرقانونی در آکواریومهای بریتانیا و هلند یافت میشوند.
برخی از فعالان بهشدت با«پرورش» این ماهیها مخالفت کردند و نگرانیهای متعددی را در مورد فروش آنها اظهار کردند. بهعنوانمثال، مرکز ایمنی غذا در واشنگتن دی. سی، که در ژانویه ۲۰۰۴ از سازمان غذا و دارو برای جلوگیری از فروش این حیوانات خانگی شکایت کرد، سؤالاتی را مطرح کرد، مثلا اگر ماهی به طبیعت فرار کند چه اتفاقی میافتد؟ مدیر اجرایی این مرکز، گلوفیش را«آلودگی بیولوژیکی»نامید، اما درنهایت کارشناسان بخش خصوصی اعلام کردند که این ماهیها تقریبا هیچ خطر زیستمحیطیای ندارند. بااینحال، یکی از رایجترین اعتراضات به ماهیها غیرطبیعی بودن آنها بود. برخی از مخالفان حتی ادعا کردند که تماشای گلوفیش ممکن است باعث آسیب زیباییشناختی شود.
وقتی صحبت از حیوانات به میان میآید، باید کمتر نگران«طبیعی بودن» حیوان باشیم، بلکه بیشتر ملاحظه اثراتی را داشته باشیم که رفاه یک موجود را تحتالشعاع قرار میدهند. حیوانات ممکن است به کالاهای زینتی تبدیلشده باشند، اما هنوز موجودات زندهای هستند که درد را درک میکنند. بنابراین، مداخله در زندگی آنها و طراحی مجدد بدن آنها باید منجر به متعادل کردن درد و سود باشد. آئیننامههای زیبایی محاسبات متفاوتی را ارائه میکنند، حتی «تحمل»سرسوزنی درد یا رنج به خاطر زیبایی صرف توجیهناپذیر است. اصل حاکم در تصمیمگیری درباره تعیین خط قرمز، باید یک عبارت ساده چهارکلمهای باشد که برای پزشکان در هرکجا آشناست: اول، آسیبی وارد نکنید.
این بخشنامه ساده، از رویههای وحشیانهای مانند کوتاه کردن دم و همچنین انتخاب مصنوعی برای ویژگیهای فیزیکی که باعث ناتوانیها و بدشکلیها میشوند جلوگیری میکند. همچنین به این معناست که باید بهطورجدی درباره رنگ کردن حیوانات فکر کنیم. برخی از رنگها و روشهای رنگرزی سمی هستند و حتی رنگهای غیر سمی نیز میتوانند باعث تحریک پوست یا واکنشهای آلرژیک شوند. این عمل میتواند بهطور غیرمستقیم اثراتی برآسایش«حیوانات» نیز داشته باشد. رنگرزی جوجههای تازه متولدشده برای عید پاک، پرندگان را به اسباببازیهایی تبدیل میکند که مطمئنا بعدا رها میشوند، یا زمانی که جوجهها کامل رشد کردند و بامزگی خود را از دست دادند، دور انداخته میشوند. در سالهای آینده، احتمالا وسوسه شویم که خودمان در حیوانات خانگی انواع تغییرات ژنتیکی را ایجاد کنیم. اما، در هر مورد، باید از خود بپرسیم: آیا این عمل دی ان ای به حیوان آسیب میرساند یا در مواردی که فرارحیوانات اصلاحشده ژنتیکی به حیاتوحش محتمل است، تأثیرات مستقیم یا غیرمستقیمی در بردارد؟ اگر چنین است، باید آن را کنار بگذاریم.
همچنین باید تلاش کنیم برخی از اشتباهاتی را که به نام زیبایی انجام دادهایم جبران کنیم. خبر خوب این است که میتوان اشتباهها را جبران کرد. هرروز تعداد کشورهایی که کوتاه کردن دم و دیگر اشکال مثله کردن حیوانات را غیرقانونی میدانند، بیشتر میشود.
فراموش نکنیم که حلقه گمشده این عملهای زیبایی هرچند انگشتشمار، عدم توجه به رفتارشناسی و حقوق حیوانات است که با انجام اموری ازایندست در تضاد است . هر عمل غیرضروری آسیبهایی به این حیوانات وارد میکند که زندگیشان را از حالت طبیعی خارج خواهد کرد.امری که دامپزشکان هم بر آن تأکید داشتهاند و به عقیده آنها، بریدن گوش حیواناتی مثل سگ و گربه مشکلاتی اساسی را در تعادل و خلق و خویشان ایجاد میکند و باعث از بین رفتن قسمتی از مجرای گوش بیرونی این موجودات میشود که علاوه بر آسیبهای عفونتی میتواند آسیب جدی به شنواییشان وارد کند. همچنین بریدن دم سگ، ابراز احساسات این حیوان را مختل میکند؛ چراکه سگها همه حالتهایشان را از طریق تکان دادن دم ابراز میکنند و بریدن دم این حیوان، آسیب جبرانناپذیری در پی خواهد داشت. این موضوع درباره عمل حنجره هم صادق است.
پینوشت:
نگارنده: پارسا دزیانی- این مقاله در خانه اخلاق پژوهان جوان منتشرشده است.
نویسنده در این مقاله کوشیده تا مضرات و مزایای این جراحیهای پرهزینه را بررسی کند.
میان نیزارها و ریشههای غرق در آب برنج شالیزارهای هند، ماهیهای کوچکی در آب شیرین حیات دارند که از سر تا دم آنها با راهراههای افقی سیاهوسفید پوشانده شده است. این ماهیمینو، زبرافیش یا گورخرماهی نام دارد. خوشظاهر بودن و مقاومتشان در برابر سرما و گرما، این ماهیها را به حیوانات خانگی محبوبی تبدیل کرده است.
بعد از گذشت دههها، این ماهیها از آبهای کمعمق و گلآلود شبهقاره هند به خانههای سرتاسر جهان رسیدهاند تا با راهراههای روی بدن خود، توجه دیگران را به خود جلب کنند.
اما امروز، گونهاصیل سیاهوسفیدی که در طول نسلها در میان آکواریومبازها محبوب بود، به یادگاری از گذشتههای دور تبدیلشده است. به لطف زیستتکنولوژی، رنگهای زبرافیشها اصلاحشدهاند. زیستشناسان با برداشت دیانایهایی از عروس دریایی، مرجان آبی و شقایق آبی و تزریق آنها به این ماهی کوچک گرمسیری، زبرافیش را خلق کردند که با رنگهای کهربایی قرمز، نارنجی، سبز، آبی و بنفش در آب میدرخشند. اواخر سال ۲۰۰۳ یک شرکت کوچک به نام تکنولوژیهای یورکتون در تگزاس شروع به فروختن این حیوانات کرد. این حیوانات به گلوفیش مشهور شدند و به اولین حیوانات خانگی مهندسیشده ژنتیک تبدیل شدند.
حالا گلوفیش در تمام ایالتهای آمریکا، در فروشگاههای حیوانات خانگی (بهجز کالیفرنیا) در دسترس است و هر قطعه ۵ یا ۶ دلار به فروش میرود. دو سال پیش ۶ قطعه از آنها را به همراه تنگ مخصوصی که برای نمایشدادن رنگهای درخشان آنان طراحیشده، خریدم. شیفته نگاه کردن به این ماهیها بودم؛ چونکه در آکواریوم میدرخشیدند و شنا میکردند. اما از جهت اخلاقی و فیلسوفی با چند سؤال ناراحتکننده مواجه شدم.
گلوفیشها اولین حیواناتی نیستند که به خاطر لذت زیباییشناختی خودمان روی آنها اصلاحاتی انجام دادهایم، اما این ماهیها یادآور شروع دوره جدیدی هستند. آنهم اینکه میتوانیم ژنومهای حیوان زبانبسته خانگیمان را دستخوش تغییراتی قرار دهیم تا آنها را جذابتر کنیم. حالا که زیستتکنولوژی راههای جدیدی را برای تغییر شکل دادن حیوانات در اختیارمان میگذارد، قدری درباره مسیر طولانیای که باهدف جرح و اصلاح حیوانات رفتیم فکر کنیم. تا چه اندازه میتوانیم به خودمان اجازه دهیم تا در پی زیبا کردن حیوانات باشیم؟
جدای از مقوله تاریخی، ما اغلب با حیوانات بهعنوان مواد خام رفتار کردهایم. انبوهی از مواد گلی که میتواند پیکرتراشی شود و به هر شکلی که متناسب نیاز ماست دربیاید. سگ خانگی در بسیاری از جنبهها، شاهکار ماست. از گرگ خاکستری الگو گرفتیم و با استفاده از پرورش انتخابی حیوانات جدیدی خلق کردیم. امروزه حدود ۴۰۰ نژاد سگ وجود دارد؛ مثلا سگهایی با گوشهای گرد و آویزان (باست هاند) یا گوشهای نوکتیز و ایستاده (ژرمن شپرد)، سگهایی با پوستهای صاف و ابریشمی (هاند افغانی) و پوستهای زبر و وزوزی (آیردل تریر)، سگهایی با
پاهای بلند و زیبا (تازی ایتالیایی) و پاهای کوتاه (کورگی). سگ در حال حاضر ازنظر ریختشناسی متنوعترین گونه، روی زمین است.
در ابتدا، سگها به خاطر تواناییهایی که در یک کار خاص، مثل شکار، گلهداری یا نگهبانی داشتند، تکثیر شدند. اما در اواخر قرن نوزدهم،
با ظهور سازمان «کنل کلاب» تغییراتی صورت گرفت. سازمانی که بهمنظور حمایت از سگها در موارد ارتقاء بهداشت، رفاه، حفاظت، ثبت و کنترل نژادی، آموزش صاحبان، تربیت و تغذیه آنان فعالیت دارد. سوالیس شرلی، که در سال ۱۸۷۳ اولین کنل کلاب جهان را در انگلیس تأسیس کرد، یک اشرافزاده ثروتمند بود که از سگهای شکاری نگهداری و از آنها برای شکار استفاده میکرد. اما سازمانهای او و سازمانهایی که بعدازآن تأسیس شدند، باعث تبدیل سگها به زیورآلات شدند. کنل کلابها که باهدف ایجاد استاندارد برای نژادهای موجود و بررسی اصالت سگها تأسیس شدند، به برگزاری مسابقات سگها نیز پرداختند.
برخی از این رویدادها، مانند رقابتهای میدانی، آزمایشی برای سنجیدن توانایی یک سگ در انجام یک کار خاص بود، اما «نمایشهای ریخت ظاهری» معتبرترین و محبوبترین مسابقه بود که در آن، به میزان تطابق سگها با نمونههای مطلوب نژاد خود، امتیاز داده میشد. انتقادی که وارد است، آن است که هرکدام از باشگاههای نژاد که
در ارتباط با کنل کلابها هستند، استانداردهای نژادی را بر اساس ظاهر فیزیکی حیوان میسنجند و نه توانایی آنها مثل گلهداری یا پیدا کردن پرندگان مرده.باوجود وضع چنین استانداردهایی که صرفابر ویژگیهای ظاهر تمرکز
دارد، تأکید صرفا بر ظواهر فیزیکی است و بس. سگ پودل را در نظر بگیرید، این نژاد آلمانی زمانی به دلیل توانایی در شنا کردن و یافتن شکار، موردتوجه شکارچیان بود. اما معیارهای زیبایی هیچ اشارهای به این مهارتها نمیکند. در عوض، طبق نظر باشگاه کنل کلاب آمریکا، پودل ممتاز دارای چانهای کاملابرجسته و گونههایی صاف است. او گوشهای کرکدار ضخیم و چشمهای تیره و بیضیشکل دارد. پاهای کوچک او دارای پنجههای قوسدار و ناخنهای کوتاه است. دم او صاف و کوتاه است، روی بدنش خمیده شده و خدایناکرده هرگز فر نمیخورد.
این پایان ماجرا نیست. برای صعود رتبه به صدر جدول، پودل باید با زحمت زیاد آراسته شود. موهای صورت، گلو و پاهایش تا پوست تراشیده شود و پاها، پشت و دمش با موهای پفکرده تزئین شود. او باید «آراسته» روی صحنه ظاهر شود و «با غرور» و با «تمایز و وقار خاص خودش» رفتار کند. پودل دیگر یک سگ کار نیست، او یک شیرینی برای سیر کردن چشمهاست! همین امر در مورد بسیاری دیگر از نژادهای سگ صدق میکند، لابرادور رتریور میتواند بهترین شکارچی پرنده در جهان، دوستداشتنیترین همدم و سالمترین سگ باشد. بااینحال، طبق «استانداردهای» کنل کلاب آمریکا اگر چشمان سیاهی داشته باشد نامطلوب شمرده میشود، زیرا سیمای تندی بروز میدهد.
معیارهایی که بعضی از سگها را نسبت به باقی مقدم میدارد، مندرآوردی به نظر میرسد، اما معیارهای دیگری هست که ویژگی موجودات«نئوتنیک» یا بامزه را نشان میدهند. تولههای بسیاری از گونهها با سرهای درشت، چشمهای درشت، پیشانیهای گرد و بینیهای کشیده شبیه به هم هستند. تکامل در ما میلی طبیعی به ویژگیهای [ظاهری] نوزادان به وجود آورده است. برخی از زیستشناسانی که پیرو نظریه تکامل هستند، اظهار داشتهاند که تمایل ما به حیوانات نئوتنیک، مانند تولهسگها و بچهگربهها، جایگزین کشش ذاتی ما به نوزادان شدهاند. از غرایز طبیعی والدین استفاده میکنند و ما را فریب میدهند تا از آنها مراقبت کنیم. این «واکنش بامزه» ممکن است به ایجاد نژادهای سگ اسباببازی کمک کند و توضیح دهد که چرا ما برخی از نژادها را به داشتن سر و چشم بزرگتر و پوزه کوتاهتر سوق دادهایم. علاقه ما به چیزهای نئوتنیک ممکن است عامل ایجاد گربههای پاکوتاه یا خوکهای کوچک بهاندازه فنجان چای باشد.(و شاید هم ازدیاد فیلمها و تصاویر حیوانات دوستداشتنی در اینترنت.)
جدای از ویژگیهای نئوتنیک، انگیزه پرورش حیوانات خانگی که فقط به خاطر ویژگیهای زیباییشناختی پرورش داده میشوند، متفاوت است؛ آنهم اشتهای انسان برای تازگی است. ما به موجوداتی علاقهمند میشویم که جدید، غیرمعمول و کمیاب هستند. در طول تاریخ، خانوادههای ثروتمند و قدرتمند از حیوانات خانگی عجیبوغریبی نگهداری میکردند و امروزه هم برخی از افراد مشهور. البته، همه ما نمیتوانیم شیرها، ببرها و خرسها را به خانههای خود بیاوریم، بنابراین پرورشدهندگان راههایی برای ایجاد حیوانات خانگی پیداکردهاند که ظاهری عجیب دارند، مانند گربهای خانگی به نام «تویگر»، که شبیه ببر است. از طرفی صنعت ماهیهای زینتی بهطور ویژه در تلاش است تا نمونههای غیرعادیتری را در اختیار علاقهمندان به ماهی قرار دهد. گلدفیش که حالا همهجا پیدا میشود، زندگی خود را اینگونه آغاز کرد. گلدفیش که بومی چین است، معمولادر طبیعت به رنگ خاکستری و نقرهای یافت میشود. این ماهی، بارنگهای زرد و نارنجی، یکگونه طبیعی، اما نادر است. ماهیگیران این جهشیافتههای طلایی نادر را پیدا کردند. این ماهیها در قرن سیزدهم به حیوان خانگی محبوب خانوادههای ثروتمند چینی تبدیل شدند و آنها را در حوضچههای اختصاصی و در فضای باز نگهداری میکردند.
بااینحال، طی چند قرن بعد، ظرفهای سفالی بهطور گسترده
در دسترس قرار گرفتند که به دوستداران ماهی اجازه میداد تا آنها را در داخل خانه نگهدارندو نگهداری ماهی را حتی برای کسانی که از شرایط کافی برای داشتن حوضچه برخوردار نبودند، ممکن ساخت. پرورشدهندگان با محبوبیت بیشتر گلدفیش، ابتدا در چین و آسیا و سپس فراتر، مجموعهای بیپایان از گونههای جدید خلق کردند. ابتدا رنگهای جدیدی از گلدفیش، یکی با رنگ سفید و دیگری با رنگ سیاهوسفید و طرح لاکپشتی که در پشت آن رسم شده بود، به بازار آمد. سپس پرورشدهندگان شروع به تغییر شکل دادن بدن حیوانات کردند و گلدفیشهایی با دمهای دوگانه، سهگانه یا حتی چهارگانه خلق کردند. بعضی از آنها با چشمهای بادکنکی، بیرون زده یا به سمت بالا و برخی دیگر با سرهای بزرگ یا تاجهایی روی سرشان که حاصل رشد گوشت بود، خلق شدند.
علاقهمندان به ماهی در آمریکای شمالی و اروپا شروع به واردات نمونههای عجیبوغریب و استفاده از آنها بهعنوان نقطه شروعی برای آزمایشهای بیشتر کردند و آنها را در ترکیبهای مختلف پرورش دادند تا انواع جدیدی از ماهیها را خلق کنند. بهعنوانمثال، حتی پسازاینکه تترا نئون«طبیعی» در اواسط قرن بیستم به موفقیت بزرگی در صنعت حیوانات خانگی تبدیل شد، پرورشدهندگان آن را دستکاری کردند و در میان نمونههای دیگر، یک نسخه بیرنگ و دیگری با بالههای بلند و پرمانند ساختند. امروزه، نمایشگر آکواریوم فروشگاه حیوانات خانگی شما دارای انواع ماهیهایی است که در طبیعت وجود ندارند و همه آنها در پاسخ به نیاز به داشتن حیوانات خانگی خارقالعاده خلق شدند!
در جستوجوی تازگی بودن، انفجار مشابهی در انواع دیگر حیوانات خانگی نیز ایجاد کرده است. بهعنوانمثال، در سال ۱۸۵۰، ۱۰ نژاد مختلف خرگوش وجود داشت. امروزه نزدیک به ۵۰ نوع وجود دارد که دارای طیف وسیعی از رنگها، اندازهها، شکل گوش و طول خز هستند.
پژوهشها نشان میدهند که گرایش ما به حیوانات رنگی بیشتر است. برای مثال مطالعهای در دانشگاه واشینگتن در شهر باتهل، در سال ۲۰۰۷ نشان داد که ما گونهای از پنگوئنی را که روی بدنش یک خط زرد و قرمز دارد، به پنگوئن سیاهوسفید ترجیح میدهیم. شاید به همین خاطر است که قناریها «که بهصورت طبیعی» سبز و زرد هستند و اکنون با
بیش از ۵۰ ترکیب رنگ مختلف یافت میشوند. شاید این تمایل به رنگهای گرم و اشباعشده، علتی باشد که ماهیگیران چینی گلدفیشهای جهشیافته را از رودخانه صید کردند.
اگر اصلاح نژاد بهخوبی انجام نشود، همیشه میتوانیم از معجزه شیمی مدرن کمک بگیریم. هر بهار، مرغداران جوجههای تازه متولدشده را بارنگهای صورتی، بنفش، سبز و آبی روشن برای هدایای عید پاک رنگ میکنند تا در راستای بازاریابی این حیوانات کوچک تلاشی انجامگرفته باشد. (رنگ، روی پرندگان اسپری میشود یا پیش از جوجه شدن به تخم تزریق میشود) مدتها پیش از اینکه گلوفیش به بازار بیاید، فروشگاههای حیوانات، ماهیهای رنگشده را میفروختند. بهاینترتیب سال گذشته اما واتسون، بازیگر انگلیسی، در حال قدم زدن با یک سگ «بیکون صورتی» دیده شد و اندکی بعد در چین، جنونی برای رنگ کردن سگهای خانگی شکل گرفت. این موضوع نشان میدهد ما حیوانات را بهعنوان اشیائی زیباشناختی، به محصولاتی تبدیل کردهایم که میتوان آنها را بت شمرد و تملک کرد. درواقع داشتن یک حیوان جذاب همان اشتیاق و امیالی را ارضا میکند که داشتن سایر اشیاء خوشرنگولعاب مثل جواهرات، یا لباسهای طراحان«مشهور». بونی بری جامعهشناس آمریکایی در یک گزارش علمی در سال ۲۰۰۸ میگوید که حیوانات زیبا و جذاب بهعنوان محصولات مصرفی برای ارتقای وجهه اجتماعی انسان استفاده میشوند!
بهاینترتیب حیوانات به همدم و زیور تبدیلشده و کارکرد خود را ازدستدادهاند. باگذشت زمان، چیزی که زمانی برای ثروتمندان و قدرتمندان صرفاجنبه تجمل داشت، به کالایی دموکراتیک تبدیل شد. حیوان خانگی با جنبههای زیباییشناسانه و گاه لوکس!
مشکل اینجاست که در اغلب موارد برای پرورش حیوانات جذاب، به آنان آسیبهای زیادی وارد میکنیم.
حتی پرورش انتخابی بهراحتی میتواند اثرات فاجعهباری داشته باشد. هنگامیکه نمایشهای ریخت ظاهری سگها در معرض داوری استانداردهای نژاد قرار داده شد، شروع به زیادهروی در تغییر ظاهر سگها کردیم. به این معنی که اگر داوران به یک بولداگ با سربزرگ و پوزهکوتاه رأی میدادند، مطمئنا در گام بعدی اولویت با سر بزرگتر و صورت صافتر خواهد بود. باگذشت زمان، در انتخاب ویژگیهای ایدهآل یک نژاد افراط کردیم و ازآنجاییکه نیازی به کار کشیدن از این سگها نبود، نیازی به اطمینان یافتن از سلامت فیزیکی آنها هم نبود. امروزه، تولهسگهای بولداگ دارای سرهای بسیار بزرگی هستند که نمیتوانند از مجرای زایمان عبور کنند (بیشتر آنها از طریق سزارین
به دنیا میآیند) و صورت آنها بهقدری فشرده است که نفس کشیدنشان را مشکل میکند.
پژوهشی در سال ۲۰۰۹ در وتریناری ژورنال منتشر شد و نشان داد که حداقل یک جنبه از ترکیب فیزیکی هر ۵۰ نژاد سگ محبوب پدیگری مستعد ابتلا به اختلال است. بهعنوان نمونه در آمریکا بر این باورند که از منظر زیباییشناسی دم سگ پاگ، باید کاملا به سمت پشتش فر خورده باشد. اما این دمی که با چوبپنبه فر خورده میتواند به ستون فقرات صدمه وارد کند که درد شدیدی خواهد داشت و حتی ممکن است منجر به فلج شود. کمر کشیده یک سگ داشهوند، مستعد ایجاد مشکلات ستون فقرات است، در همان حالی که چینهای روی پوست صورت سگ شارپی میتواند باکتریها را به دام بیندازد و این نژاد را مستعد ابتلا به عفونتهای جدی کند. مواردی دیگری نیز وجود دارد.
این قسم از مشکلاتی که مربوط به ساختار بدن است، محدود به سگها نیست. پرندگان خانگی با انواع تافتهای پرغیرعادی بهسختی میتوانند به پرواز دربیایند و دمای بدنشان را تنظیم کنند. در انواعی از گلدفیشها، گاپیها و آنجلفیشها، دمی بلند و آراسته باعث اختلال درحرکت آنها و سخت شدن فرآیند تولیدمثل میشود. رشد گوشت روی سر گلدفیش
(در شکلهای مختلف که توسط برخی از مجموعهداران باارزش شمردهشده است) یا چشمهای بادکنکی یا تلسکوپی میتواند ماهی را تقریبا کور کند. وسواس ما در ظاهر حیوانات میتواند کارهای افراطیای
را برانگیزاند، مثل جراحیهای دردناک زیبایی. مدتهاست که در بسیاری از نژادهای سگ، کوتاه کردن یا قطع کردن دم آنها معمول بوده است، ازجمله کوکر اسپانیلها و دوبرمنها. این روش که روی تولهسگها انجام میشود، اغلب بدون بیهوشی صورت میگیرد. برخی ادعا میکنند که کوتاه کردن دم سگها از آسیب و عفونت دم آنها جلوگیری میکند، زیرا آنها در مزارع، در میان درختچهها و علفها میدوند و یا کار میکنند، اما مدرکی برای تأيید این ادعا وجود ندارد.
انجمن دامپزشکی آمریکا، که مخالف کوتاه کردن دم است، در وبسایت خود اظهار میدارد: «به نظر میرسد تنها فایده کوتاه کردن دم سگها، تصور ظاهری دلپذیر است.» کوتاه کردن دم در انگلیس در سال ۲۰۰۷ ممنوع شد (بهاستثنای برخی از نژادهای مورداستفاده در کار)و در استرالیا، بخشهایی از کانادا و بسیاری از کشورهای اروپایی هم ممنوع است، اما این عمل در ایالاتمتحده رایج است و تاریخچهای طولانی از کوتاه کردن دماسبها و همچنین خراشیدن دم وجود دارد که در آن تاندون دماسب [بهصورت عمودی] برش دادهشده و باعث میشود اسب بتواند دم خود را بالاتر ببرد. این چیزی است که برخی آن را خوشایند میدانند. هردوی این عملها از سال ۱۹۴۹ در انگلیس و در ۱۱ ایالت آمریکا غیرقانونی بوده است.
برای تغییر ویژگیهای خاصی از حیوانات خانگی که نوعی نقص محسوب میشود، روشهای جراحی وجود دارد. اگر گوشهای سگ راور طبق الگوی نژادی خود، بهجای اینکه حالت ایستاده داشته باشد، آویزان باشد، میتوان با کمک مجموعهای از ایمپلنتهای گوش پلاستیکی و مشبک گوشهای او را اصلاح کردو در سال ۲۰۰۹ یک پناهگاه سگ در انگلیس دو سگ لابرادور شکلاتی را برای جراحی سینه [به دامپزشکی] فرستاد تا برای صاحبان جدید جذابتر جلوه کنند. این سگها به خاطر بهرهکشی نسلی پستانهای آویزانی داشتند.
امروزه بیوتکنولوژی بیش از هر زمان دیگری به ما قدرت تغییر شکل گونههای حیوانات را داده است. مهندسی ژنتیک به ما این امکان را میدهد که از بدن حیوانات بیشتر استفاده کنیم، چه خوکهایی پرورش بدهیم که اندامهای مناسبتری برای پیوند به انسان داشته باشند، چه بزهایی که در شیر خود مواد دارویی نجاتبخش تولید میکنند.
در آسیا، یک شرکت تایوانی به نام تایکونگ وجود دارد که گلوفیش و ماهیهای فلورسنتیای را که ازلحاظ ژنتیکی اصلاحشدهاند، میفروشد. این ماهیها در حال حاضر در بازار کانادا، استرالیا یا اروپا مجاز نیستند، اما بهطور غیرقانونی در آکواریومهای بریتانیا و هلند یافت میشوند.
برخی از فعالان بهشدت با«پرورش» این ماهیها مخالفت کردند و نگرانیهای متعددی را در مورد فروش آنها اظهار کردند. بهعنوانمثال، مرکز ایمنی غذا در واشنگتن دی. سی، که در ژانویه ۲۰۰۴ از سازمان غذا و دارو برای جلوگیری از فروش این حیوانات خانگی شکایت کرد، سؤالاتی را مطرح کرد، مثلا اگر ماهی به طبیعت فرار کند چه اتفاقی میافتد؟ مدیر اجرایی این مرکز، گلوفیش را«آلودگی بیولوژیکی»نامید، اما درنهایت کارشناسان بخش خصوصی اعلام کردند که این ماهیها تقریبا هیچ خطر زیستمحیطیای ندارند. بااینحال، یکی از رایجترین اعتراضات به ماهیها غیرطبیعی بودن آنها بود. برخی از مخالفان حتی ادعا کردند که تماشای گلوفیش ممکن است باعث آسیب زیباییشناختی شود.
وقتی صحبت از حیوانات به میان میآید، باید کمتر نگران«طبیعی بودن» حیوان باشیم، بلکه بیشتر ملاحظه اثراتی را داشته باشیم که رفاه یک موجود را تحتالشعاع قرار میدهند. حیوانات ممکن است به کالاهای زینتی تبدیلشده باشند، اما هنوز موجودات زندهای هستند که درد را درک میکنند. بنابراین، مداخله در زندگی آنها و طراحی مجدد بدن آنها باید منجر به متعادل کردن درد و سود باشد. آئیننامههای زیبایی محاسبات متفاوتی را ارائه میکنند، حتی «تحمل»سرسوزنی درد یا رنج به خاطر زیبایی صرف توجیهناپذیر است. اصل حاکم در تصمیمگیری درباره تعیین خط قرمز، باید یک عبارت ساده چهارکلمهای باشد که برای پزشکان در هرکجا آشناست: اول، آسیبی وارد نکنید.
این بخشنامه ساده، از رویههای وحشیانهای مانند کوتاه کردن دم و همچنین انتخاب مصنوعی برای ویژگیهای فیزیکی که باعث ناتوانیها و بدشکلیها میشوند جلوگیری میکند. همچنین به این معناست که باید بهطورجدی درباره رنگ کردن حیوانات فکر کنیم. برخی از رنگها و روشهای رنگرزی سمی هستند و حتی رنگهای غیر سمی نیز میتوانند باعث تحریک پوست یا واکنشهای آلرژیک شوند. این عمل میتواند بهطور غیرمستقیم اثراتی برآسایش«حیوانات» نیز داشته باشد. رنگرزی جوجههای تازه متولدشده برای عید پاک، پرندگان را به اسباببازیهایی تبدیل میکند که مطمئنا بعدا رها میشوند، یا زمانی که جوجهها کامل رشد کردند و بامزگی خود را از دست دادند، دور انداخته میشوند. در سالهای آینده، احتمالا وسوسه شویم که خودمان در حیوانات خانگی انواع تغییرات ژنتیکی را ایجاد کنیم. اما، در هر مورد، باید از خود بپرسیم: آیا این عمل دی ان ای به حیوان آسیب میرساند یا در مواردی که فرارحیوانات اصلاحشده ژنتیکی به حیاتوحش محتمل است، تأثیرات مستقیم یا غیرمستقیمی در بردارد؟ اگر چنین است، باید آن را کنار بگذاریم.
همچنین باید تلاش کنیم برخی از اشتباهاتی را که به نام زیبایی انجام دادهایم جبران کنیم. خبر خوب این است که میتوان اشتباهها را جبران کرد. هرروز تعداد کشورهایی که کوتاه کردن دم و دیگر اشکال مثله کردن حیوانات را غیرقانونی میدانند، بیشتر میشود.
فراموش نکنیم که حلقه گمشده این عملهای زیبایی هرچند انگشتشمار، عدم توجه به رفتارشناسی و حقوق حیوانات است که با انجام اموری ازایندست در تضاد است . هر عمل غیرضروری آسیبهایی به این حیوانات وارد میکند که زندگیشان را از حالت طبیعی خارج خواهد کرد.امری که دامپزشکان هم بر آن تأکید داشتهاند و به عقیده آنها، بریدن گوش حیواناتی مثل سگ و گربه مشکلاتی اساسی را در تعادل و خلق و خویشان ایجاد میکند و باعث از بین رفتن قسمتی از مجرای گوش بیرونی این موجودات میشود که علاوه بر آسیبهای عفونتی میتواند آسیب جدی به شنواییشان وارد کند. همچنین بریدن دم سگ، ابراز احساسات این حیوان را مختل میکند؛ چراکه سگها همه حالتهایشان را از طریق تکان دادن دم ابراز میکنند و بریدن دم این حیوان، آسیب جبرانناپذیری در پی خواهد داشت. این موضوع درباره عمل حنجره هم صادق است.
پینوشت:
نگارنده: پارسا دزیانی- این مقاله در خانه اخلاق پژوهان جوان منتشرشده است.
تیتر خبرها
تیترهای روزنامه
-
به وحدت دیپلماسی و میدان معتقدیم
-
با وحدت کلمه میتوان مشکلات داخلی کشور را مرتفع کرد
-
عقبنشینی غیرتاکتیکی غضب الهی را به دنبال دارد
-
پروژه نجات صهیونیستها توسط کاخ سفید
-
انسجام دولت به تحقق وحدت ملی منجر میشود
-
همفکری و همافزایی راهکار عملی حل مسائل کشور
-
ضرب شست حزب الله به کاخ سفید
-
خودخواهی انسان در جراحی زیبایی و اصلاح نژاد حیوانات
-
کتاب، دوباره باز