تأملی بر نسبت قانون و حجاب
جواد شاملو
امروز در تقویم بهعنوان سالروز اجرای طرح استعماری کشف حجاب توسط رضاخان نامگذاری شده است. اقدامی که هرچند در حکم تیرخلاصی به نمایش حجاب در عرصه عمومی جامعه بود، اما نمیتواند بهعنوان تنها عامل رواج بیحجابی در آن زمان در نظر گرفته شود. بلکه عامل اصلی را باید در مشی سکولار و در بسیاری موارد ضددین حکومت پهلوی جست که عملا زمینه را برای شکستن مرزهای دینی فراهم میساخت. باز عامل مهمتر را باید در مدرنیزاسیون افسارگسیخته، غیربومی و ضدسنتی دانست که توسط روشنفکران غربزده رهبری شد و پایهاش در درجه اول نفی سنت بومی بود. نگاهی که فرهنگ مدرن را هم بیشتر برای سلب سنت میخواست تا ایجاب یک فرهنگ جدید. آغاز این نوع مدرنیزاسیون، مشی روشنفکری بیمارگونه کسی چون فتحعلی آخوندزاده بود که در رساله مکتوبات خود، الفبای فارسی را «الفبای بربریت» میخواند. نیز همچنان میتوان گفت صاحب شاهبیت مدرن شدن ضدبومی ایران، سیدحسن تقیزاده است، با جمله «امروز چیزی که به حدّ اعلا برای ایران لازم است و همه وطندوستان ایران با تمام قوا باید در آن راه بکوشند و آن را بر هر چیز مقدم دارند سه چیز است که هرچه درباره شدت لزوم آنها مبالغه شود کمتر از حقیقت گفتهشده: نخست قبول و ترویج تمدن اروپا بلاشرط و قید و تسلیم مطلق شدن به اروپا و اخذ آداب و عادات و رسوم و ترتیب و علوم و صنایع و زندگی و کلّ اوضاع فرنگستان بدون هیچ استثنا… این است عقیده نگارنده این سطور در خط خدمت به ایران: ایران باید ظاهراً و باطناً، جسماً و روحاً فرنگیمآب شود و بس». این پایه فکری توسعه فرهنگی پهلوی بود که به شکل ریشهای با فرهنگی اسلامی-ایرانی آن زمان و یکی از ثمراتش یعنی حجاب، مبارزه میکرد.
در حالی نمیتوان توفیق پهلوی در مبارزه با حجاب را صرفا مدیون قوانین رضاخان دانست، که عدم توفیق انقلاب اسلامی در مبارزه با بیحجابی را نیز نمیتوان صرفا برآمده از اجرای ناقص قوانین دانست. بلکه توسعه فرهنگی و پرورش ذوق عامه در عهد جمهوری اسلامی ایران نیز چندان همسو با حفظ هویت دینی و سنتی جامعه نبوده و هنوز هم نیست.
تاریخ مقابله قانونی با بیحجاب بعد از انقلاب اسلامی، تاریخ چندان درخشان و همراه با موفقیتی نیست؛ بلکه سهم قانون در مدیریت این ناهنجاری، بسیار ناچیز بوده است و میتوان گفت قانون در طول این چهل و اندی سال، همواره در برابر این ناهنجاری عقبنشینی کرده است. قانون در مقابله با حجاب در رژیم سابق، عملکرد نوک پیکان یک تیر را داشت. یعنی مکمل نهایی مکانیزمی بود که درهرصورت بیحجابی و مشتقات آن را در جامعه رواج میداد. اما پس از انقلاب، قانون تقریبا تنها راهحل برای حفظ حجاب عفاف و صیانت از چهره اسلامی جامعه شد. حال آنکه اگر تیری بنا باشد به هدف بنشیند، باید علاوه بر پیکان، چوبی داشته باشد و پری و کمانی. پرتاب کرد یک پیکان بهتنهایی، تنها لج درمیآورد و کاری از پیش نمیبرد.
در حقیقت قانون نیاز به موتور پیشرانی دارد که متشکل از عقبه نظری، توسعه فرهنگی و پرورش ذوق عامه است. این یعنی امروز هم برای مقابله با بیحجابی و تغییر چهره عرصه عمومی جامعه، باید مسیر دشوار «احیای دین» و «احیای هویت ملی» را برگزید. تنها با تقویت ایمان دینی جامعه و مؤلفههایی چون غیبباوری، شریعتمحوری و غیرت و حیا از یک سو و هویت ملی خانوادهمحور ایرانی از سوی دیگر است که میتوان عفاف و حجاب را احیا کرد. چراکه اگرچه میتوان گفت بسیاری از افرادی که پوشش دینی را رعایت نمیکنند، در حقیقت مسلمانانی دینباور و معتقدند، اما آن قشری که چهره جامعه را عوض میکند، الزاما اعتقاد دینی ندارد. پیش روی ما، راهی نیست جز احیا و ایجاد مکانیزمهایی سنتپایه و درعینحال روزآمد که میوهاش خواهناخواه، عفاف و حجاب خواهد بود. در طی این مسیر طولانی، البته نمیتوان امر حجاب را از نظر قانونی رها کرد. این درست. اما قوانین باید با چنان ظرافتی وضع شوند که هم با تعمیق شکافهای اجتماعی زمینه را برای سوءاستفاده دشمن فراهم نسازند و هم فرآیند بیحجابی را تسریع نکنند. فراموش نکنیم غائله سال 1401 دو ضرر داشت. هم تهدید امنیتی و سیاسی ایجاد کرد و هم در تغییر نسبی چهره جامعه، یک جهش جدی ایجاد کرد. آنچه امروز میبینیم را بهطور طبیعی، باید چند سال دیگر میدیدیم. کار سختی پیش روی قانونگذاران این عرصه است و آنچه لازم است، تنها ظرافت است و ظرافت و ظرافت.
امروز در تقویم بهعنوان سالروز اجرای طرح استعماری کشف حجاب توسط رضاخان نامگذاری شده است. اقدامی که هرچند در حکم تیرخلاصی به نمایش حجاب در عرصه عمومی جامعه بود، اما نمیتواند بهعنوان تنها عامل رواج بیحجابی در آن زمان در نظر گرفته شود. بلکه عامل اصلی را باید در مشی سکولار و در بسیاری موارد ضددین حکومت پهلوی جست که عملا زمینه را برای شکستن مرزهای دینی فراهم میساخت. باز عامل مهمتر را باید در مدرنیزاسیون افسارگسیخته، غیربومی و ضدسنتی دانست که توسط روشنفکران غربزده رهبری شد و پایهاش در درجه اول نفی سنت بومی بود. نگاهی که فرهنگ مدرن را هم بیشتر برای سلب سنت میخواست تا ایجاب یک فرهنگ جدید. آغاز این نوع مدرنیزاسیون، مشی روشنفکری بیمارگونه کسی چون فتحعلی آخوندزاده بود که در رساله مکتوبات خود، الفبای فارسی را «الفبای بربریت» میخواند. نیز همچنان میتوان گفت صاحب شاهبیت مدرن شدن ضدبومی ایران، سیدحسن تقیزاده است، با جمله «امروز چیزی که به حدّ اعلا برای ایران لازم است و همه وطندوستان ایران با تمام قوا باید در آن راه بکوشند و آن را بر هر چیز مقدم دارند سه چیز است که هرچه درباره شدت لزوم آنها مبالغه شود کمتر از حقیقت گفتهشده: نخست قبول و ترویج تمدن اروپا بلاشرط و قید و تسلیم مطلق شدن به اروپا و اخذ آداب و عادات و رسوم و ترتیب و علوم و صنایع و زندگی و کلّ اوضاع فرنگستان بدون هیچ استثنا… این است عقیده نگارنده این سطور در خط خدمت به ایران: ایران باید ظاهراً و باطناً، جسماً و روحاً فرنگیمآب شود و بس». این پایه فکری توسعه فرهنگی پهلوی بود که به شکل ریشهای با فرهنگی اسلامی-ایرانی آن زمان و یکی از ثمراتش یعنی حجاب، مبارزه میکرد.
در حالی نمیتوان توفیق پهلوی در مبارزه با حجاب را صرفا مدیون قوانین رضاخان دانست، که عدم توفیق انقلاب اسلامی در مبارزه با بیحجابی را نیز نمیتوان صرفا برآمده از اجرای ناقص قوانین دانست. بلکه توسعه فرهنگی و پرورش ذوق عامه در عهد جمهوری اسلامی ایران نیز چندان همسو با حفظ هویت دینی و سنتی جامعه نبوده و هنوز هم نیست.
تاریخ مقابله قانونی با بیحجاب بعد از انقلاب اسلامی، تاریخ چندان درخشان و همراه با موفقیتی نیست؛ بلکه سهم قانون در مدیریت این ناهنجاری، بسیار ناچیز بوده است و میتوان گفت قانون در طول این چهل و اندی سال، همواره در برابر این ناهنجاری عقبنشینی کرده است. قانون در مقابله با حجاب در رژیم سابق، عملکرد نوک پیکان یک تیر را داشت. یعنی مکمل نهایی مکانیزمی بود که درهرصورت بیحجابی و مشتقات آن را در جامعه رواج میداد. اما پس از انقلاب، قانون تقریبا تنها راهحل برای حفظ حجاب عفاف و صیانت از چهره اسلامی جامعه شد. حال آنکه اگر تیری بنا باشد به هدف بنشیند، باید علاوه بر پیکان، چوبی داشته باشد و پری و کمانی. پرتاب کرد یک پیکان بهتنهایی، تنها لج درمیآورد و کاری از پیش نمیبرد.
در حقیقت قانون نیاز به موتور پیشرانی دارد که متشکل از عقبه نظری، توسعه فرهنگی و پرورش ذوق عامه است. این یعنی امروز هم برای مقابله با بیحجابی و تغییر چهره عرصه عمومی جامعه، باید مسیر دشوار «احیای دین» و «احیای هویت ملی» را برگزید. تنها با تقویت ایمان دینی جامعه و مؤلفههایی چون غیبباوری، شریعتمحوری و غیرت و حیا از یک سو و هویت ملی خانوادهمحور ایرانی از سوی دیگر است که میتوان عفاف و حجاب را احیا کرد. چراکه اگرچه میتوان گفت بسیاری از افرادی که پوشش دینی را رعایت نمیکنند، در حقیقت مسلمانانی دینباور و معتقدند، اما آن قشری که چهره جامعه را عوض میکند، الزاما اعتقاد دینی ندارد. پیش روی ما، راهی نیست جز احیا و ایجاد مکانیزمهایی سنتپایه و درعینحال روزآمد که میوهاش خواهناخواه، عفاف و حجاب خواهد بود. در طی این مسیر طولانی، البته نمیتوان امر حجاب را از نظر قانونی رها کرد. این درست. اما قوانین باید با چنان ظرافتی وضع شوند که هم با تعمیق شکافهای اجتماعی زمینه را برای سوءاستفاده دشمن فراهم نسازند و هم فرآیند بیحجابی را تسریع نکنند. فراموش نکنیم غائله سال 1401 دو ضرر داشت. هم تهدید امنیتی و سیاسی ایجاد کرد و هم در تغییر نسبی چهره جامعه، یک جهش جدی ایجاد کرد. آنچه امروز میبینیم را بهطور طبیعی، باید چند سال دیگر میدیدیم. کار سختی پیش روی قانونگذاران این عرصه است و آنچه لازم است، تنها ظرافت است و ظرافت و ظرافت.
تیتر خبرها
تیترهای روزنامه
-
تأملی بر نسبت قانون و حجاب
-
توسعه ترانزیت کالا رونق صادرات را عملیاتی میسازد
-
افزایش سهم از بازار حملونقل جهانی در گرو رونق سرمایهگذاری است
-
کانونی برای توسعه تجارت جهانی
-
مرگ انسانیت مقابل چشم دنیا
-
معمای غیرقابلحل آوارگان صهیونیست
-
رفع تشنگی هیرمند در گرو دیپلماسی آب
-
فرصتهای نوین در رشد تولید و کارآفرینی
-
ارتش یمن حمله موشکی به نیروگاه برقی حیفا را تأیید کرد