آبگیری سد پاشدان و افزایش تنش آبی میان ایران و افغانستان واکاوی شد
رفع تشنگی هیرمند در گرو دیپلماسی آب
طالبان اخیرا آبگیری سد پاشدان بر روی رودخانه هریرود در ولایت هرات را آغاز کرده است، سدی که منابع آبی مورد نیاز اهالی خراسان رضوی و تاجیکستان را نشانه گرفته است.
طالبان پیشتر نیز با آبگیری سدهای دیگری در افغانستان از ورود آب رودخانه هیرمند به ایران جلوگیری کرده بودند. مسئولان وزارت انرژی و آب طالبان تاکید کرده اند که «ساخت زیربناهای آبی روی رودخانههای کنر، هیرمند، آمو، مرغاب و هریرود برنامهریزی شده است و افغانستان حق دارد آبهای جاریاش را کنترل و مدیریت و در بخش کشاورزی و تولید برق آبی استفاده کند.» اما ادعای مهار و مدیریت آبهای جاری افغانستان، میزان آب سرازیرشده به سمت ایران را کاهش داده و دوباره تنش آبی میان این دو کشور را پررنگ کرده است.
سد پاشدان در ۱۵ کیلومتری شرق هرات واقع شده و پس از سلما دومین سد بزرگ این استان به شمار میرود. این سد با ظرفیت ذخیرهسازی ۴۵ میلیون مترمکعب آب، توانایی آبیاری ۱۳ هزار هکتار زمین و تولید دو مگاوات برق را دارد و هزینه ساخت آن را حدود ۱۱۷ میلیون دلار تخمین زدهاند. پاشدان دومین سد افغانستان بر هریرود است و آب آن از کوه بابا و کوتل سبزک در بادغیس تامین میشود. پیش از احداث این سد، آب این منابع از طریق رودخانه هریرود به ایران جریان مییافت و حالا پس از تکمیل آبگیری، جریان آب به ایران کاهش خواهد یافت. براین اساس سخنگوی وزارت خارجه ایران به آبگیری سد پاشدان هرات اعتراض کرده و گفته است که «بهرهبرداری از منابع و حوضههای آبی نمیتواند بدون رعایت حقوق ایران وفق معاهدههای دوجانبه یا اصول و قواعد عرفی و نیز اصل مهم حسن همجواری و همچنین ملاحظات زیستمحیطی صورت گیرد.»
اسماعیل بقایی با انتشار بیانیهای از حکومت طالبان خواسته تا در موضوع آبهای مرزی با ایران همکاری کند و نسبت به اقدامات یکجانبهای که موجب محدودیت یا انحراف آبهای ورودی به ایران میشود، ابراز نگرانی شدید کرده است.
عیسی بزرگزاده، سخنگوی صنعت آب نیز مراتب اعتراض خود را به این مسئله ابراز کرده است. او ساخت و آبگیری سد پاشدان در حوضه مرزی و مشترک هریرود را باعث کاهش جریان طبیعی رودخانه مرزی هریرود و بروز خسارتهای اجتماعی و زیست محیطی در مناطق پایین دست به ویژه ایراد آسیب جدی در تامین آب شرب شهر مشهد دانسته و تاکید کرده است: «همه مردمانی که در یک حوضه آبریز زندگی میکنند دارای سرنوشت یکسانی هستند و اعمال هرگونه سختگیری و فشار به بخشی از مردمان حوضه آبریز، ناگزیر همه ساکنان حوضه را تحت تاثیر قرار میدهد. اثرات این اقدام یک جانبه طرف افغانی نه تنها تامین آب شرب و بهداشت چند میلیون نفر را متاثر میکند، بلکه به آسیب گسترده به محیط زیست پاییندست نیز منجر میشود.»
سخنگوی صنعت آب باور دارد که بهرهبرداری یک سویه و غیرمشارکتی از منابع آب حوضه هریرود به نفع هیچ یک از کشورها در بالادست و پاییندست نیست و ضمن تأکید بر ضرورت رعایت مفاد صریح و روشن حقوق بینالملل آب در بهرهبرداری مشترک از آب رودخانه مرزی هریرود، عنوان کرده است: «انتظار میرود مقامات سرپرستی افغانستان در چارچوب حقوق عرفی بینالمللی و اصل حسن همجواری و روابط همسایگی دو کشور، همکاری و تدابیر لازم در خصوص استفاده منطقی و منصفانه از آب رودخانه مرزی هریرود را در بالادست به نحوی که به حقوق تاریخی و عرفی مناطق پایین دست آسیب وارد نشود، در دستور کار خود قرار دهند.»
در این راستا وزارت نیرو در کنار وزارت امور خارجه خواهان مذاکره فوری شده برای همکاری با طرف افغانی در یافتن راهحلهای مشترک و قابل قبول به منظور کاهش اثرات فرامرزی سدهای پاشدان و سلما اعلام آمادگی کرده است. اما برخی از کارشناسان معتقدند که در تمام گفتوگوهایی که میان ایران و افغانستان صورت پذیرفته، ژئوپلیتیک پویا و جدی ای از سوی ایران لحاظ نشده است یا اعتراض بهموقعی درباره پروژههای توسعهای مثل سد کجکی و کمال خان و اخیرا سد پاشدان در افغانستان ابراز نشده. از همه مهمتر اینکه، ایران میتوانست در این پروژهها مداخله سیاسی و تکنیکی کند، ولی این کار را نکرد.
علیرغم اینکه پروژه ساخت سد پاشدان در سال 90 آغاز و به مدت 13 سال به طول انجامیده، انتظار میرفت که در این بازه زمانی، دستگاه دیپلماسی کشورمان برای مذاکره وارد عمل شود، اما به تعبیر حجت میان آبادی، پژوهشگر مسائل آب، ایران در حوزه تدوین دکترین هیدروپلیتیک و دیپلماسی آب به افغانستان، بسیار ضعیف و در برخی موارد دست بسته عمل کرده و فرصت های بسیاری را از دست داده است: «اینکه آیا می توانیم مواجهه صحیح و مطلوب با اقدام های بیشتر طالبان داشته باشیم بستگی به رویکردهای هیدروپلیتیکی و ابزارهای دیپلماسی ما دارد. اینکه ما در دو دهه اخیر به غلط دیپلماسی آب را صرفا به مذاکره مقام های سیاسی و مذاکره آبی تقلیل داده و نام آن را مذاکره گذاشتیم، خطای استراتژیک ایران بوده است. اینکه درک و تعریف درستی از مسائل و چالش های پیش رو نداشته ایم؛ اینکه رویکردهای نوین هیدروپلیتیکی را نشناخته و تلاشی برای به کارگیری آن در دو دهه اخیر توسط مدیران متولی صورت نگرفته است، از دیگر چالشهای جدی این حوزه است. البته این بدان معنا نیست که هیچ اقدامی صورت نگرفته است بلکه این اقدامات هیچ نسبت معنادار و منطقی با شبکه مسائل جاری و پیشروی کشور نداشته و ندارد. باید از مقام ها و کمیساریای آب سوال کرد که ابزارهای دیپلماتیک شما در حوزه دیپلماسی آب چیست؟ آیا مجموعه دیپلماسی و کمیساریای آب کشور بین ابزارهای نوین دیپلماسی آب و ابزارهای سنتی و قدیمی تمایزی قائل است یا خیر؟ اگر بله این تمایزها چیست و آیا می توانند این را تشریح کنند؟ تفاوت ابزارهای دیپلماسی ما در حوزه آب در دوره اشرف غنی با ابزارهای دیپلماسی ما در دوره طالبان چیست؟»
امتیازهایی که انتفاع ایران را در پی نداشته است
اگرچه مسئولان ادعا می کنند که با دیپلماسی پویا چه در زمان دولت اشرف غنی و چه اکنون کار را پیش برده اند، اما میان آبادی معتقد است: «یک آسیب بزرگ حوزه دیپلماسی آب و محیط زیست ما در دولت های مختلف به ویژه در دهه اخیر فقدان تعریف ابزار دیپلماسی است. ما باید درک واقعی از رویکردهای نوین دیپلماسی اقلیم و آب داشته و پویایی شرایط را درک کنیم. اگر امروز سوال کنیم که تفاوت ابزارهای ما در مقابل طالبان با سیستم سیاسی قبل/پسا طالبان چیست و چه خواهد بود؟ قاطعانه می گویم که هیچ فکری برای این موضوع نشده است. متاسفانه ما در این حوزه ها بیش از آنکه کنشگر باشیم واکنش گرا بودهایم. مثلا ما در برابر ساخت سد سکوت می کنیم و اقدام عملی انجام نمی دهیم یا تنها اقدام ما ارسال یک نامه اعتراضی دیپلماتیک است و پس از آنکه سد ساخته شده و اثرات خود را گذاشته و امنیت شرق کشور را با مشکل روبه رو می کند تازه تشکیل جلسه می دهیم که چه کنیم.» مهدی ذاکریان، استاد حقوسق و روابط بین الملل نیز معتقد است فرصت سوزی های مکرر ایران کار را به اینجا کشانده است که حتی آب در مسیر هایی تاریخی و طبیعی هم بر ایران مسدود می شود: «راه چاره ای وجود ندارد. حالا اگر بخواهند این موضوع را چاره جویی کنند، فقط باید امتیاز بدهند. در زمان اشرف غنی، او هم می گفت آب را مفت نمی دهیم، چه برسد الان که طالبان طرف مذاکره است. همه امتیازهایی هم که تاکنون اعطا شده، هیچ کجا انتفاع ایران را در پی نداشته است.»
انفعال عمیق در مدیریت منابع آبی
کشور افغانستان در مجموعه امنیتی آسیا، یکی از ضعیف ترین واحدهای سیاسی و حاکمیتی است، همین امر موجب شده تا این کشور آب را به عنوان یکی از مهم ترین ابزارهای استراتژیک خود استفاده کند تا بتواند در تعاملات سیاسی و امنیتی در منطقه از آن به عنوان ابزار قدرت بهره گیرد. به طور تاریخی، عمده پروژه های بزرگ افغانستان بر روی منابع آبی مشترک با ایران تعریف شده است. شواهد و نتایج مطالعات متعدد نشان می دهند که پس از روی کار آمدن طالبان تغییری در رویکرد امارت اسلامی نسبت به دوره پیشین در خصوص مدیریت منابع آب مشترک دیده نشده است. هم اکنون دولت افغانستان در حال تکمیل سد بخش آباد بر روی سرشاخه فراه رود است. سد بخش آباد در شمال شرق استان فراه (شهرستان بالابلوک) بر روی رودخانه فراه در حوضه آبریز فرامرزی هیرمند افغانستان واقع شده است. به لحاظ محیط زیستی، رودخانه فراه نقش و تاثیر جدی در حیات سیستان و تالاب های بین المللی هامون دارد. از این رو، ساخت سد بخش آباد، مانع از ورود حقابه زیست محیطی این تالاب ها می شود. از سوی دیگر، در زمان ریاستجمهوری اشرف غنی، سازههایی در حاشیه سد کمالخان ایجاد شد که به هدررفت آب منجر میشود و رهاسازی حقابه زراعت و شرب تعیین شده برای سیستان در معاهده ۱۳۵۱ هیرمند، با تکمیل ساخت این سد و کانال های انتقال آب متعدد با چالش جدی مواجه شده است. پس از افتتاح بند کمال خان، حقابه ایران و رهاسازی آن منوط به اراده مسئولین کشور افغانستان شده است. این سد یک سازه انحراف آب است که این امکان را به افغانستان می دهد تا تمام آورد رودخانه هیرمند را به سمت شوره زارهای گودزره منحرف کند و برخلاف گذشته آبی وارد هامون ها نشود. در تازه ترین مورد نیز، طالبان آبگیری سد پاشدان بر روی رودخانه هریرود در ولایت هرات را آغاز کرده، سدی که منابع آبی مورد نیاز اهالی خراسان رضوی و تاجیکستان را نشانه گرفته است. بنابراین دیپلماسی آبی ایران در برابر سدهای احداث شده، به وضوح نشاندهنده انفعال عمیق در مدیریت منابع آبی است و مسئولان ذیربط هیچ برنامه مشخص و موثری برای عبور از این چالش ارائه نداده اند. باتوجه به اینکه سخنگوی وزارت انرژی و آب طالبان اعلام کرده است «در حال حاضر کار بر روی 137 پروژه سدسازی به شدت جریان دارد» باید دید سیاست ما در برابر این تعداد سد که قرار است بر سرشاخههای رودخانههای فرامرزی و در همسایگی با ایران احداث شوند، چه خواهد بود؟
عباس محمدی، فعال محیطزیست در این باره می گوید: «حاکمان افغانستان درحالی آب را دستمایه فشار سیاسی و دیپلماتیک قرار داده اند، که ایران سیاست راهبردی جامع و روشنی برای تنشهای آبی خود با همسایگانش ندارد و در شرایطیکه مسئله تامین حقآبه دریاچه هامون از رودخانه هیرمند همچنان لاینحل مانده، آبگیری سد پاشدان بر رودخانه هریرود نیز آغاز شده است. این سدها منابع آبی استانهای خراسان رضوی و سیستان و بلوچستان را با خطر جدی مواجه میکنند و معیشت مردم منطقه را تحت تاثیر قرار میدهند. افغانستان پیشتر با آبگیری سد سلما، میزان آب ورودی به ایران از رودخانه هیرمند را کاهش داده و تأمین آب شرب خراسان رضوی را دچار مشکل کرده بود، اکنون نیز بهنظر میرسد تکمیل سد پاشدان روی سرشاخه دیگری از هریرود، بهمعنای قطع جریان آب این رودخانه به داخل کشورمان باشد.»
محسن موسوی خوانساری؛ دکترای مدیریت منابع آب نیز به خبرگزاری تسنیم می گوید: «درخصوص هریرود معاهده یا تفاهمی با افغانستان نداریم و این کشور در سرشاخههای هریرود پیشتر «سد سلما» و اکنون سد «پاشدان» را آبگیری کرده است. اگرچه معاهدهای وجود ندارد اما بر اساس مصوبات سازمان ملل متحد، در کشورهای همجوار که دارای رودخانههای مرزی مشترک هستند، باید حقآبه پاییندست رعایت شود و حقوق محیطزیستی حقآبهبران پایمال نشود، لذا دولت افغانستان نیز باید این حقوق را رعایت کند. هریرود بخشی از آب شرب شهر 4میلیوننفری مشهد را تأمین میکند که این موضوع باید مورد توجه دولتمردان افغانستان باشد اما متأسفانه این اتفاق نیفتاده است و پیشتر نمونه آن را در سد سلما و اکنون در سد پاشدان میبینیم.»
موسوی خوانساری در پاسخ به این سؤال که آیا امکان پیگیری حقوقی در سازمانها و نهادهای بینالمللی وجود دارد، خاطرنشان می کند: «بله، این امکان وجود دارد، البته اگر معاهدهای بود شرایط پیگیری نیز راحتتر بود اما بازهم بنا بر مصوباتی که سازمان ملل متحد درباره رعایت حقوق محیطزیستی بهعنوان یکی از حقوق بشر دارد، میتوان موضوع را از جنبه حقوقی پیگیری کرد اما بهتر این است که چنین مسائلی میان دو کشور همجوار حلوفصل شود. کشور ما خیلی زودتر از این ها باید اقدام میکرد و«سازمان مشترک حوضه آبریز هریرود» را میان ایران، افغانستان و ترکمنستان تشکیل میداد. در این سازمان مسائل مشترک این 3 کشور دیده میشد اما خیلی دیر اقدام کردیم، در مورد ارس هم همین اتفاق افتاد و کوتاهی کشور ما منجر به این شد که در آنجا نیز به مشکل بخوریم، اصولاً در کشورهایی که رودخانه مرزی مشترک دارند، باید وزارت امور خارجه در بحث محیط زیست فعال باشد اما در ایران این فعالیت تازه شروع شده است و سالهای قبل محیط زیست اولویت این وزارتخانه نبوده است.»
برنامهای که افغانستان دنبال میکند بازی ژئوپلیتیکی است
پیشتر ابوالفضل ظهرهوند، سفیر پیشین ایران در افغانستان، با ارزیابی تداوم سدسازیهای افغانستان بر سر مسیر رودهای مشترک بین دو کشور و تاثیر آن بر ایران عنوان کرده است: «اکنون اوضاع افغانستان در حال فروپاشی و ویرانی است و همین آب موجود را هم نمیتوانند استفاده کنند این آبی که حبس میکنند را فقط به مصرف کشت خشخاش میرسانند، دلیلی برای ساخت این تعداد سد وجود ندارد. این را باید در نظر داشت که اگر سمت ایران خشک شود حتما روی کشورهای منطقه و همسایگان نیز تاثیر دارد، موقعیت اکوسیستم منطقه به هم بریزد همه کشورهای همسایه تاثیر خواهند پذیرفت. مثلا وقتی هامون خشک شد روی افغانستان هم تاثیر داشت، هیرمند شاهرگ حیاتی منطقه است، وقتی خشک شود تمامی پاییندست خودِ افغانستان کوچ میکنند و زمینه برای قاچاق و تروریسم و ناامنی فراهم میشود. در این شرایط ما خاموش هستیم و حتی ناخودآگاه به این وضعیت کمک کردهایم. افغانستان با احداث سد «پاشدان» در نظر دارد همان مختصر آبی را هم که به سمت ایران روانه میشود، مهار کند، از این موضوع به عنوان اهرم فشار و بهمریختگی در ایران استفاده میکند. آب هریررود به ترکمنستان هم میرفت و با سدسازیهای افغانستان کل اکوسیستم در حال بهم ریختن است.»
مطابق دیدگاه ظهرهوند، برنامهای که افغانستان دنبال میکند بازی ژئوپلیتیکی است. به طوری که آب را از آمودریا هم به کانال غیرفنی روان کردهاند در صورتی که ازبکستان، تاجیکستان و ترکمنستان باید اعتراض میکردند، دیپلماسی ما نیز این مسئله را تبیین نکرد. احداث کانال قوشتپه نیز بر خلاف سهم آب مناطق است، افغانها این آب را بر میدارند که منطقه و آسیای میانه را به هم بریزند و نیروها را جابه جا کنند، درواقع قومزدایی کنند و پشتونها را به این منطقه ببرند، به عبارت دیگر تمامی هدفشان بر خلاف منافع منطقه است.
طالبان پیشتر نیز با آبگیری سدهای دیگری در افغانستان از ورود آب رودخانه هیرمند به ایران جلوگیری کرده بودند. مسئولان وزارت انرژی و آب طالبان تاکید کرده اند که «ساخت زیربناهای آبی روی رودخانههای کنر، هیرمند، آمو، مرغاب و هریرود برنامهریزی شده است و افغانستان حق دارد آبهای جاریاش را کنترل و مدیریت و در بخش کشاورزی و تولید برق آبی استفاده کند.» اما ادعای مهار و مدیریت آبهای جاری افغانستان، میزان آب سرازیرشده به سمت ایران را کاهش داده و دوباره تنش آبی میان این دو کشور را پررنگ کرده است.
سد پاشدان در ۱۵ کیلومتری شرق هرات واقع شده و پس از سلما دومین سد بزرگ این استان به شمار میرود. این سد با ظرفیت ذخیرهسازی ۴۵ میلیون مترمکعب آب، توانایی آبیاری ۱۳ هزار هکتار زمین و تولید دو مگاوات برق را دارد و هزینه ساخت آن را حدود ۱۱۷ میلیون دلار تخمین زدهاند. پاشدان دومین سد افغانستان بر هریرود است و آب آن از کوه بابا و کوتل سبزک در بادغیس تامین میشود. پیش از احداث این سد، آب این منابع از طریق رودخانه هریرود به ایران جریان مییافت و حالا پس از تکمیل آبگیری، جریان آب به ایران کاهش خواهد یافت. براین اساس سخنگوی وزارت خارجه ایران به آبگیری سد پاشدان هرات اعتراض کرده و گفته است که «بهرهبرداری از منابع و حوضههای آبی نمیتواند بدون رعایت حقوق ایران وفق معاهدههای دوجانبه یا اصول و قواعد عرفی و نیز اصل مهم حسن همجواری و همچنین ملاحظات زیستمحیطی صورت گیرد.»
اسماعیل بقایی با انتشار بیانیهای از حکومت طالبان خواسته تا در موضوع آبهای مرزی با ایران همکاری کند و نسبت به اقدامات یکجانبهای که موجب محدودیت یا انحراف آبهای ورودی به ایران میشود، ابراز نگرانی شدید کرده است.
عیسی بزرگزاده، سخنگوی صنعت آب نیز مراتب اعتراض خود را به این مسئله ابراز کرده است. او ساخت و آبگیری سد پاشدان در حوضه مرزی و مشترک هریرود را باعث کاهش جریان طبیعی رودخانه مرزی هریرود و بروز خسارتهای اجتماعی و زیست محیطی در مناطق پایین دست به ویژه ایراد آسیب جدی در تامین آب شرب شهر مشهد دانسته و تاکید کرده است: «همه مردمانی که در یک حوضه آبریز زندگی میکنند دارای سرنوشت یکسانی هستند و اعمال هرگونه سختگیری و فشار به بخشی از مردمان حوضه آبریز، ناگزیر همه ساکنان حوضه را تحت تاثیر قرار میدهد. اثرات این اقدام یک جانبه طرف افغانی نه تنها تامین آب شرب و بهداشت چند میلیون نفر را متاثر میکند، بلکه به آسیب گسترده به محیط زیست پاییندست نیز منجر میشود.»
سخنگوی صنعت آب باور دارد که بهرهبرداری یک سویه و غیرمشارکتی از منابع آب حوضه هریرود به نفع هیچ یک از کشورها در بالادست و پاییندست نیست و ضمن تأکید بر ضرورت رعایت مفاد صریح و روشن حقوق بینالملل آب در بهرهبرداری مشترک از آب رودخانه مرزی هریرود، عنوان کرده است: «انتظار میرود مقامات سرپرستی افغانستان در چارچوب حقوق عرفی بینالمللی و اصل حسن همجواری و روابط همسایگی دو کشور، همکاری و تدابیر لازم در خصوص استفاده منطقی و منصفانه از آب رودخانه مرزی هریرود را در بالادست به نحوی که به حقوق تاریخی و عرفی مناطق پایین دست آسیب وارد نشود، در دستور کار خود قرار دهند.»
در این راستا وزارت نیرو در کنار وزارت امور خارجه خواهان مذاکره فوری شده برای همکاری با طرف افغانی در یافتن راهحلهای مشترک و قابل قبول به منظور کاهش اثرات فرامرزی سدهای پاشدان و سلما اعلام آمادگی کرده است. اما برخی از کارشناسان معتقدند که در تمام گفتوگوهایی که میان ایران و افغانستان صورت پذیرفته، ژئوپلیتیک پویا و جدی ای از سوی ایران لحاظ نشده است یا اعتراض بهموقعی درباره پروژههای توسعهای مثل سد کجکی و کمال خان و اخیرا سد پاشدان در افغانستان ابراز نشده. از همه مهمتر اینکه، ایران میتوانست در این پروژهها مداخله سیاسی و تکنیکی کند، ولی این کار را نکرد.
علیرغم اینکه پروژه ساخت سد پاشدان در سال 90 آغاز و به مدت 13 سال به طول انجامیده، انتظار میرفت که در این بازه زمانی، دستگاه دیپلماسی کشورمان برای مذاکره وارد عمل شود، اما به تعبیر حجت میان آبادی، پژوهشگر مسائل آب، ایران در حوزه تدوین دکترین هیدروپلیتیک و دیپلماسی آب به افغانستان، بسیار ضعیف و در برخی موارد دست بسته عمل کرده و فرصت های بسیاری را از دست داده است: «اینکه آیا می توانیم مواجهه صحیح و مطلوب با اقدام های بیشتر طالبان داشته باشیم بستگی به رویکردهای هیدروپلیتیکی و ابزارهای دیپلماسی ما دارد. اینکه ما در دو دهه اخیر به غلط دیپلماسی آب را صرفا به مذاکره مقام های سیاسی و مذاکره آبی تقلیل داده و نام آن را مذاکره گذاشتیم، خطای استراتژیک ایران بوده است. اینکه درک و تعریف درستی از مسائل و چالش های پیش رو نداشته ایم؛ اینکه رویکردهای نوین هیدروپلیتیکی را نشناخته و تلاشی برای به کارگیری آن در دو دهه اخیر توسط مدیران متولی صورت نگرفته است، از دیگر چالشهای جدی این حوزه است. البته این بدان معنا نیست که هیچ اقدامی صورت نگرفته است بلکه این اقدامات هیچ نسبت معنادار و منطقی با شبکه مسائل جاری و پیشروی کشور نداشته و ندارد. باید از مقام ها و کمیساریای آب سوال کرد که ابزارهای دیپلماتیک شما در حوزه دیپلماسی آب چیست؟ آیا مجموعه دیپلماسی و کمیساریای آب کشور بین ابزارهای نوین دیپلماسی آب و ابزارهای سنتی و قدیمی تمایزی قائل است یا خیر؟ اگر بله این تمایزها چیست و آیا می توانند این را تشریح کنند؟ تفاوت ابزارهای دیپلماسی ما در حوزه آب در دوره اشرف غنی با ابزارهای دیپلماسی ما در دوره طالبان چیست؟»
امتیازهایی که انتفاع ایران را در پی نداشته است
اگرچه مسئولان ادعا می کنند که با دیپلماسی پویا چه در زمان دولت اشرف غنی و چه اکنون کار را پیش برده اند، اما میان آبادی معتقد است: «یک آسیب بزرگ حوزه دیپلماسی آب و محیط زیست ما در دولت های مختلف به ویژه در دهه اخیر فقدان تعریف ابزار دیپلماسی است. ما باید درک واقعی از رویکردهای نوین دیپلماسی اقلیم و آب داشته و پویایی شرایط را درک کنیم. اگر امروز سوال کنیم که تفاوت ابزارهای ما در مقابل طالبان با سیستم سیاسی قبل/پسا طالبان چیست و چه خواهد بود؟ قاطعانه می گویم که هیچ فکری برای این موضوع نشده است. متاسفانه ما در این حوزه ها بیش از آنکه کنشگر باشیم واکنش گرا بودهایم. مثلا ما در برابر ساخت سد سکوت می کنیم و اقدام عملی انجام نمی دهیم یا تنها اقدام ما ارسال یک نامه اعتراضی دیپلماتیک است و پس از آنکه سد ساخته شده و اثرات خود را گذاشته و امنیت شرق کشور را با مشکل روبه رو می کند تازه تشکیل جلسه می دهیم که چه کنیم.» مهدی ذاکریان، استاد حقوسق و روابط بین الملل نیز معتقد است فرصت سوزی های مکرر ایران کار را به اینجا کشانده است که حتی آب در مسیر هایی تاریخی و طبیعی هم بر ایران مسدود می شود: «راه چاره ای وجود ندارد. حالا اگر بخواهند این موضوع را چاره جویی کنند، فقط باید امتیاز بدهند. در زمان اشرف غنی، او هم می گفت آب را مفت نمی دهیم، چه برسد الان که طالبان طرف مذاکره است. همه امتیازهایی هم که تاکنون اعطا شده، هیچ کجا انتفاع ایران را در پی نداشته است.»
انفعال عمیق در مدیریت منابع آبی
کشور افغانستان در مجموعه امنیتی آسیا، یکی از ضعیف ترین واحدهای سیاسی و حاکمیتی است، همین امر موجب شده تا این کشور آب را به عنوان یکی از مهم ترین ابزارهای استراتژیک خود استفاده کند تا بتواند در تعاملات سیاسی و امنیتی در منطقه از آن به عنوان ابزار قدرت بهره گیرد. به طور تاریخی، عمده پروژه های بزرگ افغانستان بر روی منابع آبی مشترک با ایران تعریف شده است. شواهد و نتایج مطالعات متعدد نشان می دهند که پس از روی کار آمدن طالبان تغییری در رویکرد امارت اسلامی نسبت به دوره پیشین در خصوص مدیریت منابع آب مشترک دیده نشده است. هم اکنون دولت افغانستان در حال تکمیل سد بخش آباد بر روی سرشاخه فراه رود است. سد بخش آباد در شمال شرق استان فراه (شهرستان بالابلوک) بر روی رودخانه فراه در حوضه آبریز فرامرزی هیرمند افغانستان واقع شده است. به لحاظ محیط زیستی، رودخانه فراه نقش و تاثیر جدی در حیات سیستان و تالاب های بین المللی هامون دارد. از این رو، ساخت سد بخش آباد، مانع از ورود حقابه زیست محیطی این تالاب ها می شود. از سوی دیگر، در زمان ریاستجمهوری اشرف غنی، سازههایی در حاشیه سد کمالخان ایجاد شد که به هدررفت آب منجر میشود و رهاسازی حقابه زراعت و شرب تعیین شده برای سیستان در معاهده ۱۳۵۱ هیرمند، با تکمیل ساخت این سد و کانال های انتقال آب متعدد با چالش جدی مواجه شده است. پس از افتتاح بند کمال خان، حقابه ایران و رهاسازی آن منوط به اراده مسئولین کشور افغانستان شده است. این سد یک سازه انحراف آب است که این امکان را به افغانستان می دهد تا تمام آورد رودخانه هیرمند را به سمت شوره زارهای گودزره منحرف کند و برخلاف گذشته آبی وارد هامون ها نشود. در تازه ترین مورد نیز، طالبان آبگیری سد پاشدان بر روی رودخانه هریرود در ولایت هرات را آغاز کرده، سدی که منابع آبی مورد نیاز اهالی خراسان رضوی و تاجیکستان را نشانه گرفته است. بنابراین دیپلماسی آبی ایران در برابر سدهای احداث شده، به وضوح نشاندهنده انفعال عمیق در مدیریت منابع آبی است و مسئولان ذیربط هیچ برنامه مشخص و موثری برای عبور از این چالش ارائه نداده اند. باتوجه به اینکه سخنگوی وزارت انرژی و آب طالبان اعلام کرده است «در حال حاضر کار بر روی 137 پروژه سدسازی به شدت جریان دارد» باید دید سیاست ما در برابر این تعداد سد که قرار است بر سرشاخههای رودخانههای فرامرزی و در همسایگی با ایران احداث شوند، چه خواهد بود؟
عباس محمدی، فعال محیطزیست در این باره می گوید: «حاکمان افغانستان درحالی آب را دستمایه فشار سیاسی و دیپلماتیک قرار داده اند، که ایران سیاست راهبردی جامع و روشنی برای تنشهای آبی خود با همسایگانش ندارد و در شرایطیکه مسئله تامین حقآبه دریاچه هامون از رودخانه هیرمند همچنان لاینحل مانده، آبگیری سد پاشدان بر رودخانه هریرود نیز آغاز شده است. این سدها منابع آبی استانهای خراسان رضوی و سیستان و بلوچستان را با خطر جدی مواجه میکنند و معیشت مردم منطقه را تحت تاثیر قرار میدهند. افغانستان پیشتر با آبگیری سد سلما، میزان آب ورودی به ایران از رودخانه هیرمند را کاهش داده و تأمین آب شرب خراسان رضوی را دچار مشکل کرده بود، اکنون نیز بهنظر میرسد تکمیل سد پاشدان روی سرشاخه دیگری از هریرود، بهمعنای قطع جریان آب این رودخانه به داخل کشورمان باشد.»
محسن موسوی خوانساری؛ دکترای مدیریت منابع آب نیز به خبرگزاری تسنیم می گوید: «درخصوص هریرود معاهده یا تفاهمی با افغانستان نداریم و این کشور در سرشاخههای هریرود پیشتر «سد سلما» و اکنون سد «پاشدان» را آبگیری کرده است. اگرچه معاهدهای وجود ندارد اما بر اساس مصوبات سازمان ملل متحد، در کشورهای همجوار که دارای رودخانههای مرزی مشترک هستند، باید حقآبه پاییندست رعایت شود و حقوق محیطزیستی حقآبهبران پایمال نشود، لذا دولت افغانستان نیز باید این حقوق را رعایت کند. هریرود بخشی از آب شرب شهر 4میلیوننفری مشهد را تأمین میکند که این موضوع باید مورد توجه دولتمردان افغانستان باشد اما متأسفانه این اتفاق نیفتاده است و پیشتر نمونه آن را در سد سلما و اکنون در سد پاشدان میبینیم.»
موسوی خوانساری در پاسخ به این سؤال که آیا امکان پیگیری حقوقی در سازمانها و نهادهای بینالمللی وجود دارد، خاطرنشان می کند: «بله، این امکان وجود دارد، البته اگر معاهدهای بود شرایط پیگیری نیز راحتتر بود اما بازهم بنا بر مصوباتی که سازمان ملل متحد درباره رعایت حقوق محیطزیستی بهعنوان یکی از حقوق بشر دارد، میتوان موضوع را از جنبه حقوقی پیگیری کرد اما بهتر این است که چنین مسائلی میان دو کشور همجوار حلوفصل شود. کشور ما خیلی زودتر از این ها باید اقدام میکرد و«سازمان مشترک حوضه آبریز هریرود» را میان ایران، افغانستان و ترکمنستان تشکیل میداد. در این سازمان مسائل مشترک این 3 کشور دیده میشد اما خیلی دیر اقدام کردیم، در مورد ارس هم همین اتفاق افتاد و کوتاهی کشور ما منجر به این شد که در آنجا نیز به مشکل بخوریم، اصولاً در کشورهایی که رودخانه مرزی مشترک دارند، باید وزارت امور خارجه در بحث محیط زیست فعال باشد اما در ایران این فعالیت تازه شروع شده است و سالهای قبل محیط زیست اولویت این وزارتخانه نبوده است.»
برنامهای که افغانستان دنبال میکند بازی ژئوپلیتیکی است
پیشتر ابوالفضل ظهرهوند، سفیر پیشین ایران در افغانستان، با ارزیابی تداوم سدسازیهای افغانستان بر سر مسیر رودهای مشترک بین دو کشور و تاثیر آن بر ایران عنوان کرده است: «اکنون اوضاع افغانستان در حال فروپاشی و ویرانی است و همین آب موجود را هم نمیتوانند استفاده کنند این آبی که حبس میکنند را فقط به مصرف کشت خشخاش میرسانند، دلیلی برای ساخت این تعداد سد وجود ندارد. این را باید در نظر داشت که اگر سمت ایران خشک شود حتما روی کشورهای منطقه و همسایگان نیز تاثیر دارد، موقعیت اکوسیستم منطقه به هم بریزد همه کشورهای همسایه تاثیر خواهند پذیرفت. مثلا وقتی هامون خشک شد روی افغانستان هم تاثیر داشت، هیرمند شاهرگ حیاتی منطقه است، وقتی خشک شود تمامی پاییندست خودِ افغانستان کوچ میکنند و زمینه برای قاچاق و تروریسم و ناامنی فراهم میشود. در این شرایط ما خاموش هستیم و حتی ناخودآگاه به این وضعیت کمک کردهایم. افغانستان با احداث سد «پاشدان» در نظر دارد همان مختصر آبی را هم که به سمت ایران روانه میشود، مهار کند، از این موضوع به عنوان اهرم فشار و بهمریختگی در ایران استفاده میکند. آب هریررود به ترکمنستان هم میرفت و با سدسازیهای افغانستان کل اکوسیستم در حال بهم ریختن است.»
مطابق دیدگاه ظهرهوند، برنامهای که افغانستان دنبال میکند بازی ژئوپلیتیکی است. به طوری که آب را از آمودریا هم به کانال غیرفنی روان کردهاند در صورتی که ازبکستان، تاجیکستان و ترکمنستان باید اعتراض میکردند، دیپلماسی ما نیز این مسئله را تبیین نکرد. احداث کانال قوشتپه نیز بر خلاف سهم آب مناطق است، افغانها این آب را بر میدارند که منطقه و آسیای میانه را به هم بریزند و نیروها را جابه جا کنند، درواقع قومزدایی کنند و پشتونها را به این منطقه ببرند، به عبارت دیگر تمامی هدفشان بر خلاف منافع منطقه است.
تیتر خبرها
تیترهای روزنامه
-
تأملی بر نسبت قانون و حجاب
-
توسعه ترانزیت کالا رونق صادرات را عملیاتی میسازد
-
افزایش سهم از بازار حملونقل جهانی در گرو رونق سرمایهگذاری است
-
کانونی برای توسعه تجارت جهانی
-
مرگ انسانیت مقابل چشم دنیا
-
معمای غیرقابلحل آوارگان صهیونیست
-
رفع تشنگی هیرمند در گرو دیپلماسی آب
-
فرصتهای نوین در رشد تولید و کارآفرینی
-
ارتش یمن حمله موشکی به نیروگاه برقی حیفا را تأیید کرد