هوش مصنوعی و مرزهای نوین آموزش

در جهانی که سرعت تحولات فناورانه از توان تطبیق ساختارهای سنتی فراتر رفته است، نظام آموزشی کلاسیک با چالش‌های عمیقی مواجه شده است. مدارس سنتی با ساختاری یکسان‌ساز و زمان‌بر، در تطبیق با نیازهای فردی دانش‌آموزان ناکام مانده‌اند. در چنین بستری، «مدل یادگیری دوساعته» که در مدرسه «Alpha» پیاده‌سازی شده و بر مبنای آموزش شخصی‌سازی‌شده با بهره‌گیری از فناوری هوش مصنوعی طراحی شده است، تحولی در عرصه آموزش رقم زده است. این یادداشت به بررسی این مدل می‌پردازد؛ مدلی که ادعا می‌کند دانش‌آموزان می‌توانند ظرف دو ساعت در روز، دو برابر سریع‌تر از مدارس سنتی، مطالب درسی را فراگیرند و بقیه زمان خود را صرف رشد مهارت‌های زندگی، کار گروهی، خلاقیت و استقلال کنند.
 معرفی مدل یادگیری دوساعته
به گزارش زاویه این مدل با استفاده از اپلیکیشن‌های یادگیری شخصی‌سازی‌شده‌ مبتنی بر هوش مصنوعی و راهنماهایی به‌جای معلم، خود را با نیازها و سرعت یادگیری هر دانش‌آموز تطبیق می‌دهد. مدل یادگیری دوساعته نخستین بار توسط مک‌کنزی پرایس در مدرسه «Alpha» در مرکز شهر آستین تگزاس توسعه یافت. این مدل به دانش‌آموزان امکان می‌دهد تنها با ۲ ساعت آموزش روزانه، در دروس پایه به موفقیت دست یابند.
در این مدل، دانش‌آموزان روزانه چهار جلسه
 ۲۵ دقیقه‌ای را به یادگیری دروس ریاضیات، علوم، زبان و نگارش و خواندن اختصاص می‌دهند و ۲۰ دقیقه باقی‌مانده عمدتاً به مفاهیم یادگیری تکمیلی (ریاضی پیشرفته- استراتژی‌های یادگیری-تکنیک‌های آزمون‌دهی-تعمیق مفهومی) اختصاص دارد. بقیه ساعات مدرسه نیز به آموزش مهارت‌های زندگی مانند سخنرانی عمومی، رهبری، کار گروهی و کارآفرینی در قالب کارگاه‌ها اختصاص می‌یابد. کارگاه‌های مهارت زندگی در مدارس مختلف شکل‌های متفاوتی دارند. یک مدرسه تمرکز آن روی ورزش است و دانش‌آموزان در مدرسه‌ای دیگر رباتیک، برنامه‌نویسی و نویسندگی یاد می‌گیرند.
این مدل بر سه ستون اصلی زیر استوار است.
یادگیری شخصی‌سازی‌شده و مبتنی بر تسلط: هر دانش‌آموز وارد مسیر تحصیلی مختص خود می‌شود تا بر هر موضوع کاملاً مسلط شود و سپس به مرحله بعد برود؛
رشد همه‌جانبه: فراتر از آموزش آکادمیک، این مدل به توسعه مهارت‌های حیاتی مانند رهبری، کار تیمی، سخنرانی، سواد مالی، کارآفرینی و تعامل اجتماعی می‌پردازد؛
هدیه‌ای به نام زمان: دانش‌آموزان تنها ۲ ساعت در روز به یادگیری دروس اختصاص می‌دهند و باقی روز را صرف فعالیت‌های غنی‌سازی و رشد فردی می‌کنند.
 نتایج خارق‌العاده در آزمون‌های استاندارد و سرعت یادگیری
یکی از شاخص‌ترین ادعاهای این مدل، «دو برابر بودن سرعت یادگیری» نسبت به مدارس سنتی است. داده‌های گردآوری‌شده از آزمون استاندارد «Measures of Academic Progress» یا «MAP» برای سال تحصیلی ۲۰۲۳-۲۰۲۴ نشان می‌دهد که دانش‌آموزان مدرسه «Alpha» در تمامی دروس، به‌طور متوسط در میان ۱ تا ۲ درصد برتر کشور قرار گرفته‌اند.
آزمون‌های «MAP» توسط یک نهاد مستقل سالانه سه بار برگزار می‌شوند و معیاری برای پایش و ارزیابی پیشرفت تحصیلی دانش‌آموزان در طول سال تحصیلی فراهم می‌کنند. داده‌های این آزمون، عملکرد خیره‌کننده‌ای در میان گروه‌های مختلف را نشان می‌دهد. دانش آموزان متوسط به‌طور میانگین ۲ برابر سریع‌تر یاد می‌گیرند، دو سوم بالایی، با ۲/۶ برابر سرعت، یادگیری می‌کنند و ۲۰ درصد برتر نیز با سرعتی نزدیک به ۴ برابر به پیش می‌روند.
 تجربه یادگیری دانش‌آموزان
دانش‌آموزان در این مدل با استفاده از اپلیکیشن‌های تطبیقی، در مسیرهای یادگیری شخصی‌سازی‌شده پیش می‌روند. این مسیرها با محتوای شنیداری و بصری نیز تقویت می‌شوند. زمانی که جلسات آموزشی آغاز می‌شوند، دانش‌آموزان از یک داشبورد اختصاصی به نام «Dash» برای مدیریت فرآیند یادگیری خود استفاده می‌کنند. این ابزار ویژگی‌های زیر را دارد:
ردیابی پیشرفت بصری: دانش‌آموز می‌تواند نمایش تصویری از درس‌های باقی‌مانده در سطح پایه خود را مشاهده کند.
تعیین اهداف بلندمدت: دانش‌آموزان می‌توانند اهداف بلندمدت تعیین کنند و ببینند این اهداف چگونه بر فعالیت‌های روزانه آن‌ها تأثیر می‌گذارند.
بررسی روزانه پیشرفت: این ویژگی به دانش‌آموزان کمک می‌کند تا به‌سادگی متوجه شوند که آیا فعالیت‌های روزانه خود را کامل کرده‌اند یا نه و فوراً بازخورد و انگیزه لازم برای ادامه مسیر دریافت می‌کنند. این قابلیت باعث می‌شود دانش‌آموزان احساس مالکیت و کنترل بر مسیر یادگیری خود داشته باشند.
والدین نیز به داده‌هایی دقیق درباره پیشرفت، کارایی، دقت و حتی میزان اتلاف وقت فرزندشان دسترسی دارند؛ سطحی از شفافیت که در مدارس سنتی دست‌نیافتنی است. این اطلاعات شامل امتیازات «MAP»، سرعت رشد نسبت به میانگین کشوری، میزان زمان صرف‌شده برای هر درس، دقت پاسخ‌ها و میزان اتلاف وقت است.
 منطق علمی مدل
مدل یادگیری دوساعته بر شانه‌های نظریه‌های بنیادینی چون «مسئله دو سیگمای بلوم» (Bloom’s ۲ Sigma Problem) ایستاده است. این نظریه نشان می‌دهد دانش‌آموزان می‌توانند ۲ برابر، ۵ برابر و حتی ۱۰ برابر سریع‌تر یاد بگیرند اما این مدل‌ها در کلاس‌های سنتی معلم‌محور قابل اجرا نیستند.
در این مدل، هر دانش‌آموز مسیر مخصوص به خود را دارد و دقیقاً روی نقاط ضعف و قوت او کار می‌شود. در حالی که این سطح از شخصی‌سازی در ساختار کلاس‌های سنتی ممکن نیست. این مدل با حذف ساختار کلاس درس و جایگزینی آن با هوش مصنوعی، شرایط تحقق این شخصی‌سازی را فراهم ساخته است.
همچنین رویکرد یادگیری در حد تسلط (Mastery Leaning) که به دانش‌آموز اجازه نمی‌دهد تا زمانی که یک مفهوم را به‌طور کامل نیاموخته است به درس بعدی برود، در قلب این مدل جای دارد. این رویکرد مانع از تجمع ناآموخته‌ها و افت تحصیلی در مراحل بالاتر می‌شود؛ مشکلی که در مدارس سنتی شایع است چرا که معلمان باید طبق برنامه‌ درسی پیش بروند و به مفاهیم جدید برسند، حتی اگر برخی دانش‌آموزان هنوز مفاهیم قبلی را نفهمیده‌اند.
مدل یادگیری دوساعته، نه یک ابزار فناورانه ساده، بلکه یک تحول در ساختار و فرایند آموزش است. داده‌های تجربی از مدرسه «Alpha» نشان می‌دهد که با ترکیب هوش مصنوعی، یادگیری مبتنی بر تسلط و بازآفرینی نقش معلم به‌عنوان راهنما، می‌توان با صرف زمانی بسیار کمتر، به نتایجی بهتری در آموزش دست یافت. با این حال، این مدل نیازمند شرایط خاص زیرساختی و ذهنی است و تعمیم آن در سطح کلان نیازمند بررسی‌های تطبیقی، آزمایش‌های میدانی است. پرسش اصلی این است که آیا سیاست‌گذاران آموزشی آماده‌اند تا از الگوهای سنتی فاصله گرفته و به‌سوی مدل‌هایی همچون مدل یادگیری دوساعته گام بردارند؟
هوش مصنوعی  و مرزهای نوین  آموزش