تعارضها، ایرادات و تبعات منفی افزایش سن ورود به دانشگاه فرهنگیان بررسی شد
تصمیمسازان فرهنگی نیازمند فرهنگسازی
حجت الله بنیادی- پژوهشگر مسائل آموزشی
سقف سنی ورود به دانشگاه فرهنگیان در سالهای گذشته یکی از موضوعات پرحاشیه بود و پس از چندبار تغییر با مصوبه «نظامنامه سنجش و پذیرش دانشجوی متعهد خدمت به وزارت آموزشوپرورش» شورای عالی انقلاب فرهنگی ۲۴ سال تعیین شد؛ که بار دیگر با درخواست وزارت آموزشوپرورش ازسوی کمیسیون معین شورای عالی انقلاب فرهنگی به ۳۰ سال افزایش یافت. این تصمیم جدید کمیسیون معین شورای عالی انقلاب فرهنگی، علاوه بر تبعات و تأثير منفی بر نظام تربیتمعلم، نشاندهنده تزلزل در نظام تصمیمسازی و تصمیمگیری در شورای عالی انقلاب فرهنگی است.
استخدام در آموزشوپرورش و موضوع تربیتمعلم یک موضوع بسیار مهم در ارتقاء کیفیت آموزشوپرورش است که اصلیترین شرط تحقق آن وجود یک نگرش جامع و منسجم به نظام استخدام و تربیتمعلم است. مصوبات چند سال اخیر شورای عالی انقلاب فرهنگی از قبیل «مصوبه تقویت دانشگاه فرهنگیان»، «آییننامه پذیرش و جذب استعدادهای برتر»، «دستورالعمل اجرایی آییننامه مذکور» و به طور خاص پیشنهاد تغییر سن نشان میدهد یک نگاه منسجم به موضوع وجود ندارد و مصوبات متعددی با نواقص و کاستیهای فراوانی در این زمینه ابلاغ شده است. مسلما چنین نگرش ناقصی به نظام تربیتمعلم کشور باعث تضعیف بیشازپیش تربیتمعلم و آموزشوپرورش خواهد شد.
تزلزل در تصمیمسازی و تصمیمگیریهای شورای عالی انقلاب فرهنگی
شورای عالی انقلاب فرهنگی در سال ١٤٠٢«نظامنامه سنجش و پذیرش دانشجوی متعهد خدمت به وزارت آموزشوپرورش»، «مصوبه سیاستها و ضوابط کیفیتبخشی دانشگاه فرهنگیان» و «آییننامه جذب و پذیرش استعدادهای برتر ملی در حوزههای علمی، پژوهشی، فناوری، فرهنگی، هنری، تربیتی، قرآنی و ورزشی در دانشگاه فرهنگیان»؛ در سال ١٤٠٣«آییننامه اعطاء راتبه معلمی به استعدادهای برتر دانشجویی» و «دستورالعمل اجرایی آییننامه جذب و پذیرش استعدادهای برتر دانشآموزی در حوزههای علمی، پژوهشی، فناوری، فرهنگی، هنری، تربیتی، قرآنی و ورزشی در دانشگاه فرهنگیان» را به تصویب رسانده و ابلاغ کرده است.
شورای عالی انقلاب فرهنگی در مصوبه «آیین نامه اعطاء راتبه معلمی به استعدادهای برتر دانشجویی» حداکثر سن قابلقبول برای متقاضیان پذیرش در این دانشگاه از طریق استعدادهای برتر دانشجویی را برابر با ۲۶ سال شمسی در زمان انتشار فراخوان پذیرش تعیین کرده است. همچنین برای بانوان متأهل دارای فرزند به ازاء هر فرزند (حداکثر تا ۲ فرزند)، یک سال سقف سنی مذکور را بالا برده و مدت خدمت سربازی داوطلبان را به حدود سنواتی آییننامه اضافه کرده است. این شورا در دستورالعمل اجرایی آییننامه جذب و پذیرش استعدادهای برتر دانشآموزی در حوزههای علمی، پژوهشی، فناوری، فرهنگی، هنری، تربیتی، قرآنی و ورزشی در دانشگاه فرهنگیان، حداکثر سن قابلقبول برای متقاضیان پذیرش در این دانشگاه از طریق استعدادهای برتر دانشآموزی را برابر ٢٤ سال شمسی در زمان انتشار فراخوان پذیرش تعیین کرده است. از طرفی در «آیین نامه جذب و پذیرش استعدادهای برتر دانشآموزی در حوزههای علمی، پژوهشی، فناوری، فرهنگی، هنری، تربیتی، قرآنی و ورزشی در دانشگاه فرهنگیان»؛ پذیرش برای دانشآموزان تا دو سال پس از دانش آموختگی و صرفا برای یک بار مجاز شمرده شده است. شورا همچنین در ماده ١٦مصوبه «نظامنامه سنجش و پذیرش دانشجوی متعهد خدمت به وزارت آموزشوپرورش»، حداکثر سن مجاز برای ثبتنام در آزمون اختصاصی دانشگاه فرهنگیان را ۲۴ سال تمام (مبنا اول مهرماه هرسال تحصیلی) تعیین کرده است و مقرر داشته این شرط برای متقاضیان ورود به دانشگاه فرهنگیان در سال تحصیلی ۱۴۰۴- ۱۴۰۳ و پسازآن اعمال گردد. تداخلها، تعارضها و اختلاف این مصوبات در مورد شرایط سنی پذیرش در دانشگاه فرهنگیان نشاندهنده نگاه غیرجامع و تزلزل شدید در نظام تصمیمسازی و تصمیمگیری شورای عالی انقلاب فرهنگی است. از آنجا که این مصوبات با پیشنهاد وزارت آموزشوپرورش به تصویب رسیدهاند، میتوان گفت تصمیمسازی در آموزشوپرورش نیز فاقد یک نظام منسجم کارشناسی است و حتی شورای عالی آموزشوپرورش در قبال این مسائل که از وظایف و تکالیف قانونی آن شورا هستند، موضع سکوت و بیاقدامی را پیش گرفته است.
ورود نادرست شورای عالی انقلاب فرهنگی به دستورالعملها و آییننامههای اجرایی مربوط به استخدام
تغییر در سن ورود به دانشگاه فرهنگیان که در شرایط کنونی منجر به استخدام میشود، یک موضوع اداری و استخدامی است که مطابق قانون اساسی از وظایف و اختیارات شخص رئیسجمهور است که معمولا از طرف رئیسجمهور به سازمان اداری و استخدامی واگذار میشود. لذا ورود شورای عالی انقلاب فرهنگی به مسائل اداری و استخدامی و به طور مشخص تدوین دستورالعملها و آییننامههای اجرایی در حوزه استخدام، خارج از حیطه سیاستگذاری و اختیارات شورای مذکور و نقض اختیارات رئیسجمهور در قانون اساسی است. بنابراین پیشنهاد میشود، رئیسجمهور تمام موارد مربوط به مسائل اداری و استخدامی (تغییر ساختار سازمانی، تغییر شرایط استخدام، تغییر در نظام جبران خدمات و ارتقاء و...) که جنبه اداری و اجرایی دارد را به سازمان اداری و استخدامی و شوراهای مربوط ارجاع دهند.
خلاصه کردن نظام تربیتمعلم کشور به دانشگاه فرهنگیان، یک خطای راهبردی است
نگرش ناقص به نظام تربیتمعلم و محدود دانستن نظام تربیتمعلم به دانشگاه فرهنگیان، یک خطای راهبردی است که تاکنون آسیبهای جدیای ایجاد کرده است. دانشگاه تربیت دبیرشهید رجایی، دانشگاه دیگری است که ذیل آموزشوپرورش دبیر فنی تربیت میکند، لذا اگر بنا بر تغییر بر شرایط پذیرش در دانشگاههای تربیتمعلم (فرهنگیان و شهید رجایی) باشد، مصوبه موردبحث باید شامل دانشگاه شهید رجایی نیز بشود. از طرف دیگر بیشتر مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی به طور مشخص برای دانشگاه فرهنگیان تدوین شده است. خطای راهبردی که در بیشتر این مصوبات وجود دارد این است که نظام تربیتمعلم کشور خلاصه و محدود به دانشگاه فرهنگیان شده و دانشگاه شهید رجایی که ذیل وزارت آموزشوپرورش کار تربیت دبیر فنی را انجام میدهد نادیده گرفته شده است. خلاصه کردن نظام تربیتمعلم کشور به دانشگاه فرهنگیان، حاکی از یک نگرش ناقص و نازل به موضوع تربیتمعلم است که در بلندمدت منجر به تضعیف بیشازپیش نظام تربیتمعلم خواهد شد. نظام تربیتمعلم کشور که تصویب آن قبل از تأسیس دانشگاه فرهنگیان تکلیف شده بود، بسیار مهمتر از دانشگاه فرهنگیان است و نادیدهگرفتن بایستهها و اقتضائات این نظام باعث آسیبهای بیشتر به فرآیند تربیت و تأمین معلم خواهد شد.
مبنای پذیرش در دانشگاه فرهنگیان سن است یا پایان تحصیلات متوسطه؟
در آییننامه جذب و پذیرش استعدادهای برتر در دانشگاه فرهنگیان (مصوب شورای عالی انقلاب فرهنگی، ١٤٠٢)؛ اصل بر کاهش فاصله اتمام تحصیلات رسمی با ورود به دانشگاه فرهنگیان است. مطابق ماده (٦) آيین نامه مذکور «پذیرش برای دانشآموزان تا دو سال پس از دانش آموختگی و صرفا برای یکبار امکانپذیر است». درصورتیکه در پیشنهاد اخیر مبنای ورود فقط سن لحاظ شده و فاصله زمانی از پایان تحصیلات متوسطه نادیده گرفته شده است. بدیهی است، اگر برای افرادی که در آییننامه مذکور« استعداد برتر» نامیده شدهاند، مبنای ورود سن نیست، مبنا قرار دادن سن ٣٠ سال و لغو فاصله حداکثر دو سال بعد از دانش آموختگی، ناعدالتی در حق استعدادهای برتر و مغایر با آییننامه مصوب شورا در سال ١٤٠٢ است. همچنین باتوجهبه این بخش از مبانی نظری تحول بنیادین در آموزشوپرورش که «پذیرش در مؤسسات تربیت مربی (معلم) یا دانشگاهها باید پس از اتمام تحصیلات در نظام تربیت رسمی و عمومی و... صورت گیرد»، میتوان گفت که حداکثر سن ورود به دانشگاههای تربیتمعلم، همان حداکثر سن اتمام تحصیلات رسمی عمومی است. بر این اساس، تغییر سن ذکر شده در مصوبه با این بخش مبانی نظری نیز در تعارض است.
استخدام همزمان با پذیرش در دانشگاه فرهنگیان، انحراف شورای انقلاب فرهنگی از مبانی و اصول مصوب خود
در اصول مؤلفه جذب در مبانی نظری تحول بنیادین آموزشوپرورش؛ تصریح شده «پذیرش در مؤسسات تربیت مربی (معلم) یا دانشگاهها باید پس از اتمام تحصیلات در نظام تربیت رسمی و عمومی و با سنجش صلاحیتهای عمومی و حرفهای بدو ورود صورت گیرد. پذیرش در این مؤسسات منجر به استخدام نخواهد شد». بنابراین اصل، پذیرش در دانشگاههای تربیتمعلم نباید منجر به استخدام شود و مصوبه تغییر سن ورود بدون توجه به این اصل تدوین شده است. لذا مصوبه موردبحث با این اصل از مبانی نظری تحول بنیادین در تعارض است. همچنین تمام مصوباتی که بر مبنای استخدام همزمان با پذیرش افراد در دانشگاه فرهنگیان وضع شدهاند، ناقض مبانی نظری تحول بنیادین هستند و نشانگر انحراف شورای عالی انقلاب فرهنگی از مبانی و اصولی است که بر اساس مطالعات و پژوهشهای چند دهساله به تصویب رسیدهاند.
نبود و یا ضعف پشتوانه پژوهشی معتبر برای افزایش سن ورود به حرفه معلمی
باتوجهبه اینکه شورای عالی انقلاب فرهنگی در سال ١٤٠٢ در مصوبه «نظام نامه سنجش و پذیرش دانشجوی متعهد خدمت به وزارت آموزشوپرورش» حداکثر سن مجاز برای ثبتنام در آزمون اختصاصی دانشگاه فرهنگیان را ۲۴ سال تمام (مبنا اول مهرماه هرسال تحصیلی) تعیین کرده است؛ تغییر در آن و ارائه پیشنهادهای اصلاحی باید دارای دلایل و مستنداتی کاملا جدیدی باشد که در زمان تدوین و تصویب این مصوبه (بهمن ماه سال ١٤٠٢) وجود نداشته و یا موردتوجه قرار نگرفتهاند. بر این اساس میتوان گفت پیشنهاد ارائهشده فاقد استدلال و پشتوانههای لازم کارشناسی است. همچنین از آنجا که برای پشتیبانی و تبیین پیشنهاد افزایش سن، مستندات و پشتوانه پژوهشی منتشر نشده است و پیشنهاد مطرحشده بهصورت ضمنی و صریح با مبانی نظری تحول بنیادین و سیاستهای کلی ایجاد تحول در آموزشوپرورش در تعارض و تناقض است، میتوان گفت این پیشنهاد فاقد اعتبار و پشتوانه پژوهشی است و بر سلایق و تجربیات شخصی و جهتدار برخی افراد بنا نهاده شده است.
کاهش بهرهوری و طول دوره اشتغال معلمان، آسیب دیگر افزایش سن ورود
افزایش طول دوره اشتغال یکی از مؤلفههای مهم در اعتلا؛ ارتقاء حرفهای و افزایش بهرهوری معلمان است. سازمانی که اقدام به استخدام افراد شایسته در کمترین سن ممکن میکند، برنامهریزی میکند تا بتواند از طولانیترین زمان برای فعالیت این افراد استفاده کند. به عبارتی منابع انسانی سرمایههای گرانقدر هر سازمان هستند و استفاده هر چه بیشتر و مفیدتر از این سرمایهها، موجب ارتقاء بهرهوری و کیفیت سازمان میشود. افزایش سن ورود به شغل معلمی باعث کاهش شدید طول دوره اشتغال میشود. به گونهای که فرد پذیرش شده با سن ٣٠ سال، با احتساب ٤ سال دوره تحصیل در دانشگاه فرهنگیان، به سن بازنشستگی اجباری (٦۵ سال سن) در قانون مدیریت میرسد و فقط ٣١ سال فرصت خدمت دارد. این در حالی است که با تغییرات جدیدی که در سابقه بازنشستگی ایجاد شده، برخی از این افراد نمیتوانند حداقل سابقه لازم برای بازنشستگی را کسب نمایند. توجه به این نکته نیز ضرورت دارد که اگر الزامات دیگر در زمینه استخدام، از قبیل، دوره خدمت نظام وظیفه، افزایش سقف سنی مطابق قانون جوانی جمعیت و... را به سقف ٣٠ سال بیفزاییم، طول دوره خدمت افراد بازهم کاهش خواهد یافت.
آسیب فرصتهای ازدسترفته افرادی که با سن ٣٠ سال میخواهند با مدرک دیپلم معلم شوند
باتوجهبه این که دانشگاه فرهنگیان از سال ١٣٩١ پذیرش دانشجو داشته، افرادی که اکنون در ٣٠سالگی هستند، امکان ورود به دانشگاه فرهنگیان را بلافاصله بعد از اتمام تحصیلات رسمی داشتهاند. این افراد بهصورت عمومی حدود ٧ تا ١٢ سال بعد از پایان تحصیلات رسمی فرصت بسیار مفید و ارزشمند جوانی خود را به برنامهها و فعالیتهای غیر معلمی اختصاص دادهاند. بر این اساس انگیزه و اشتیاق این افراد به شغل معلمی با تردید و ابهام جدی مواجه است و حتی میتوان ادعا کرد که غالب این افراد از روی نبود شغل و الزامهای دیگر زندگی شخصی، شغل معلمی را انتخاب کردهاند. این وضعیت با سیاستهای کلی ایجاد تحول و سند تحول بنیادین آموزشوپرورش و انتخاب شایستهترینها در تعارض است. از طرفی منطق و فضای عمومی جامعه نشان میدهد که افراد علاقهمند به موضوعات علمی و درسی در سن ٣٠سالگی مدرک کارشناسی در یک رشته را دریافت کردهاند. از طرفی استخدام از طریق آزمونهای یکپارچه و تا سقف سنی ٤۵ سال و با مدرک کارشناسی از سال ١٣٩٤ با ظرفیت پذیرش بسیار بالا (در برخی سالها ٧٠ هزار نفر) وجود داشته و این افراد فرصت و امکان شرکت در این آزمونها را داشتهاند. همچنین امکان استخدام معلم از طریق آزمونهای استخدامی و با شرط سنی تا ٤۵ سال همچنان وجود دارد، بنابراین متقاضیان افزایش سن، همچنان فرصت استخدام در آموزشوپرورش را بدون محدودیت ٢٤ سال سن دارند.
تأثير منفی افزایش سن بر تعامل و درک متقابل دانشآموز و معلم
یکی از مسائل بسیار مهم در تربیت، تعامل خوب و درک و فهم متقابل معلم و دانشآموز از یکدیگر است. با تغییر در سن پذیرش، اختلاف سن میان دانشآموزان و معلمان افزایش مییابد و این موضوع اثر منفی در تعامل و درک متقابل دانشآموز و معلم دارد. در دوره ابتدایی که سن ورود ٦سالگی است، تفاوت سنی میان یک معلم ٦۵ سال سن و دانشآموزان وی حدود ٦٠ سال است. این اختلاف بسیار زیاد قطعا اثرات منفی زیادی بر تعامل معلم و دانشآموز و فعالیتهای آموزشی و تربیتی معلم دارد. از طرفی برخی از کشورهای پیشرو در زمینه آموزشوپرورش با دادن امتیازات مختلف سعی در کاهش اختلاف سنی میان دانشآموز و معلم، بهخصوص در دوره ابتدایی دارند. لذا این مصوبه آثار منفی متعددی بر کیفیت، انگیزه، توانمندی و فرصتهای ارتقاء حرفهای معلمان دارد.
تنزل کیفیت، انگیزه و طراوت و شادابی منابع انسانی
پرانرژی بودن، طراوت و شادابی جوانی یک از عوامل مهم در جذابیت معلم برای دانشآموزان، بهخصوص در دوره ابتدایی است. با افزایش سن ورود، هم میزان انرژی و شادابی افراد کاهش مییابد و هم طول دوره زمانی که افراد میتوانند با توان و انرژی مطلوب فعالیت کنند کاهش مییابد. بهعنوان نمونه سطح انرژی یک شخص ٢٠ساله بیشتر از سطح انرژی همان شخص در سن ٣٠سالگی است. همچنین اگر دوره پرانرژی و پرنشاط بودن افراد را ٦٠سالگی فرض کنیم، یک شخص ٢٠ساله، به میزان ٣٣ درصد بیشتر از یک فرد ٣٠ساله فرصت برای خدمت با نشاط دارد. بر این اساس میتوان گفت، این مصوبه باعث کاهش کیفیت منابع انسانی و شادابی و نشاط در مدارس و بهخصوص در مدارس ابتدایی خواهد شد. همچنین افزایش سن استخدام با مدرک دیپلم و احتساب ٤ سال دوره تحصیل جزء سابقه خدمت، به کاهش کیفیت نظام تربیتمعلم منجر میشود، پیشنهاد افزایش سن، مغایر با بند (٣-١) سیاستهای کلی ایجاد تحول در آموزشوپرورش مبنی بر «ارتقاء کیفیت نظام تربیتمعلم» است.
غفلت از موضوعات کلیدی در نظام تربیتمعلم و نبود نگاه جامع به بهبود نظام جذب و تربیتمعلم
مشکل اصلی تربیتمعلم نه در محدودیت سنی، بلکه در غفلت و نگرش ناقص به موضوعات کلیدی و زیربنایی بسیار مهم تربیتمعلم است. ضعف و ناتوانی دانشگاه فرهنگیان و دانشگاه شهید رجایی در تربیت کمی و کیفی معلمان مورد نیاز از طریق دوره چهارساله، یکی از عوامل بسیار مهم در تنزل کیفیت منابع انسانی آموزشوپرورش است. نتیجه تأسفبار ناتوانی این دو دانشگاه در تأمین کمی معلمان مورد نیاز از طریق دورههای چهارساله، افزایش سالانه استخدام دانشآموختگان دانشگاههای دیگر است. یکی از زیانهای هنگفت این وضعیت اتلاف یک سال از عمر جوانانی است که چهارسال در دانشگاههای دیگر کشور تحصیل کردهاند و پس از طی دوره انتظار و قبولی در آزمون استخدامی، یک سال هم باید دوره مهارتآموزی ببینند.
درصورتیکه اگر نظام تربیتمعلم بهدرستی طراحی میشد و محدود به دانشگاه فرهنگیان نمیشد، این افراد نیز میتوانستند طی دوره چهارساله، مراتب تخصصیتر و کیفیتر تحصیلات معلمی را در دانشکدههای تربیتمعلم و تربیت دبیر بگذرانند و مجبور نشوند چهارسال در رشتههای غیر معلمی و یک سال هم در رشته معلمی تحصیل کنند. اگر تعداد پذیرفتهشدگان آزمونهای استخدامی آموزشوپرورش را حدود ١۵٠ هزار نفردر نظر بگیریم، با وجود الزام این افراد به طی یک سال دوره مهارتآموزی، میتوان گفت ١۵٠ هزار نفر سال عمر بسیار گران قیمت جوانان این کشور به دلیل سیاستگذاری نادرست تلف شده یا به شکلی غیر بهرهور سپری شده است. این افراد مجبورند برای دستیابی به شغل معلمی که طی یک دوره ٤ساله بهصورت کیفیتر، سریعتر و با بهروهوری بیشتر قابل تحقق بود، ۵ سال وقت بگذارند.
زمانی که آموزشوپرورش معلم نیاز دارد و تأکید بر این است که درستترین و بهترین روش تربیتمعلم، دوره چهارساله است، چرا باید آن را به ۵ سال افزایش داد؟ اگر هزینه یک سال مهارتآموزی هر فرد استخدام شده را ۵٠ میلیون تومان در نظر بگیریم، هفت هزار و پانصد میلیارد تومان (۵٠٠/٧ میلیارد تومان) هزینه هنگفتی است که این سیاستگذاری و تصمیمگیری نادرست برای کشور ایجاد کرده است. نکته تأسفبار دیگر این است که بخش عمده هزینههای برگزاری دوره مهارتآموزی یکساله از افراد استخدام شده دریافت میشود. این وضعیت در حالی است که بیشتر دستگاههای دولتی دورههای آموزشی بدو خدمت را بهصورت کاملا رایگان و با خدمات رفاهی نسبتا خوب برگزار میکنند.
سقف سنی ورود به دانشگاه فرهنگیان در سالهای گذشته یکی از موضوعات پرحاشیه بود و پس از چندبار تغییر با مصوبه «نظامنامه سنجش و پذیرش دانشجوی متعهد خدمت به وزارت آموزشوپرورش» شورای عالی انقلاب فرهنگی ۲۴ سال تعیین شد؛ که بار دیگر با درخواست وزارت آموزشوپرورش ازسوی کمیسیون معین شورای عالی انقلاب فرهنگی به ۳۰ سال افزایش یافت. این تصمیم جدید کمیسیون معین شورای عالی انقلاب فرهنگی، علاوه بر تبعات و تأثير منفی بر نظام تربیتمعلم، نشاندهنده تزلزل در نظام تصمیمسازی و تصمیمگیری در شورای عالی انقلاب فرهنگی است.
استخدام در آموزشوپرورش و موضوع تربیتمعلم یک موضوع بسیار مهم در ارتقاء کیفیت آموزشوپرورش است که اصلیترین شرط تحقق آن وجود یک نگرش جامع و منسجم به نظام استخدام و تربیتمعلم است. مصوبات چند سال اخیر شورای عالی انقلاب فرهنگی از قبیل «مصوبه تقویت دانشگاه فرهنگیان»، «آییننامه پذیرش و جذب استعدادهای برتر»، «دستورالعمل اجرایی آییننامه مذکور» و به طور خاص پیشنهاد تغییر سن نشان میدهد یک نگاه منسجم به موضوع وجود ندارد و مصوبات متعددی با نواقص و کاستیهای فراوانی در این زمینه ابلاغ شده است. مسلما چنین نگرش ناقصی به نظام تربیتمعلم کشور باعث تضعیف بیشازپیش تربیتمعلم و آموزشوپرورش خواهد شد.
تزلزل در تصمیمسازی و تصمیمگیریهای شورای عالی انقلاب فرهنگی
شورای عالی انقلاب فرهنگی در سال ١٤٠٢«نظامنامه سنجش و پذیرش دانشجوی متعهد خدمت به وزارت آموزشوپرورش»، «مصوبه سیاستها و ضوابط کیفیتبخشی دانشگاه فرهنگیان» و «آییننامه جذب و پذیرش استعدادهای برتر ملی در حوزههای علمی، پژوهشی، فناوری، فرهنگی، هنری، تربیتی، قرآنی و ورزشی در دانشگاه فرهنگیان»؛ در سال ١٤٠٣«آییننامه اعطاء راتبه معلمی به استعدادهای برتر دانشجویی» و «دستورالعمل اجرایی آییننامه جذب و پذیرش استعدادهای برتر دانشآموزی در حوزههای علمی، پژوهشی، فناوری، فرهنگی، هنری، تربیتی، قرآنی و ورزشی در دانشگاه فرهنگیان» را به تصویب رسانده و ابلاغ کرده است.
شورای عالی انقلاب فرهنگی در مصوبه «آیین نامه اعطاء راتبه معلمی به استعدادهای برتر دانشجویی» حداکثر سن قابلقبول برای متقاضیان پذیرش در این دانشگاه از طریق استعدادهای برتر دانشجویی را برابر با ۲۶ سال شمسی در زمان انتشار فراخوان پذیرش تعیین کرده است. همچنین برای بانوان متأهل دارای فرزند به ازاء هر فرزند (حداکثر تا ۲ فرزند)، یک سال سقف سنی مذکور را بالا برده و مدت خدمت سربازی داوطلبان را به حدود سنواتی آییننامه اضافه کرده است. این شورا در دستورالعمل اجرایی آییننامه جذب و پذیرش استعدادهای برتر دانشآموزی در حوزههای علمی، پژوهشی، فناوری، فرهنگی، هنری، تربیتی، قرآنی و ورزشی در دانشگاه فرهنگیان، حداکثر سن قابلقبول برای متقاضیان پذیرش در این دانشگاه از طریق استعدادهای برتر دانشآموزی را برابر ٢٤ سال شمسی در زمان انتشار فراخوان پذیرش تعیین کرده است. از طرفی در «آیین نامه جذب و پذیرش استعدادهای برتر دانشآموزی در حوزههای علمی، پژوهشی، فناوری، فرهنگی، هنری، تربیتی، قرآنی و ورزشی در دانشگاه فرهنگیان»؛ پذیرش برای دانشآموزان تا دو سال پس از دانش آموختگی و صرفا برای یک بار مجاز شمرده شده است. شورا همچنین در ماده ١٦مصوبه «نظامنامه سنجش و پذیرش دانشجوی متعهد خدمت به وزارت آموزشوپرورش»، حداکثر سن مجاز برای ثبتنام در آزمون اختصاصی دانشگاه فرهنگیان را ۲۴ سال تمام (مبنا اول مهرماه هرسال تحصیلی) تعیین کرده است و مقرر داشته این شرط برای متقاضیان ورود به دانشگاه فرهنگیان در سال تحصیلی ۱۴۰۴- ۱۴۰۳ و پسازآن اعمال گردد. تداخلها، تعارضها و اختلاف این مصوبات در مورد شرایط سنی پذیرش در دانشگاه فرهنگیان نشاندهنده نگاه غیرجامع و تزلزل شدید در نظام تصمیمسازی و تصمیمگیری شورای عالی انقلاب فرهنگی است. از آنجا که این مصوبات با پیشنهاد وزارت آموزشوپرورش به تصویب رسیدهاند، میتوان گفت تصمیمسازی در آموزشوپرورش نیز فاقد یک نظام منسجم کارشناسی است و حتی شورای عالی آموزشوپرورش در قبال این مسائل که از وظایف و تکالیف قانونی آن شورا هستند، موضع سکوت و بیاقدامی را پیش گرفته است.
ورود نادرست شورای عالی انقلاب فرهنگی به دستورالعملها و آییننامههای اجرایی مربوط به استخدام
تغییر در سن ورود به دانشگاه فرهنگیان که در شرایط کنونی منجر به استخدام میشود، یک موضوع اداری و استخدامی است که مطابق قانون اساسی از وظایف و اختیارات شخص رئیسجمهور است که معمولا از طرف رئیسجمهور به سازمان اداری و استخدامی واگذار میشود. لذا ورود شورای عالی انقلاب فرهنگی به مسائل اداری و استخدامی و به طور مشخص تدوین دستورالعملها و آییننامههای اجرایی در حوزه استخدام، خارج از حیطه سیاستگذاری و اختیارات شورای مذکور و نقض اختیارات رئیسجمهور در قانون اساسی است. بنابراین پیشنهاد میشود، رئیسجمهور تمام موارد مربوط به مسائل اداری و استخدامی (تغییر ساختار سازمانی، تغییر شرایط استخدام، تغییر در نظام جبران خدمات و ارتقاء و...) که جنبه اداری و اجرایی دارد را به سازمان اداری و استخدامی و شوراهای مربوط ارجاع دهند.
خلاصه کردن نظام تربیتمعلم کشور به دانشگاه فرهنگیان، یک خطای راهبردی است
نگرش ناقص به نظام تربیتمعلم و محدود دانستن نظام تربیتمعلم به دانشگاه فرهنگیان، یک خطای راهبردی است که تاکنون آسیبهای جدیای ایجاد کرده است. دانشگاه تربیت دبیرشهید رجایی، دانشگاه دیگری است که ذیل آموزشوپرورش دبیر فنی تربیت میکند، لذا اگر بنا بر تغییر بر شرایط پذیرش در دانشگاههای تربیتمعلم (فرهنگیان و شهید رجایی) باشد، مصوبه موردبحث باید شامل دانشگاه شهید رجایی نیز بشود. از طرف دیگر بیشتر مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی به طور مشخص برای دانشگاه فرهنگیان تدوین شده است. خطای راهبردی که در بیشتر این مصوبات وجود دارد این است که نظام تربیتمعلم کشور خلاصه و محدود به دانشگاه فرهنگیان شده و دانشگاه شهید رجایی که ذیل وزارت آموزشوپرورش کار تربیت دبیر فنی را انجام میدهد نادیده گرفته شده است. خلاصه کردن نظام تربیتمعلم کشور به دانشگاه فرهنگیان، حاکی از یک نگرش ناقص و نازل به موضوع تربیتمعلم است که در بلندمدت منجر به تضعیف بیشازپیش نظام تربیتمعلم خواهد شد. نظام تربیتمعلم کشور که تصویب آن قبل از تأسیس دانشگاه فرهنگیان تکلیف شده بود، بسیار مهمتر از دانشگاه فرهنگیان است و نادیدهگرفتن بایستهها و اقتضائات این نظام باعث آسیبهای بیشتر به فرآیند تربیت و تأمین معلم خواهد شد.
مبنای پذیرش در دانشگاه فرهنگیان سن است یا پایان تحصیلات متوسطه؟
در آییننامه جذب و پذیرش استعدادهای برتر در دانشگاه فرهنگیان (مصوب شورای عالی انقلاب فرهنگی، ١٤٠٢)؛ اصل بر کاهش فاصله اتمام تحصیلات رسمی با ورود به دانشگاه فرهنگیان است. مطابق ماده (٦) آيین نامه مذکور «پذیرش برای دانشآموزان تا دو سال پس از دانش آموختگی و صرفا برای یکبار امکانپذیر است». درصورتیکه در پیشنهاد اخیر مبنای ورود فقط سن لحاظ شده و فاصله زمانی از پایان تحصیلات متوسطه نادیده گرفته شده است. بدیهی است، اگر برای افرادی که در آییننامه مذکور« استعداد برتر» نامیده شدهاند، مبنای ورود سن نیست، مبنا قرار دادن سن ٣٠ سال و لغو فاصله حداکثر دو سال بعد از دانش آموختگی، ناعدالتی در حق استعدادهای برتر و مغایر با آییننامه مصوب شورا در سال ١٤٠٢ است. همچنین باتوجهبه این بخش از مبانی نظری تحول بنیادین در آموزشوپرورش که «پذیرش در مؤسسات تربیت مربی (معلم) یا دانشگاهها باید پس از اتمام تحصیلات در نظام تربیت رسمی و عمومی و... صورت گیرد»، میتوان گفت که حداکثر سن ورود به دانشگاههای تربیتمعلم، همان حداکثر سن اتمام تحصیلات رسمی عمومی است. بر این اساس، تغییر سن ذکر شده در مصوبه با این بخش مبانی نظری نیز در تعارض است.
استخدام همزمان با پذیرش در دانشگاه فرهنگیان، انحراف شورای انقلاب فرهنگی از مبانی و اصول مصوب خود
در اصول مؤلفه جذب در مبانی نظری تحول بنیادین آموزشوپرورش؛ تصریح شده «پذیرش در مؤسسات تربیت مربی (معلم) یا دانشگاهها باید پس از اتمام تحصیلات در نظام تربیت رسمی و عمومی و با سنجش صلاحیتهای عمومی و حرفهای بدو ورود صورت گیرد. پذیرش در این مؤسسات منجر به استخدام نخواهد شد». بنابراین اصل، پذیرش در دانشگاههای تربیتمعلم نباید منجر به استخدام شود و مصوبه تغییر سن ورود بدون توجه به این اصل تدوین شده است. لذا مصوبه موردبحث با این اصل از مبانی نظری تحول بنیادین در تعارض است. همچنین تمام مصوباتی که بر مبنای استخدام همزمان با پذیرش افراد در دانشگاه فرهنگیان وضع شدهاند، ناقض مبانی نظری تحول بنیادین هستند و نشانگر انحراف شورای عالی انقلاب فرهنگی از مبانی و اصولی است که بر اساس مطالعات و پژوهشهای چند دهساله به تصویب رسیدهاند.
نبود و یا ضعف پشتوانه پژوهشی معتبر برای افزایش سن ورود به حرفه معلمی
باتوجهبه اینکه شورای عالی انقلاب فرهنگی در سال ١٤٠٢ در مصوبه «نظام نامه سنجش و پذیرش دانشجوی متعهد خدمت به وزارت آموزشوپرورش» حداکثر سن مجاز برای ثبتنام در آزمون اختصاصی دانشگاه فرهنگیان را ۲۴ سال تمام (مبنا اول مهرماه هرسال تحصیلی) تعیین کرده است؛ تغییر در آن و ارائه پیشنهادهای اصلاحی باید دارای دلایل و مستنداتی کاملا جدیدی باشد که در زمان تدوین و تصویب این مصوبه (بهمن ماه سال ١٤٠٢) وجود نداشته و یا موردتوجه قرار نگرفتهاند. بر این اساس میتوان گفت پیشنهاد ارائهشده فاقد استدلال و پشتوانههای لازم کارشناسی است. همچنین از آنجا که برای پشتیبانی و تبیین پیشنهاد افزایش سن، مستندات و پشتوانه پژوهشی منتشر نشده است و پیشنهاد مطرحشده بهصورت ضمنی و صریح با مبانی نظری تحول بنیادین و سیاستهای کلی ایجاد تحول در آموزشوپرورش در تعارض و تناقض است، میتوان گفت این پیشنهاد فاقد اعتبار و پشتوانه پژوهشی است و بر سلایق و تجربیات شخصی و جهتدار برخی افراد بنا نهاده شده است.
کاهش بهرهوری و طول دوره اشتغال معلمان، آسیب دیگر افزایش سن ورود
افزایش طول دوره اشتغال یکی از مؤلفههای مهم در اعتلا؛ ارتقاء حرفهای و افزایش بهرهوری معلمان است. سازمانی که اقدام به استخدام افراد شایسته در کمترین سن ممکن میکند، برنامهریزی میکند تا بتواند از طولانیترین زمان برای فعالیت این افراد استفاده کند. به عبارتی منابع انسانی سرمایههای گرانقدر هر سازمان هستند و استفاده هر چه بیشتر و مفیدتر از این سرمایهها، موجب ارتقاء بهرهوری و کیفیت سازمان میشود. افزایش سن ورود به شغل معلمی باعث کاهش شدید طول دوره اشتغال میشود. به گونهای که فرد پذیرش شده با سن ٣٠ سال، با احتساب ٤ سال دوره تحصیل در دانشگاه فرهنگیان، به سن بازنشستگی اجباری (٦۵ سال سن) در قانون مدیریت میرسد و فقط ٣١ سال فرصت خدمت دارد. این در حالی است که با تغییرات جدیدی که در سابقه بازنشستگی ایجاد شده، برخی از این افراد نمیتوانند حداقل سابقه لازم برای بازنشستگی را کسب نمایند. توجه به این نکته نیز ضرورت دارد که اگر الزامات دیگر در زمینه استخدام، از قبیل، دوره خدمت نظام وظیفه، افزایش سقف سنی مطابق قانون جوانی جمعیت و... را به سقف ٣٠ سال بیفزاییم، طول دوره خدمت افراد بازهم کاهش خواهد یافت.
آسیب فرصتهای ازدسترفته افرادی که با سن ٣٠ سال میخواهند با مدرک دیپلم معلم شوند
باتوجهبه این که دانشگاه فرهنگیان از سال ١٣٩١ پذیرش دانشجو داشته، افرادی که اکنون در ٣٠سالگی هستند، امکان ورود به دانشگاه فرهنگیان را بلافاصله بعد از اتمام تحصیلات رسمی داشتهاند. این افراد بهصورت عمومی حدود ٧ تا ١٢ سال بعد از پایان تحصیلات رسمی فرصت بسیار مفید و ارزشمند جوانی خود را به برنامهها و فعالیتهای غیر معلمی اختصاص دادهاند. بر این اساس انگیزه و اشتیاق این افراد به شغل معلمی با تردید و ابهام جدی مواجه است و حتی میتوان ادعا کرد که غالب این افراد از روی نبود شغل و الزامهای دیگر زندگی شخصی، شغل معلمی را انتخاب کردهاند. این وضعیت با سیاستهای کلی ایجاد تحول و سند تحول بنیادین آموزشوپرورش و انتخاب شایستهترینها در تعارض است. از طرفی منطق و فضای عمومی جامعه نشان میدهد که افراد علاقهمند به موضوعات علمی و درسی در سن ٣٠سالگی مدرک کارشناسی در یک رشته را دریافت کردهاند. از طرفی استخدام از طریق آزمونهای یکپارچه و تا سقف سنی ٤۵ سال و با مدرک کارشناسی از سال ١٣٩٤ با ظرفیت پذیرش بسیار بالا (در برخی سالها ٧٠ هزار نفر) وجود داشته و این افراد فرصت و امکان شرکت در این آزمونها را داشتهاند. همچنین امکان استخدام معلم از طریق آزمونهای استخدامی و با شرط سنی تا ٤۵ سال همچنان وجود دارد، بنابراین متقاضیان افزایش سن، همچنان فرصت استخدام در آموزشوپرورش را بدون محدودیت ٢٤ سال سن دارند.
تأثير منفی افزایش سن بر تعامل و درک متقابل دانشآموز و معلم
یکی از مسائل بسیار مهم در تربیت، تعامل خوب و درک و فهم متقابل معلم و دانشآموز از یکدیگر است. با تغییر در سن پذیرش، اختلاف سن میان دانشآموزان و معلمان افزایش مییابد و این موضوع اثر منفی در تعامل و درک متقابل دانشآموز و معلم دارد. در دوره ابتدایی که سن ورود ٦سالگی است، تفاوت سنی میان یک معلم ٦۵ سال سن و دانشآموزان وی حدود ٦٠ سال است. این اختلاف بسیار زیاد قطعا اثرات منفی زیادی بر تعامل معلم و دانشآموز و فعالیتهای آموزشی و تربیتی معلم دارد. از طرفی برخی از کشورهای پیشرو در زمینه آموزشوپرورش با دادن امتیازات مختلف سعی در کاهش اختلاف سنی میان دانشآموز و معلم، بهخصوص در دوره ابتدایی دارند. لذا این مصوبه آثار منفی متعددی بر کیفیت، انگیزه، توانمندی و فرصتهای ارتقاء حرفهای معلمان دارد.
تنزل کیفیت، انگیزه و طراوت و شادابی منابع انسانی
پرانرژی بودن، طراوت و شادابی جوانی یک از عوامل مهم در جذابیت معلم برای دانشآموزان، بهخصوص در دوره ابتدایی است. با افزایش سن ورود، هم میزان انرژی و شادابی افراد کاهش مییابد و هم طول دوره زمانی که افراد میتوانند با توان و انرژی مطلوب فعالیت کنند کاهش مییابد. بهعنوان نمونه سطح انرژی یک شخص ٢٠ساله بیشتر از سطح انرژی همان شخص در سن ٣٠سالگی است. همچنین اگر دوره پرانرژی و پرنشاط بودن افراد را ٦٠سالگی فرض کنیم، یک شخص ٢٠ساله، به میزان ٣٣ درصد بیشتر از یک فرد ٣٠ساله فرصت برای خدمت با نشاط دارد. بر این اساس میتوان گفت، این مصوبه باعث کاهش کیفیت منابع انسانی و شادابی و نشاط در مدارس و بهخصوص در مدارس ابتدایی خواهد شد. همچنین افزایش سن استخدام با مدرک دیپلم و احتساب ٤ سال دوره تحصیل جزء سابقه خدمت، به کاهش کیفیت نظام تربیتمعلم منجر میشود، پیشنهاد افزایش سن، مغایر با بند (٣-١) سیاستهای کلی ایجاد تحول در آموزشوپرورش مبنی بر «ارتقاء کیفیت نظام تربیتمعلم» است.
غفلت از موضوعات کلیدی در نظام تربیتمعلم و نبود نگاه جامع به بهبود نظام جذب و تربیتمعلم
مشکل اصلی تربیتمعلم نه در محدودیت سنی، بلکه در غفلت و نگرش ناقص به موضوعات کلیدی و زیربنایی بسیار مهم تربیتمعلم است. ضعف و ناتوانی دانشگاه فرهنگیان و دانشگاه شهید رجایی در تربیت کمی و کیفی معلمان مورد نیاز از طریق دوره چهارساله، یکی از عوامل بسیار مهم در تنزل کیفیت منابع انسانی آموزشوپرورش است. نتیجه تأسفبار ناتوانی این دو دانشگاه در تأمین کمی معلمان مورد نیاز از طریق دورههای چهارساله، افزایش سالانه استخدام دانشآموختگان دانشگاههای دیگر است. یکی از زیانهای هنگفت این وضعیت اتلاف یک سال از عمر جوانانی است که چهارسال در دانشگاههای دیگر کشور تحصیل کردهاند و پس از طی دوره انتظار و قبولی در آزمون استخدامی، یک سال هم باید دوره مهارتآموزی ببینند.
درصورتیکه اگر نظام تربیتمعلم بهدرستی طراحی میشد و محدود به دانشگاه فرهنگیان نمیشد، این افراد نیز میتوانستند طی دوره چهارساله، مراتب تخصصیتر و کیفیتر تحصیلات معلمی را در دانشکدههای تربیتمعلم و تربیت دبیر بگذرانند و مجبور نشوند چهارسال در رشتههای غیر معلمی و یک سال هم در رشته معلمی تحصیل کنند. اگر تعداد پذیرفتهشدگان آزمونهای استخدامی آموزشوپرورش را حدود ١۵٠ هزار نفردر نظر بگیریم، با وجود الزام این افراد به طی یک سال دوره مهارتآموزی، میتوان گفت ١۵٠ هزار نفر سال عمر بسیار گران قیمت جوانان این کشور به دلیل سیاستگذاری نادرست تلف شده یا به شکلی غیر بهرهور سپری شده است. این افراد مجبورند برای دستیابی به شغل معلمی که طی یک دوره ٤ساله بهصورت کیفیتر، سریعتر و با بهروهوری بیشتر قابل تحقق بود، ۵ سال وقت بگذارند.
زمانی که آموزشوپرورش معلم نیاز دارد و تأکید بر این است که درستترین و بهترین روش تربیتمعلم، دوره چهارساله است، چرا باید آن را به ۵ سال افزایش داد؟ اگر هزینه یک سال مهارتآموزی هر فرد استخدام شده را ۵٠ میلیون تومان در نظر بگیریم، هفت هزار و پانصد میلیارد تومان (۵٠٠/٧ میلیارد تومان) هزینه هنگفتی است که این سیاستگذاری و تصمیمگیری نادرست برای کشور ایجاد کرده است. نکته تأسفبار دیگر این است که بخش عمده هزینههای برگزاری دوره مهارتآموزی یکساله از افراد استخدام شده دریافت میشود. این وضعیت در حالی است که بیشتر دستگاههای دولتی دورههای آموزشی بدو خدمت را بهصورت کاملا رایگان و با خدمات رفاهی نسبتا خوب برگزار میکنند.

تیتر خبرها
تیترهای روزنامه
-
ظرفیتهای همکاری شانگهای رونق اقتصادی را رقم خواهد زد
-
اجلاس اخیر شانگهای مسیر سرمایهگذاری و تجارت را هموار کرد
-
قدرت چندجانبهگرایی در شانگهای
-
آرامش ملت، حمایت از امت
-
کابینه صهیونیستها دچار سردرگمی راهبردی است
-
تقویت تولید با سرمایه
-
یک روح پلید در دو بدن
-
به وقت تعلیق
-
اولین تنش لفظی پاشینیان و علیاف پس از توافق واشنگتن
-
تصمیمسازان فرهنگی نیازمند فرهنگسازی