

انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
دانشگاه و جامعه محیط زیستی
رضا شیخ پور
کنشگری محیط زیستی در ایران عمر چندانی ندارد؛ البته از زمان دولت اصلاحات، توسعه نهادهای مدنی رونق گرفت؛ سازمانهای مردمنهاد ظهور پیدا کردند و فعالیت محیط زیستی نیز علاقهمندان بیشتری پیدا کرد. دراینبین، گاهی برخی با مطامع مالی وارد این جریان مدنی شدند اما اکثرا دغدغه نجات زیستبوم ایران را در سر داشتند.
آنچهکه این حضور مدنی برای دفاع از زیستبوم سرزمینمان را بعضاسرکوب کرده نهفقط اعتقاد نداشتن سیستم حکمروایی کشور به جامعه مدنی، بلکه نگاه از بالا به پایین دانشگاه نسبت به کنشگران محیطزیست نیز بوده است! مصداق بارز آن میتواند ایده تنفس یا استراحت جنگلهای هیرکانی باشد؛ اما به مدد شبکههای اجتماعی برآمده از فضای مجازی، نهادها و فعالان مدنی توانستند ارتباط مؤثری با جامعه برقرار کنند و
بر حاکمیت نیز در برخی موارد اثر بگذارند و به همین واسطه، موفق شدند ایده تنفس جنگل را تبدیل به قانون کنند و بدین نحو دانشگاهی که اکثریت کرسی داران استادی در دانشکدههای منابع طبیعی آن، مخالف چنین ایدهای بودند را مقهور این خواست اجتماعی کردند!
حال باید از دانشگاه پرسید که چرا نتوانست بیش از یک دهه مطالبهگری جامعه مدنی برای توقف چپاول چوبی از جنگلهای هیرکانی را درک کند؟! چرا دانشگاه نخواست یا نتوانست ضمن همراهی با این خواسته ملی، رویکردی مبتنی بر اصلاحات را درپیشبگیرد و سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری کشور را مجاب کند که طرحی نو برای پیکر بیمار هیرکان دراندازد؟
پاسخش روشن است؛ دانشکدههای منابع طبیعی کشورمان به رخوت، یکنواختی و روزمرگی و اشتغال داشتن به تولید انبوه مقالات برای مجلات بهمنظور تقویت رزومه، گرفتار شده بودند و نقشی اجتماعی برای خود قائل نبودند لذا توقف انقلابی بهرهبرداری چوبی از جنگلهای هیرکانی، تلنگری برای این دانشگاه گرفتار در رخوت شد تا به خود آید و درک کند علمی که برای ترقی جامعه، نجات زیستبوم از زوال و در راستای احترام گذاشتن به جامعه مدنی نباشد، محکوم به شکست است.
بااینوجود، به نظر میرسد این دانشگاه هنوز از گذشته درس نگرفته و همچنان در بهت شکست از جامعه مدنی در واقعه تحقق تنفس جنگلهای هیرکانی، به دنبال توجیه گذشته خود است. دانشکدههای منابع طبیعی ایران باید از جایگاه آسمانی فرود آیند و در زمین، انسان و طبیعت سرزمین مادری را درک کنند؛ نگاه عاقل اندر سفیه دانشگاه نسبت به جامعه مدنی هم محکوم به شکست است و هم شایسته نکوهش.
دانشگاهی که نتواند با جامعه ارتباط برقرار کند رهی که میرود غیر ترکستان مقصدی نخواهد داشت!
کنشگری محیط زیستی در ایران عمر چندانی ندارد؛ البته از زمان دولت اصلاحات، توسعه نهادهای مدنی رونق گرفت؛ سازمانهای مردمنهاد ظهور پیدا کردند و فعالیت محیط زیستی نیز علاقهمندان بیشتری پیدا کرد. دراینبین، گاهی برخی با مطامع مالی وارد این جریان مدنی شدند اما اکثرا دغدغه نجات زیستبوم ایران را در سر داشتند.
آنچهکه این حضور مدنی برای دفاع از زیستبوم سرزمینمان را بعضاسرکوب کرده نهفقط اعتقاد نداشتن سیستم حکمروایی کشور به جامعه مدنی، بلکه نگاه از بالا به پایین دانشگاه نسبت به کنشگران محیطزیست نیز بوده است! مصداق بارز آن میتواند ایده تنفس یا استراحت جنگلهای هیرکانی باشد؛ اما به مدد شبکههای اجتماعی برآمده از فضای مجازی، نهادها و فعالان مدنی توانستند ارتباط مؤثری با جامعه برقرار کنند و
بر حاکمیت نیز در برخی موارد اثر بگذارند و به همین واسطه، موفق شدند ایده تنفس جنگل را تبدیل به قانون کنند و بدین نحو دانشگاهی که اکثریت کرسی داران استادی در دانشکدههای منابع طبیعی آن، مخالف چنین ایدهای بودند را مقهور این خواست اجتماعی کردند!
حال باید از دانشگاه پرسید که چرا نتوانست بیش از یک دهه مطالبهگری جامعه مدنی برای توقف چپاول چوبی از جنگلهای هیرکانی را درک کند؟! چرا دانشگاه نخواست یا نتوانست ضمن همراهی با این خواسته ملی، رویکردی مبتنی بر اصلاحات را درپیشبگیرد و سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری کشور را مجاب کند که طرحی نو برای پیکر بیمار هیرکان دراندازد؟
پاسخش روشن است؛ دانشکدههای منابع طبیعی کشورمان به رخوت، یکنواختی و روزمرگی و اشتغال داشتن به تولید انبوه مقالات برای مجلات بهمنظور تقویت رزومه، گرفتار شده بودند و نقشی اجتماعی برای خود قائل نبودند لذا توقف انقلابی بهرهبرداری چوبی از جنگلهای هیرکانی، تلنگری برای این دانشگاه گرفتار در رخوت شد تا به خود آید و درک کند علمی که برای ترقی جامعه، نجات زیستبوم از زوال و در راستای احترام گذاشتن به جامعه مدنی نباشد، محکوم به شکست است.
بااینوجود، به نظر میرسد این دانشگاه هنوز از گذشته درس نگرفته و همچنان در بهت شکست از جامعه مدنی در واقعه تحقق تنفس جنگلهای هیرکانی، به دنبال توجیه گذشته خود است. دانشکدههای منابع طبیعی ایران باید از جایگاه آسمانی فرود آیند و در زمین، انسان و طبیعت سرزمین مادری را درک کنند؛ نگاه عاقل اندر سفیه دانشگاه نسبت به جامعه مدنی هم محکوم به شکست است و هم شایسته نکوهش.
دانشگاهی که نتواند با جامعه ارتباط برقرار کند رهی که میرود غیر ترکستان مقصدی نخواهد داشت!


ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.