کلید حل مشکل همچون گذشته سازگاری با منابع محدود آب است
بارورسازی ابرها معجزه نمیکند
گروه اجتماعی
وزارت نیرو اعلام کرده از نیمهآبان عملیات بارورسازی ابرها را در ۴ حوضه آبریز دریاچه ارومیه، زایندهرود، خراسان رضوی و تهران آغاز میکند، اما آیا این ایده در عمل موفق خواهد بود و با دستکاری و باروری مصنوعی ابرها میتوان از بحران آب عبور کرد؟
پاسخ به این پرسش، با توجه به اینکه بیش از ۵۰ کشور جهان پروژههایی برای بارشهای بیشتر اجرا کردهاند؛ دشوار نیست، چراکه نتایج آن بهصورت علمی مورد تأیید فراگیر جامعه علمی نبوده است. کما اینکه عیسی بزرگزاده، سخنگوی صنعت آب کشور نیز اذعان کرده است که بر اساس «تجربیات جهانی» بارورسازی ابرها ممکن است بین ۵ تا ۱۵ درصد افزایش بارش را در مناطق هدف به همراه داشته باشد، اما به دلیل وابستگی به شرایط جوی و وجود ابرهای مناسب، بهعنوان منبعی مطمئن برای تأمین آب شرب در نظر گرفته نمیشود.
بنا به اظهارات بزرگزاده اگرچه بارورسازی بهتنهایی نمیتواند مشکلات کمآبی را حل کند، اما بهعنوان راهکاری تکمیلی در کنار سایر برنامهها، به بهبود وضعیت منابع آبی کمک خواهد کرد.
صاحبنظران هم معتقدند کشور ما همواره خود را با شرایط اقلیمی گرم و خشک و بیابانی این سرزمین وفق داده و در حال حاضر نیز نسخه اثربخش همان سازگاری با کمآبی و مدیریت مصرف است. این گروه از صاحبنظران بر این باورند که سیاستگذاری مبتنی بر راهکارهای پایدار و عادلانه، کلید مدیریت بحران آب است. ازجمله راهکارهای پایدار این است که برداشت از آبهای تجدید پذیر کاهش یابد. از طرفی اولویتبندی مدیریت تقاضا، اجرای روشهای کممصرف در حوزه کشاورزی و بازسازی شبکههای آبیاری یا مدیریت حوضههای آبریز میتواند بهعنوان دیگر راهکارهای پایدار مدنظر قرار گیرد. آنطور که مسعود امیرزاده در قامت کارشناس و پژوهشگر حوزه آب میگوید: «بارورسازی ابرها میتواند در صورت تأمین منابع مالی کافی در قالب یک پروژه تحقیقاتی و علمی دنبال شود و اشکالی به این مسئله وارد نیست، اما باید در نظر داشت که اینروش بسیار گران و احتمال موفقیت آن کم است. از سوی دیگر قادر نیست مشکل را به شکل اساسی برطرف کند و با توجه به هزینه گزافی که تحمیل میکند، اقدام مؤثر و اصولیای قلمداد نمیشود. ضمن آنکه در تجارب موفق جهانی نیز، بارورسازی در یک نقطه و بارش در نقطه دیگری رخداده است.» امیرزاده در ادامه هشدار میدهد که «اقدامات اینچنینی در کشور ما، به دلیل محدودیت منابع مالی بهصرفه نیست و ذهن سیاستگذاران را از اقداماتی نظیر بازچرخانی آب، احیای آبخوانها و سازگاری با کمآبی منحرف میکند. این تمرکز نادرست، اجرای سیاستهای پایدار را به تعویق انداخته و انگیزه بخشهای مختلف برای مشارکت در مدیریت مصرف، مانند اصلاح الگوی کشت و بهینهسازی آبیاری را کاهش و فرهنگ صرفهجویی را تضعیف میکند.»
احد وظیفه، رئیس مرکز ملی اقلیم و سرپرست بحران خشکسالی سازمان هواشناسی نیز پیشازاین گفته بود: «شرکتهای فعال در این حوزه ادعا میکنند بارش را
۱۰ تا ۲۰ درصد افزایش میدهند، اما تحقیقات آکادمیک معتبر معمولا چنین ادعایی را تأیید نمیکنند و با روشهای مختلف ثابتشده که نتایج تا حد اعلامشده تغییر بارش صحیح نیست.»
انجمن هواشناسی کشور هم پیشتر اعلام کرده بود که امکان انجام اثربخش باروری ابرها را بهطور کامل رد میکند و آن را روشی ناکارآمد و پرهزینه میداند.
بنابراین بارورسازی ابرها را نمیتوان به دلیل عدم قطعیت در نتایج، جایگزین راهکارهای اساسی یاد شده کرد و این فناوری باید صرفا بهعنوان بخشی از یک استراتژی جامع در نظر گرفته شود.
محمد بهنام رسولی نیز در قامت کارشناس آب به همین موارد اشاره دارد. او در گفتوگو با «رسالت» تأکید میکند: «نباید نگاهها به بارورسازی ابرها بهعنوان چوب جادویی باشد که مشکل کمبود بارشها را برطرف یا تسکین دهد. درواقع کلید حل مشکل همچون گذشته سازگاری با منابع محدود آب و ایجاد تابآوری برای مواجهه و عبور سلامت از دورههای خشکسالی است؛ رفتار و کرداری که در پارادایمهای مدیریتی بدنه حاکمیتی آب در حال حاضر کمتر به چشم میخورد.»
مشروح این گفتوگو را در ادامه از نظر میگذرانید.
***
جناب بهنام، درحالیکه ایران با یکی از شدیدترین بحرانهای آبی6 دهه گذشته مواجه است، وزارت نیرو بارورسازی ابرها را بهعنوان راهکاری تکمیلی برای افزایش بارش در مناطق پرتنش آبی مانند تهران، زایندهرود و تبریز با شدت بیشتری دنبال میکند. بااینحال، اثربخشی ناچیز این اقدام، پرسشهایی را به ذهن متبادر میکند. کارشناسان نیز تأکیددارند که بدون توجه به راهکارهای اصولی، این فناوری نمیتواند اقدامی مؤثر برای مقابله با بحران کمآبی باشد. تحلیل شما دراینباره چیست؟
همانطور که اشاره کردید بارورسازی ابرها نه یک راهحل بلکه صرفا بهعنوان یک اقدام تکمیلی و البته موضعی قابلبحث و طرح است. برای وقوع پدیده بارش، سه شرط اصلی موردنیاز است، وجود تودههوای مرطوب و ابرهای بارانزا، ارتفاع و دمای مناسب بارش برای ابر و درنهایت وجود هستههای بارش که ذرات بسیار ریز آب موجود در ابر را گرد خود جمع کند و به وزنی برساند که جاذبه زمین آن را به سمت خود بکشد و درنهایت بارش صورت بگیرد. اقدامی که درروند بارورسازی ابرها صورت میگیرد مشخصا متمرکز بر شرط پایانی است بدین معنی که در شرایط حضور تودههوا و ابر با رطوبت کافی و در ارتفاع و دمای مناسب، با تقویت هستههای تراکم از طریق پاشش موادی نظیر یدید نقره توسط هواپیما یا ژنراتور زمینی، زمینه تشکیل و رشد بلورهای یخ در ابرهای سرد و رشد قطرکهای درون ابرهای گرم تقویتشده و درنتیجه افزایش بارش صورت میگیرد.
این در حالی است که عامل اصلی محدودیت زا در بارش در پهنه سرزمینی ایران، نبود تودههوای مرطوب و بارشی در غالب ایام سال است. تودههوای مرطوب برخاسته از دریای مدیترانه یا دریای سرخ نیز تا پیش از ورود به فلات مرکزی ایران عمدتا بخش زیادی از ظرفیت بارش خود را در مسیر از دست میدهد و اینروند کاهشی رطوبت تودههای جوی از غرب تا شرق کشور نیز تداوم مییابد. دررابطهبا عامل دوم نیز، اماواگرهای فراوانی وجود دارد که بر عدم قطعیت کارایی اقدام بارورسازی ابرها میافزاید.
ضمن اینکه باتوجهبه ابعاد تودههای هوایی و جریانهای جوی، عملا سطح تأثیر پایگاههای زمینی و یا دامنه پرواز و پاشش هواپیماها به میزانی نیست که بتواند در ابعاد یک حوضه آبریز تأثیر چندانی بر بارش ایجاد کند. پس نباید نگاهها به بارورسازی ابرها بهعنوان چوب جادویی باشد که مشکل کمبود بارشها را برطرف یا تسکین دهد. درواقع کلید حل مشکل همچون گذشته سازگاری با منابع محدود آب و ایجاد تابآوری برای مواجهه و عبور سلامت از دورههای خشکسالی است؛ رفتار و کرداری که در پارادایمهای مدیریتی بدنه حاکمیتی آب در حال حاضر کمتر به چشم میخورد.
گروهی از کارشناسان معتقدند، باتوجهبه شدت بحران آب که ریشه در مسائل مدیریتی دارد، تمرکز بیشازحد بر راهکارهایی مانند بارورسازی ابرها بدون پرداختن به ریشههای اصلی بحران، این گمان را تقویت میکند که این برنامهها ممکن است بیشتر جنبه تبلیغاتی داشته و در کوتاهمدت خیال افکار عمومی را آسوده کند، اینطور نیست؟
متأسفانه همینطور است. در مدیریت منابع آب ایران با نوعی از پوپولیزم مواجه هستیم. بدین معنی که تصمیمگیران و سیاستگذاران از گذشته ترجیح دادهاند تا بهجای پذیرش نقش تصمیمات و اقدامات خود در بروز شرایط حاکم بر وضعیت و بروز تنشهای آبی، ذهن و افکار عمومی را به سمت عوامل دیگری نظیر خشکسالیهای هواشناسی و یا حتی تغییرات اقلیمی سوق دهند. گرچه هر دو این عامل در موجودیت آب تأثیر دارد ولی عامل اصلی بحرانهای حاضر بهویژه در کسری تجمعی صورت گرفته در حوزه آبهای زیرزمینی، سوء مدیریت و سیاستهای اشتباهی نظیر کشت محصولات آببر در حوزه کشاورزی و توسعه مصارف بدون پشتوانه منابع موردنیاز بوده است. همین روال برای نگاه به آینده هم وجود دارد و بهجای پرداختن به مقوله کاهش مصارف و تعادل بخشی به منابع موجود، شعارها و راهحلها به سمت انتقال آب از دریا یا بارورسازی ابرها میرود.
تردیدی نیست که در مقابله با خشکسالی، باید تمرکز اصلی بر مدیریت جامع و پایدار منابع آب باشد. راهکارهای کارآمدتر شامل مدیریت تقاضا و مصرف آب (مانند کشاورزی نوین، کاهش هدررفت و بازچرخانی آب)، حفاظت از منابع آبی (احیا و نگهداری آبخوانها و تالابها) و سیاستگذاری بلندمدت اما چرا معمولا اینگونه راهکارها کمتر موردتوجه است و اکنون عیسی بزرگزاده، سخنگوی صنعت آب کشور اعلام کرده است که «بارورسازی ابرها» بهعنوان یکی از برنامههای قدیمی وزارت نیرو برای مقابله با خشکسالی، در پاییز سالجاری با «شدت بیشتری» اجرا خواهد شد. این درحالی است که مسئله بارورسازی ابرها بسیار هم پرهزینه است و اتفاقا بسیاری از راهکارهایی که کارشناسان سالهاست ارائه میدهند، آنقدر هزینهبردار نیست و صرفا به عزم و اراده جدی نیاز دارد. دیدگاه شما چیست؟
واقعیت این است که کشور در شرایطی گرفتارشده است که در بسیاری موارد منجمله در موضوع مدیریت منابع آب، هزینههای اقدام از عدم اقدام بیشتر است. مثال واضح دراینرابطه بحث یارانه سوخت و قیمت بنزین است که دولت ترجیح میدهد تا هزینه سربار یارانه سوخت و قاچاق سوخت را بر دوش کشد ولی تبعات و تنشهای اجتماعی و اقتصادی اصلاح قیمت و ساماندهی به مدیریت مصرف را نپذیرد. مشابه همین موضوع در حوزه آب هم وجود دارد. برای حفاظت و تعادل بخشی به منابع آب ناگزیریم تا در زمینه توسعه ناپایدار صورت گرفته تجدیدنظر و عقبگرد انجام دهیم. دریاچه ارومیه احیا نخواهد شد مگر اینکه سدهای بیشمار ساختهشده بر سرشاخههای ورودی به دریاچه از مسیر آب کنار بروند و بالطبع هزاران هکتاری که با آبهای نگهداشته شده بر پشت سدها به زیرکشت رفتهاند مجدد به وضعیت اولیه برگردند. برای پیشبرد چنین اقداماتی، گام اول پذیرش اشتباهات و خطاهای گذشته است، گام دوم برنامهریزی برای جبران خطاها با حداکثر ملاحظات برای کاهش تبعات اجتماعی و اقتصادی و بهویژه معیشت مردمی است که با تشویق حاکمیت به سرمایهگذاری چه در بخش کشاورزی، چه صنعت و چه سایر مصارف (بدون آنکه پشتوانه پایداری در بخش منابع وجود داشته باشد) سوق دادهشدهاند و درنهایت شهامت اجرای برنامهها است. به نظر هنوز سیاستمداران و تصمیم گیران ما حاضر نیستند تا مرحله اول را پشت سربگذارند و مسئولیت شرایط حاضر را برعهده گیرند و بهجای آن ترجیح میدهند تا با راهکارهایی مثل انتقال آب یا بارورسازی و... که ضمن هزینههای سرسامآور اجرا و پیادهسازی بر ناپایداری منابع و توسعه در آینده هم میافزاید تمرکز کرده و افکار عمومی را به بیراهه ببرند.
وزارت نیرو اعلام کرده از نیمهآبان عملیات بارورسازی ابرها را در ۴ حوضه آبریز دریاچه ارومیه، زایندهرود، خراسان رضوی و تهران آغاز میکند، اما آیا این ایده در عمل موفق خواهد بود و با دستکاری و باروری مصنوعی ابرها میتوان از بحران آب عبور کرد؟
پاسخ به این پرسش، با توجه به اینکه بیش از ۵۰ کشور جهان پروژههایی برای بارشهای بیشتر اجرا کردهاند؛ دشوار نیست، چراکه نتایج آن بهصورت علمی مورد تأیید فراگیر جامعه علمی نبوده است. کما اینکه عیسی بزرگزاده، سخنگوی صنعت آب کشور نیز اذعان کرده است که بر اساس «تجربیات جهانی» بارورسازی ابرها ممکن است بین ۵ تا ۱۵ درصد افزایش بارش را در مناطق هدف به همراه داشته باشد، اما به دلیل وابستگی به شرایط جوی و وجود ابرهای مناسب، بهعنوان منبعی مطمئن برای تأمین آب شرب در نظر گرفته نمیشود.
بنا به اظهارات بزرگزاده اگرچه بارورسازی بهتنهایی نمیتواند مشکلات کمآبی را حل کند، اما بهعنوان راهکاری تکمیلی در کنار سایر برنامهها، به بهبود وضعیت منابع آبی کمک خواهد کرد.
صاحبنظران هم معتقدند کشور ما همواره خود را با شرایط اقلیمی گرم و خشک و بیابانی این سرزمین وفق داده و در حال حاضر نیز نسخه اثربخش همان سازگاری با کمآبی و مدیریت مصرف است. این گروه از صاحبنظران بر این باورند که سیاستگذاری مبتنی بر راهکارهای پایدار و عادلانه، کلید مدیریت بحران آب است. ازجمله راهکارهای پایدار این است که برداشت از آبهای تجدید پذیر کاهش یابد. از طرفی اولویتبندی مدیریت تقاضا، اجرای روشهای کممصرف در حوزه کشاورزی و بازسازی شبکههای آبیاری یا مدیریت حوضههای آبریز میتواند بهعنوان دیگر راهکارهای پایدار مدنظر قرار گیرد. آنطور که مسعود امیرزاده در قامت کارشناس و پژوهشگر حوزه آب میگوید: «بارورسازی ابرها میتواند در صورت تأمین منابع مالی کافی در قالب یک پروژه تحقیقاتی و علمی دنبال شود و اشکالی به این مسئله وارد نیست، اما باید در نظر داشت که اینروش بسیار گران و احتمال موفقیت آن کم است. از سوی دیگر قادر نیست مشکل را به شکل اساسی برطرف کند و با توجه به هزینه گزافی که تحمیل میکند، اقدام مؤثر و اصولیای قلمداد نمیشود. ضمن آنکه در تجارب موفق جهانی نیز، بارورسازی در یک نقطه و بارش در نقطه دیگری رخداده است.» امیرزاده در ادامه هشدار میدهد که «اقدامات اینچنینی در کشور ما، به دلیل محدودیت منابع مالی بهصرفه نیست و ذهن سیاستگذاران را از اقداماتی نظیر بازچرخانی آب، احیای آبخوانها و سازگاری با کمآبی منحرف میکند. این تمرکز نادرست، اجرای سیاستهای پایدار را به تعویق انداخته و انگیزه بخشهای مختلف برای مشارکت در مدیریت مصرف، مانند اصلاح الگوی کشت و بهینهسازی آبیاری را کاهش و فرهنگ صرفهجویی را تضعیف میکند.»
احد وظیفه، رئیس مرکز ملی اقلیم و سرپرست بحران خشکسالی سازمان هواشناسی نیز پیشازاین گفته بود: «شرکتهای فعال در این حوزه ادعا میکنند بارش را
۱۰ تا ۲۰ درصد افزایش میدهند، اما تحقیقات آکادمیک معتبر معمولا چنین ادعایی را تأیید نمیکنند و با روشهای مختلف ثابتشده که نتایج تا حد اعلامشده تغییر بارش صحیح نیست.»
انجمن هواشناسی کشور هم پیشتر اعلام کرده بود که امکان انجام اثربخش باروری ابرها را بهطور کامل رد میکند و آن را روشی ناکارآمد و پرهزینه میداند.
بنابراین بارورسازی ابرها را نمیتوان به دلیل عدم قطعیت در نتایج، جایگزین راهکارهای اساسی یاد شده کرد و این فناوری باید صرفا بهعنوان بخشی از یک استراتژی جامع در نظر گرفته شود.
محمد بهنام رسولی نیز در قامت کارشناس آب به همین موارد اشاره دارد. او در گفتوگو با «رسالت» تأکید میکند: «نباید نگاهها به بارورسازی ابرها بهعنوان چوب جادویی باشد که مشکل کمبود بارشها را برطرف یا تسکین دهد. درواقع کلید حل مشکل همچون گذشته سازگاری با منابع محدود آب و ایجاد تابآوری برای مواجهه و عبور سلامت از دورههای خشکسالی است؛ رفتار و کرداری که در پارادایمهای مدیریتی بدنه حاکمیتی آب در حال حاضر کمتر به چشم میخورد.»
مشروح این گفتوگو را در ادامه از نظر میگذرانید.
***
جناب بهنام، درحالیکه ایران با یکی از شدیدترین بحرانهای آبی6 دهه گذشته مواجه است، وزارت نیرو بارورسازی ابرها را بهعنوان راهکاری تکمیلی برای افزایش بارش در مناطق پرتنش آبی مانند تهران، زایندهرود و تبریز با شدت بیشتری دنبال میکند. بااینحال، اثربخشی ناچیز این اقدام، پرسشهایی را به ذهن متبادر میکند. کارشناسان نیز تأکیددارند که بدون توجه به راهکارهای اصولی، این فناوری نمیتواند اقدامی مؤثر برای مقابله با بحران کمآبی باشد. تحلیل شما دراینباره چیست؟
همانطور که اشاره کردید بارورسازی ابرها نه یک راهحل بلکه صرفا بهعنوان یک اقدام تکمیلی و البته موضعی قابلبحث و طرح است. برای وقوع پدیده بارش، سه شرط اصلی موردنیاز است، وجود تودههوای مرطوب و ابرهای بارانزا، ارتفاع و دمای مناسب بارش برای ابر و درنهایت وجود هستههای بارش که ذرات بسیار ریز آب موجود در ابر را گرد خود جمع کند و به وزنی برساند که جاذبه زمین آن را به سمت خود بکشد و درنهایت بارش صورت بگیرد. اقدامی که درروند بارورسازی ابرها صورت میگیرد مشخصا متمرکز بر شرط پایانی است بدین معنی که در شرایط حضور تودههوا و ابر با رطوبت کافی و در ارتفاع و دمای مناسب، با تقویت هستههای تراکم از طریق پاشش موادی نظیر یدید نقره توسط هواپیما یا ژنراتور زمینی، زمینه تشکیل و رشد بلورهای یخ در ابرهای سرد و رشد قطرکهای درون ابرهای گرم تقویتشده و درنتیجه افزایش بارش صورت میگیرد.
این در حالی است که عامل اصلی محدودیت زا در بارش در پهنه سرزمینی ایران، نبود تودههوای مرطوب و بارشی در غالب ایام سال است. تودههوای مرطوب برخاسته از دریای مدیترانه یا دریای سرخ نیز تا پیش از ورود به فلات مرکزی ایران عمدتا بخش زیادی از ظرفیت بارش خود را در مسیر از دست میدهد و اینروند کاهشی رطوبت تودههای جوی از غرب تا شرق کشور نیز تداوم مییابد. دررابطهبا عامل دوم نیز، اماواگرهای فراوانی وجود دارد که بر عدم قطعیت کارایی اقدام بارورسازی ابرها میافزاید.
ضمن اینکه باتوجهبه ابعاد تودههای هوایی و جریانهای جوی، عملا سطح تأثیر پایگاههای زمینی و یا دامنه پرواز و پاشش هواپیماها به میزانی نیست که بتواند در ابعاد یک حوضه آبریز تأثیر چندانی بر بارش ایجاد کند. پس نباید نگاهها به بارورسازی ابرها بهعنوان چوب جادویی باشد که مشکل کمبود بارشها را برطرف یا تسکین دهد. درواقع کلید حل مشکل همچون گذشته سازگاری با منابع محدود آب و ایجاد تابآوری برای مواجهه و عبور سلامت از دورههای خشکسالی است؛ رفتار و کرداری که در پارادایمهای مدیریتی بدنه حاکمیتی آب در حال حاضر کمتر به چشم میخورد.
گروهی از کارشناسان معتقدند، باتوجهبه شدت بحران آب که ریشه در مسائل مدیریتی دارد، تمرکز بیشازحد بر راهکارهایی مانند بارورسازی ابرها بدون پرداختن به ریشههای اصلی بحران، این گمان را تقویت میکند که این برنامهها ممکن است بیشتر جنبه تبلیغاتی داشته و در کوتاهمدت خیال افکار عمومی را آسوده کند، اینطور نیست؟
متأسفانه همینطور است. در مدیریت منابع آب ایران با نوعی از پوپولیزم مواجه هستیم. بدین معنی که تصمیمگیران و سیاستگذاران از گذشته ترجیح دادهاند تا بهجای پذیرش نقش تصمیمات و اقدامات خود در بروز شرایط حاکم بر وضعیت و بروز تنشهای آبی، ذهن و افکار عمومی را به سمت عوامل دیگری نظیر خشکسالیهای هواشناسی و یا حتی تغییرات اقلیمی سوق دهند. گرچه هر دو این عامل در موجودیت آب تأثیر دارد ولی عامل اصلی بحرانهای حاضر بهویژه در کسری تجمعی صورت گرفته در حوزه آبهای زیرزمینی، سوء مدیریت و سیاستهای اشتباهی نظیر کشت محصولات آببر در حوزه کشاورزی و توسعه مصارف بدون پشتوانه منابع موردنیاز بوده است. همین روال برای نگاه به آینده هم وجود دارد و بهجای پرداختن به مقوله کاهش مصارف و تعادل بخشی به منابع موجود، شعارها و راهحلها به سمت انتقال آب از دریا یا بارورسازی ابرها میرود.
تردیدی نیست که در مقابله با خشکسالی، باید تمرکز اصلی بر مدیریت جامع و پایدار منابع آب باشد. راهکارهای کارآمدتر شامل مدیریت تقاضا و مصرف آب (مانند کشاورزی نوین، کاهش هدررفت و بازچرخانی آب)، حفاظت از منابع آبی (احیا و نگهداری آبخوانها و تالابها) و سیاستگذاری بلندمدت اما چرا معمولا اینگونه راهکارها کمتر موردتوجه است و اکنون عیسی بزرگزاده، سخنگوی صنعت آب کشور اعلام کرده است که «بارورسازی ابرها» بهعنوان یکی از برنامههای قدیمی وزارت نیرو برای مقابله با خشکسالی، در پاییز سالجاری با «شدت بیشتری» اجرا خواهد شد. این درحالی است که مسئله بارورسازی ابرها بسیار هم پرهزینه است و اتفاقا بسیاری از راهکارهایی که کارشناسان سالهاست ارائه میدهند، آنقدر هزینهبردار نیست و صرفا به عزم و اراده جدی نیاز دارد. دیدگاه شما چیست؟
واقعیت این است که کشور در شرایطی گرفتارشده است که در بسیاری موارد منجمله در موضوع مدیریت منابع آب، هزینههای اقدام از عدم اقدام بیشتر است. مثال واضح دراینرابطه بحث یارانه سوخت و قیمت بنزین است که دولت ترجیح میدهد تا هزینه سربار یارانه سوخت و قاچاق سوخت را بر دوش کشد ولی تبعات و تنشهای اجتماعی و اقتصادی اصلاح قیمت و ساماندهی به مدیریت مصرف را نپذیرد. مشابه همین موضوع در حوزه آب هم وجود دارد. برای حفاظت و تعادل بخشی به منابع آب ناگزیریم تا در زمینه توسعه ناپایدار صورت گرفته تجدیدنظر و عقبگرد انجام دهیم. دریاچه ارومیه احیا نخواهد شد مگر اینکه سدهای بیشمار ساختهشده بر سرشاخههای ورودی به دریاچه از مسیر آب کنار بروند و بالطبع هزاران هکتاری که با آبهای نگهداشته شده بر پشت سدها به زیرکشت رفتهاند مجدد به وضعیت اولیه برگردند. برای پیشبرد چنین اقداماتی، گام اول پذیرش اشتباهات و خطاهای گذشته است، گام دوم برنامهریزی برای جبران خطاها با حداکثر ملاحظات برای کاهش تبعات اجتماعی و اقتصادی و بهویژه معیشت مردمی است که با تشویق حاکمیت به سرمایهگذاری چه در بخش کشاورزی، چه صنعت و چه سایر مصارف (بدون آنکه پشتوانه پایداری در بخش منابع وجود داشته باشد) سوق دادهشدهاند و درنهایت شهامت اجرای برنامهها است. به نظر هنوز سیاستمداران و تصمیم گیران ما حاضر نیستند تا مرحله اول را پشت سربگذارند و مسئولیت شرایط حاضر را برعهده گیرند و بهجای آن ترجیح میدهند تا با راهکارهایی مثل انتقال آب یا بارورسازی و... که ضمن هزینههای سرسامآور اجرا و پیادهسازی بر ناپایداری منابع و توسعه در آینده هم میافزاید تمرکز کرده و افکار عمومی را به بیراهه ببرند.

تیتر خبرها
تیترهای روزنامه
-
تلاش اروپا برای فعالسازی اسنپبک بیثمر ماند
-
اظهارنظر غرب درباره برجام اقدامی خصمانه تلقی میشود
-
کامبک حقوقی ایران علیه غرب
-
صلحی که در جهان سلطه معنا ندارد
-
تلآویو با کلکسیون شکست مواجه است
-
خیزش علیه دیکتاتوری در آمریکا
-
حرکت به سمت بودجهریزی مبتنی بر عملکرد
-
بنبست یکجانبهگرایی واشنگتن
-
هزارتوی والاستریت
-
بارورسازی ابرها معجزه نمیکند