کاهش حمایت دولت، ضعف نظارت و انحصار ، بازار کاغذ را از تعادل خارج کرده و آینده صنعت نشر را در ابهام فرو برده است
نشر در تنگنای کاغذ
گروه فرهنگی
بحران کاغذ در ایران تنها مسئلهای اقتصادی نیست، بلکه نشانهای از ناهماهنگی عمیق میان سیاست فرهنگی، ساختار تولید و نظام نظارتی کشور است. درحالیکه صنعت نشر برای بقا میجنگد، تصمیمهای پراکنده و مقطعی، ثبات این بازار را از میان برده و ناشران را در شرایطی فرسایشی قرار داده است. مسئله کاغذ اکنون از مرز کمبود و گرانی فراتر رفته و به معیاری برای سنجش میزان کارآمدی مدیریت فرهنگی و صنعتی ایران تبدیل شده است؛ بحرانی که حل آن مستلزم بازنگری در نگاه دولت به نشر، تولید داخلی و شفافیت بازار است.بازار نشر ایران در سالهای اخیر با بحران جدی تأمین کاغذ روبهرو شده است. کاهش حمایتهای دولتی، گرانی کاغذ وارداتی و دشواری دسترسی به تولیدات داخلی، ناشران را در تنگنای اقتصادی قرار داده است. به گفته سیدمهدی میرغنی، مدیر نشر معارف در گفتوگو با خبرگزاری مهر دولت طی سه سال اخیر تقریبا حمایتی از ناشران در زمینه تأمین کاغذ نداشته و خریدهای فرهنگی آن نیز بسیار محدود شده است. او میگوید بیشتر ناشران ناچارند کاغذ را از بازار آزاد تهیه کنند، زیرا واردات مستقیم پرهزینه و زمانبر است. در گذشته کاغذ داخلی مازندران کیفیت خوبی داشت، اما اکنون دسترسی به آن محدود و تقریباً انحصاری است.
میرغنی تأکید میکند مشکل اصلی نه کمبود کاغذ، بلکه گرانی، کیفیت پایین واردات و نبود نظارت بر توزیع است. فروشندگان کاغذ با ارز نیمایی خرید میکنند اما چند برابر قیمت واقعی میفروشند. درعینحال، معاملات نقدی جایگزین خرید نسیه شده و فشار نقدینگی بر ناشران افزایش یافته است. این وضعیت قیمت کتاب را بالا برده، تقاضا را کاهش داده و فرهنگ مطالعه را تهدید میکند. او ضعف مدیریت و بیتحرکی وزارت ارشاد را عامل اصلی تداوم بحران دانسته و خواستار نظارت مؤثر، حمایت از تولید داخلی و توزیع عادلانه کاغذ است.
زنجیره نشر تبدیل شده است. وابستگی شدید به واردات، نبود سیاست پایدار حمایتی و ضعف نظارت بر توزیع باعث شده این بازار از مسیر منطقی خود فاصله بگیرد. در شرایطی که تقاضا برای چاپ کتاب، مطبوعات و محصولات آموزشی همچنان وجود دارد، نبود سازوکار شفاف برای تأمین کاغذ باعث شده قیمتها بهصورت غیرواقعی افزایش یابد و کیفیت تولید به شکل محسوسی کاهش پیدا کند. این وضعیت، ناشران را در نقطهای قرار داده که نه امکان برنامهریزی دارند و نه میتوانند قیمت نهایی کتاب را بهطور منصفانه تعیین کنند.
دولت طی سالهای اخیر از نقش سنتی خود در تأمین و مدیریت بازار کاغذ فاصله گرفته و حمایتها به سطح حداقلی رسیده است. تخصیص سهمیههای کاغذ یارانهای نیز نهتنها منصفانه نبوده، بلکه به دلیل نبود شفافیت، نارضایتی ناشران فعال را در پی داشته است. در نتیجه، بازار آزاد به مرجع اصلی تأمین کاغذ تبدیل شده؛ بازاری که در آن دلالی، احتکار و نوسان ارزی، قیمتها را چند برابر کرده است. این شرایط سبب شده ناشران ناچار به خرید نقدی کاغذ شوند، امری که فشار مالی شدیدی بر آنها وارد کرده و بسیاری از پروژههای نشر را متوقف ساخته است.
از سوی دیگر، ظرفیت کارخانههای داخلی مانند «کاغذ مازندران» و «کاغذ پارس» یا بلااستفاده مانده یا تولید آنها بهصورت انحصاری صرف نیازهای خاص میشود. درحالیکه همین کارخانهها میتوانند بخش مهمی از نیاز بازار نشر را باکیفیت قابلقبول تأمین کنند، کمبود سرمایهگذاری، نوسان قیمت مواد اولیه و نبود حمایت دولت موجب شده تولید داخلی نتواند جایگزینی واقعی برای واردات باشد.
راه برونرفت از این وضعیت، نیازمند ترکیبی از سیاستهای حمایتی، مدیریتی و ساختاری است. نخست باید نظارت بر زنجیره واردات و توزیع کاغذ تقویت و قیمتگذاری آن شفاف شود تا سودجویی و عرضه غیرمنصفانه مهار گردد. دوم، دولت باید با تخصیص یارانه هدفمند و نه گزینشی، از ناشران فعال و واقعی حمایت کند. سوم، احیای تولید داخلی با حمایت مالی از کارخانههای کاغذسازی و تضمین خرید محصولات آنها توسط دولت یا اتحادیه ناشران میتواند وابستگی به واردات را کاهش دهد. همچنین، تشکیل بورس کاغذ برای عرضه شفاف و کشف قیمت واقعی، یکی از راهکارهای عملی در ایجاد تعادل میان عرضه و تقاضاست.
بازار کاغذ ایران نیازمند سیاستی پایدار و نگاه صنعتی است، نه واکنشی و کوتاهمدت. تنها با بازگرداندن نظم، شفافیت و اعتماد به این بازار میتوان امید داشت که صنعت نشر دوباره از زیر بار گرانی و بیثباتی کاغذ بیرون آید.
بحران کاغذ در ایران تنها مسئلهای اقتصادی نیست، بلکه نشانهای از ناهماهنگی عمیق میان سیاست فرهنگی، ساختار تولید و نظام نظارتی کشور است. درحالیکه صنعت نشر برای بقا میجنگد، تصمیمهای پراکنده و مقطعی، ثبات این بازار را از میان برده و ناشران را در شرایطی فرسایشی قرار داده است. مسئله کاغذ اکنون از مرز کمبود و گرانی فراتر رفته و به معیاری برای سنجش میزان کارآمدی مدیریت فرهنگی و صنعتی ایران تبدیل شده است؛ بحرانی که حل آن مستلزم بازنگری در نگاه دولت به نشر، تولید داخلی و شفافیت بازار است.بازار نشر ایران در سالهای اخیر با بحران جدی تأمین کاغذ روبهرو شده است. کاهش حمایتهای دولتی، گرانی کاغذ وارداتی و دشواری دسترسی به تولیدات داخلی، ناشران را در تنگنای اقتصادی قرار داده است. به گفته سیدمهدی میرغنی، مدیر نشر معارف در گفتوگو با خبرگزاری مهر دولت طی سه سال اخیر تقریبا حمایتی از ناشران در زمینه تأمین کاغذ نداشته و خریدهای فرهنگی آن نیز بسیار محدود شده است. او میگوید بیشتر ناشران ناچارند کاغذ را از بازار آزاد تهیه کنند، زیرا واردات مستقیم پرهزینه و زمانبر است. در گذشته کاغذ داخلی مازندران کیفیت خوبی داشت، اما اکنون دسترسی به آن محدود و تقریباً انحصاری است.
میرغنی تأکید میکند مشکل اصلی نه کمبود کاغذ، بلکه گرانی، کیفیت پایین واردات و نبود نظارت بر توزیع است. فروشندگان کاغذ با ارز نیمایی خرید میکنند اما چند برابر قیمت واقعی میفروشند. درعینحال، معاملات نقدی جایگزین خرید نسیه شده و فشار نقدینگی بر ناشران افزایش یافته است. این وضعیت قیمت کتاب را بالا برده، تقاضا را کاهش داده و فرهنگ مطالعه را تهدید میکند. او ضعف مدیریت و بیتحرکی وزارت ارشاد را عامل اصلی تداوم بحران دانسته و خواستار نظارت مؤثر، حمایت از تولید داخلی و توزیع عادلانه کاغذ است.
زنجیره نشر تبدیل شده است. وابستگی شدید به واردات، نبود سیاست پایدار حمایتی و ضعف نظارت بر توزیع باعث شده این بازار از مسیر منطقی خود فاصله بگیرد. در شرایطی که تقاضا برای چاپ کتاب، مطبوعات و محصولات آموزشی همچنان وجود دارد، نبود سازوکار شفاف برای تأمین کاغذ باعث شده قیمتها بهصورت غیرواقعی افزایش یابد و کیفیت تولید به شکل محسوسی کاهش پیدا کند. این وضعیت، ناشران را در نقطهای قرار داده که نه امکان برنامهریزی دارند و نه میتوانند قیمت نهایی کتاب را بهطور منصفانه تعیین کنند.
دولت طی سالهای اخیر از نقش سنتی خود در تأمین و مدیریت بازار کاغذ فاصله گرفته و حمایتها به سطح حداقلی رسیده است. تخصیص سهمیههای کاغذ یارانهای نیز نهتنها منصفانه نبوده، بلکه به دلیل نبود شفافیت، نارضایتی ناشران فعال را در پی داشته است. در نتیجه، بازار آزاد به مرجع اصلی تأمین کاغذ تبدیل شده؛ بازاری که در آن دلالی، احتکار و نوسان ارزی، قیمتها را چند برابر کرده است. این شرایط سبب شده ناشران ناچار به خرید نقدی کاغذ شوند، امری که فشار مالی شدیدی بر آنها وارد کرده و بسیاری از پروژههای نشر را متوقف ساخته است.
از سوی دیگر، ظرفیت کارخانههای داخلی مانند «کاغذ مازندران» و «کاغذ پارس» یا بلااستفاده مانده یا تولید آنها بهصورت انحصاری صرف نیازهای خاص میشود. درحالیکه همین کارخانهها میتوانند بخش مهمی از نیاز بازار نشر را باکیفیت قابلقبول تأمین کنند، کمبود سرمایهگذاری، نوسان قیمت مواد اولیه و نبود حمایت دولت موجب شده تولید داخلی نتواند جایگزینی واقعی برای واردات باشد.
راه برونرفت از این وضعیت، نیازمند ترکیبی از سیاستهای حمایتی، مدیریتی و ساختاری است. نخست باید نظارت بر زنجیره واردات و توزیع کاغذ تقویت و قیمتگذاری آن شفاف شود تا سودجویی و عرضه غیرمنصفانه مهار گردد. دوم، دولت باید با تخصیص یارانه هدفمند و نه گزینشی، از ناشران فعال و واقعی حمایت کند. سوم، احیای تولید داخلی با حمایت مالی از کارخانههای کاغذسازی و تضمین خرید محصولات آنها توسط دولت یا اتحادیه ناشران میتواند وابستگی به واردات را کاهش دهد. همچنین، تشکیل بورس کاغذ برای عرضه شفاف و کشف قیمت واقعی، یکی از راهکارهای عملی در ایجاد تعادل میان عرضه و تقاضاست.
بازار کاغذ ایران نیازمند سیاستی پایدار و نگاه صنعتی است، نه واکنشی و کوتاهمدت. تنها با بازگرداندن نظم، شفافیت و اعتماد به این بازار میتوان امید داشت که صنعت نشر دوباره از زیر بار گرانی و بیثباتی کاغذ بیرون آید.
تیتر خبرها
تیترهای روزنامه
-
من کجا؟ باران کجا؟
-
روز جهانی مبارزه با استکبار جهانی
-
نبرد ارادهها بر سر انحصار خودرو
-
راه رسیدن به رشد اقتصادی افزایش سرمایهگذاری است
-
کاهش تصدیگری دولت راه توسعه پایدار اقتصادی است
-
نوآوری مالی بستر تحقق رشد اقتصادی
-
پیشدرآمدی بر یک بحران اقتصادی در آمریکا
-
معمای خوشبختی!
-
سرمایهگذاری خصوصی محرک رشد مناطق کمبرخوردار
-
ایران و چین در مسیرهمکاری بلندمدت
-
نشر در تنگنای کاغذ



