اختلاف واقعی یا دوگانه سازی هدفمند؟!
حنیف غفاری
طی روزهای اخیر، اخباری در خصوص تشکیل جلسه اضطراری کاخ سفید در خصوص آخرین تحولات مربوط به مذاکرات مسقط و متعاقبا، بروز اختلافات اساسی میان ویتکاف، نماینده آمریکا در مذاکرات و مایکل والتز، مشاور امنیت ملی ترامپ در رسانههای غربی منتشرشده است.
این اخبار در حالی منتشر میشود که هنوز مذاکرات ، وارد مرحله اصلی خود، یعنی طرح مطالبات کمی و عینی در روند انعقاد یک توافق دائمی یا حتی موقت نشده است! به عبارتی گویاتر، مقامات آمریکایی اصرار دارند در همین مراحل ابتدایی، پیچیده سازی روند مذاکرات را به مثابه یک تاکتیک سیاسی و فرامتنی( با هدف تأثیرگذاری بر متن مذاکرات ) در دستور کار قرار دهند.
خروجی نشست اخیر سران کاخ سفید، مصاحبه اخیر ویتکاف در خصوص مخالفت آمریکا با هرگونه غنیسازی اورانیوم از سوی ایران بوده است.
به عبارت بهتر، از مواضع اخیر ویتکاف اینگونه برداشت میشود که واشنگتن درروند مذاکرات، بر روی«غنیسازی صفر درصدی»اصرار میورزد. این در حالی است که در جریان برگزاری مذاکرات مسقط و پسازآن، طرف آمریکایی با غنیسازی صنعتی در ایران درازای تشدید روند بازرسیهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی موافقت کرده بود. در اینجا نکته کلیدی و مهمی وجود دارد که نمیتوان نسبت به آن بیتفاوت ماند:
موافقت آمریکا با کلیت غنیسازی اورانیوم از سوی ایران، پیششرط اصلی برگزاری هرگونه مذاکره غیرمستقیمی با واشنگتن محسوب میشد و در مذاکرات مسقط، طرف آمریکایی تعهداتی داده است.بدیهی است ما اکنون با یک «کمیت»مواجه نیستیم، بلکه با یک «کلیت»مواجه هستیم! به عبارتی گویاتر، اگر آمریکا در جریان مذاکرات روز شنبه، به هر دلیلی مخالفت خود را پشت میز مذاکره با غنیسازی اورانیوم از سوی ایران اعلام نموده و خواستار تحقق «غنیسازی صفر درصدی»از سوی کشورمان شود، پیششرط ورود به فضای مذاکرات را زیرپا گذاشته و دلیلی منطقی، حقوقی و فنی برای مذاکره با آمریکا بر سر موارد دیگر وجود ندارد.
اما اگر آمریکا پشت میز مذاکرات غیرمستقیم ، بر مواضع اولیه خود در مذاکرات مسقط پایبند بماند، این مسئله نشاندهنده بازی هدفمند رسانهای وتبلیغاتی واشنگتن در راستای مدیریت فضای مذاکرات است.
در این صورت، ما با یک دوگانه سازی هدفمند روبهرو هستیم که وفق آن، موافقت طرف آمریکایی با کلیت غنیسازی اورانیوم ( غنیسازی 67/3 درصدی) بهمثابه یک فداکاری از سوی دولت ترامپ برای نجات مذاکرات تلقی شود! این تصویرسازی هدفمند، بارها در حوزه سیاست خارجی آمریکا ظهور و بروز یافته و این بار نیز شاهد آن هستیم.
مواضع اخیر عباس عراقچی، وزیر امورخارجه کشورمان مبنی بر مخالفت مطلق با غنیسازی صفردرصدی از سوی ایران در آستانه دور دوم مذاکرات، در این برهه زمانی ارزشمند و گویا تلقی میشود اما این اطلاق و قاطعیت باید از سوی دیگر نهادهای تصمیمساز در عرصه سیاست خارجی کشورمان نیز به صورتی مستمر به افکار عمومی دنیا پمپاژ شود. این قاطعیت، مسیر دولت ترامپ جهت خلق دوگانههای کاذب و ساختگی در روند برگزاری مذاکرات را مسدود خواهد ساخت. صحنه مذاکرات در روز شنبه، ابعاد جدیدتری از این بازی تبلیغاتی را افشا میکند.
طی روزهای اخیر، اخباری در خصوص تشکیل جلسه اضطراری کاخ سفید در خصوص آخرین تحولات مربوط به مذاکرات مسقط و متعاقبا، بروز اختلافات اساسی میان ویتکاف، نماینده آمریکا در مذاکرات و مایکل والتز، مشاور امنیت ملی ترامپ در رسانههای غربی منتشرشده است.
این اخبار در حالی منتشر میشود که هنوز مذاکرات ، وارد مرحله اصلی خود، یعنی طرح مطالبات کمی و عینی در روند انعقاد یک توافق دائمی یا حتی موقت نشده است! به عبارتی گویاتر، مقامات آمریکایی اصرار دارند در همین مراحل ابتدایی، پیچیده سازی روند مذاکرات را به مثابه یک تاکتیک سیاسی و فرامتنی( با هدف تأثیرگذاری بر متن مذاکرات ) در دستور کار قرار دهند.
خروجی نشست اخیر سران کاخ سفید، مصاحبه اخیر ویتکاف در خصوص مخالفت آمریکا با هرگونه غنیسازی اورانیوم از سوی ایران بوده است.
به عبارت بهتر، از مواضع اخیر ویتکاف اینگونه برداشت میشود که واشنگتن درروند مذاکرات، بر روی«غنیسازی صفر درصدی»اصرار میورزد. این در حالی است که در جریان برگزاری مذاکرات مسقط و پسازآن، طرف آمریکایی با غنیسازی صنعتی در ایران درازای تشدید روند بازرسیهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی موافقت کرده بود. در اینجا نکته کلیدی و مهمی وجود دارد که نمیتوان نسبت به آن بیتفاوت ماند:
موافقت آمریکا با کلیت غنیسازی اورانیوم از سوی ایران، پیششرط اصلی برگزاری هرگونه مذاکره غیرمستقیمی با واشنگتن محسوب میشد و در مذاکرات مسقط، طرف آمریکایی تعهداتی داده است.بدیهی است ما اکنون با یک «کمیت»مواجه نیستیم، بلکه با یک «کلیت»مواجه هستیم! به عبارتی گویاتر، اگر آمریکا در جریان مذاکرات روز شنبه، به هر دلیلی مخالفت خود را پشت میز مذاکره با غنیسازی اورانیوم از سوی ایران اعلام نموده و خواستار تحقق «غنیسازی صفر درصدی»از سوی کشورمان شود، پیششرط ورود به فضای مذاکرات را زیرپا گذاشته و دلیلی منطقی، حقوقی و فنی برای مذاکره با آمریکا بر سر موارد دیگر وجود ندارد.
اما اگر آمریکا پشت میز مذاکرات غیرمستقیم ، بر مواضع اولیه خود در مذاکرات مسقط پایبند بماند، این مسئله نشاندهنده بازی هدفمند رسانهای وتبلیغاتی واشنگتن در راستای مدیریت فضای مذاکرات است.
در این صورت، ما با یک دوگانه سازی هدفمند روبهرو هستیم که وفق آن، موافقت طرف آمریکایی با کلیت غنیسازی اورانیوم ( غنیسازی 67/3 درصدی) بهمثابه یک فداکاری از سوی دولت ترامپ برای نجات مذاکرات تلقی شود! این تصویرسازی هدفمند، بارها در حوزه سیاست خارجی آمریکا ظهور و بروز یافته و این بار نیز شاهد آن هستیم.
مواضع اخیر عباس عراقچی، وزیر امورخارجه کشورمان مبنی بر مخالفت مطلق با غنیسازی صفردرصدی از سوی ایران در آستانه دور دوم مذاکرات، در این برهه زمانی ارزشمند و گویا تلقی میشود اما این اطلاق و قاطعیت باید از سوی دیگر نهادهای تصمیمساز در عرصه سیاست خارجی کشورمان نیز به صورتی مستمر به افکار عمومی دنیا پمپاژ شود. این قاطعیت، مسیر دولت ترامپ جهت خلق دوگانههای کاذب و ساختگی در روند برگزاری مذاکرات را مسدود خواهد ساخت. صحنه مذاکرات در روز شنبه، ابعاد جدیدتری از این بازی تبلیغاتی را افشا میکند.

تیتر خبرها
تیترهای روزنامه
-
انسجام داخلی تحریم ها را کمرنگ میکند
-
کاهش تصدیگری دولت پیشنیاز افزایش حضور بخش خصوصی است
-
راهینو برای شکوفایی اقتصاد مردمی
-
سیاستگذاران کنکور بزرگترین مردودیها
-
اختلاف واقعی یا دوگانه سازی هدفمند؟!
-
امور کشور معطل مذاکرات نیست
-
راستی آزمایی یک داستان بیانتها!
-
تورم؛ محصول ناهماهنگی در سیاستها
-
هدف ترامپ از تمدید تحریم روسیه
-
آیا بوداپست راست میگوید؟!
-
قلم آزادی در قلب آشوب